پیدایش و تطور تفسیر اثری

پدیدآورملیحه پورستار مهادی

نشریهمجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز

شماره نشریه170

تاریخ انتشار1390/01/15

منبع مقاله

share 390 بازدید
پیدایش و تطور تفسیر اثری

ملیحه پورستار مهادی

چکیده

در میان مباحث مختلف علوم قرآنی، بحث از مکاتب و روشهای تفسیری، جایگاه مهمّی دارد.تفسیر اثری یکی از آن روشهاست که پیدایش آن به تاریخ تدوین حدیث مربوط است.سابقه این روش تفسیری به عصر پیامبر(ص)برمی‏گردد، چون طبق نصّ قرآن کریم، پیامبر گرامی اسلام نخستین مصّر و شارح قرآن می‏باشد.خداوند در قرآن می‏فرماید:
«و انزلنا الیک الذّکر لتبیّن للنّاس ما نزّل الیهم و لعلّهم یتفکّرون» 1 این مقاله تلاشی است در جهت نشان دادن چهره‏ای روشن از این روش تفسیری، و دگرگونی‏هایی که این روش در طول نزدیک به دو قرن اوّل هجری، به خود دیده است.

مقدّمه

مفسّران برای کشف معانی و مقاصد آیات قرآن کریم، روشهای گوناگونی به کار می‏گیرند که این روشها به سبب تفاوت ابزار مورد استفاده آنان، با یکدیگر تفاوتهای دارند.
تفسیر اثری با خصوصیّات ویژه‏ای که دارد از ریشه‏دارترین روشها، در درک معانی و معارف آیات الهی می‏باشد.این شیوه تفسیری به طور عمده در چند مرحله مورد بررسی قرار می‏گیرد.
مرحله اوّل:عصر پیامبر اکرم(ص)
مرحله دوّم عصر صحابه
مرحله سوم:عصر تابعین و تابعین تابعین.

مدلول تفسیر در لغت و اصطلاح

کلمه تفسیر در لغت به معنای«روشن نمودن و بیین»است. دانشمندان لغت معتقدند کلمه تفسیر از ریشه«فسر»بوده و یا از ریشه«سفر» می‏باشد که مقلوب فسر است و هر دو به معنی کشف و برداشتن پرده و پوشش می‏باشد.مانند:«والصّبح اذا اسفر» 2 سوگند به صبح وقتی که روشن شده باشد و مانند:اسفرت المرأة عن وجهها»یعنی زن، روی باز نمود و صورتش نمایان گردید.تفاوت این دو در آن است که«سفر»، اغلب به معنای کشف ظاهری و مادّی و«فسر»اغلب به معنای کشف باطنی و معنوی است. 3
ابن منظور می‏نویسد:«الفسر:البیان و کشف المغطی»به این معنی که فسر«بیان و کشف نمودن چیز پوشیده است.»و نیز می‏نویسد:«التفسیر:کشف المراد عن اللفظ المشکل»، تفسیر به معنای کشف نمودن معنای لفظ مشکل است. 4
این فارس می‏نویسد:«المفسر تدلّ علی بیان شی‏ء و ایضاحه»یعنی، فسر دلالت می‏کند بر بیان نمودن چیزی و روشن ساختن آن. 5
زرقانی می‏گوید:«تفسیر علمی است که در آن از قرآن کریم بحث می‏شود، البته از جهت دلالتش بر مراد خداوند متعال، آن هم به قدر طاقت بشری.» 6
علاّمه طباطبایی می‏فرماید:«تفسیر، عبارت از بیان معنای آیات قرآن و روشن کردن اهداف و مدلول آن آیات می‏باشد.» 7
بنابراین، می‏توان گفت:تفسیر روشن ساختن مفهوم آیات قرآن مجید و بیان مراد پروردگار عالم از آن است.

مدلول اثر در لغت و اصطلاح

«اثر»در لغت به معنای بقیّه شی‏ء است؛جمع آن آثار و أثور می‏باشد. اثر به فتح همزه و ثاء؛یعنی، آنچه از رسم چیزی باقی می‏ماند و تأثیر، ابقاء اثر در شی‏ء است.
والأثر، یعنی خبر و جمع آن آثار است.چنانکه خداوند متعال در قرآن می‏فرماید:«و نکتب ما قدّموا و آثارهم.» 8 می‏نویسیم آنچه را که از اعمالشان به جای گذارده‏اند و می‏نویسیم آثارشان را؛یعنی، هر کس سنّت نیکو نهاد، ثوابش برای او نوشته شود و هر کس سنّت بدی نهاد، عقابش برای او نوشته شود. 9
اثر:اثر هر شیی‏ء، یافتن چیزی است که ما را به وجود آن شی‏ء دلالت و راهنمایی می‏کند.و نیز به راهی که ما را به سوی آثار گذشتگان هدایت می‏کند،
آثار گویند؛مانند، فرموده خداوند متعال:
«فهم علی آثارهم یهرعون» 10 :
پس، ایشان به دنبال آنان می‏شتابند.
جوهری گوید:«أثرت الحدیث، وقتی آن را از غیر خویش ذکر نمایی.و حدیث مأثور، حدیثی است که خلف از سلف آن را نقل می‏کند.»
شیخ بهایی در الوجیزه فرموده:«اثر مرادف با حدیث است و بعضی آن را اعمّ از حدیث دانسته‏اند و جمعی اثر را به آنچه از صحابه نقل شود، اختصاص داده‏اند.»
بنابراین در روش اثری، تفسیر قرآن با استفاده از آیات قرآن و آنچه از رسول اکرم(ص)و صحابه و تابعین نقل می‏شد، صورت می‏گرفت.امّا از نظر شیعه، تفسیر اثری عبارت است از:تبیینی که در خود قرآن کریم آمده و یا در روایات پیامبر اکرم(ص)و ائمه اطهار(علیهم السّلام)نقل شده است.

مرحله اوّل:تفسیر در عصر پیامبر اکرم(ص)

از جمله مسائل مورد بحث این است که، آیا آشنایی صرف به زبان عربی برای فهم قرآن و بیان مقاصد آن کافی است؟
برخی معتقدند، چون قرآن به زبان عربی نازل شد و اسلوب آن با این زبان هماهنگ بود، لذا تمام اعراب عصر پیامبر(ص)معانی آن را درک می‏کردند.امّا بر اساس شواهد موجود، پیامبر گرامی اسلام(ص)آیات مجمل قرآن را بیان و تشریح می‏نمودند و ناسخ را از منسوخ باز می‏شناساندند و آنها را به اصحاب خویش می‏آموختند.
این قتیبه می‏گوید:«عربها در شناخت تمام حقایقی که در قرآن است؛ از غریب و متشابه، یکسان نبوده و برخی از آنان بر برخی دیگر برتری داشتند.» 11
پیامبر اکرم(ص)، نخستین مبیّن و مفسّر قرآن بود.چون هر گاه برای صحابه و معاصران وی، در فهم قرآن مشکلی پیش می‏آمد به او مراجعه می‏کردند، تا آن حضرت آن را تفسیر نماید.
بنابراین در پاره‏ای از آیات قرآن، الفاظ و تعابیر مشکلی وجود داشت که حتّی عرب زبانان نیز مفهوم درست و صحیح آن را درک نمی‏کردند و لازم بود توسط فرد آگاهی، تفسیر گردد.
به گمان قوی می‏توان گفت که تنها نزول قرآن کریم به زبان عربی، اقتضاء نمی‏کرد که همه اعراب آن را بفهمند.چون فهم و برداشت آنان از قرآن، تنها به شناخت و معرفت لغت بستگی نداشت؛بلکه به عقل و شعور خاصّی نیاز داشت که با عظمت کتاب آسمانی هماهنگ باشد و به همین سبب عربها هر مطلبی از قرآن را بر حسب قدرت و توان عقلی خود درک می‏کردند.
از این رو پیامبر گرامی اسلام از اسرار قرآن پرده برمی‏داشت و مقاصد و اهداف آن را برای اصحاب توضیح می‏داد.وظیفه او صرفا تبلیغ نبوده است و خداوند متعال علاوه بر امر تبلیغ، او را به بیان دلالت کلام خدا و بیان معنی و مقصود خود آیات امر نموده است.
در تأیید اینکه پیامبر اکرم(ص)نخستین مفسّر قرآن بوده است، سیوطی در خاتمه کتاب«الاتقان»، بخش قابل ملاحظه‏ای از آیات قرآنی را که به وسیله پیامبر(ص)تفسیر شده است، مطرح نموده و می‏نویسد:«تفسیر این آیات از طریق روایاتی است که به پیامبر(ص)منسوب است.»

مرحله دوم:تفسیر در عصر صحابه

بعد از رحلت نبی اکرم(ص)، مرحله دیگری برای تفسیر قرآن کریم آغاز گردید که پیشتازان امر تفسیر، یعنی صحابه، بار آن را به دوش می‏کشیدند. فهم آنان از معانی قرآن در یک سطح نبود؛بلکه مراتبشان متفاوت بوده است. این اختلاف به تفاوت آنان در قوه تعقّل و در شناخت و معرفت شرایط و اوضاع و آنچه در پیرامون قرآن اتفاق می‏افتاد، مربوط می‏شد.و نیز آنان در شناخت معنی‏هایی که مفردات برای آنها وضع شده بود، یکسان نبودند.بنابراین تفاوتهایی میان صحابه در فهم قرآن وجود داشته و هر یک از آنان بنا به درک و فهم خویش، استفاده‏های متفاوتی از آیات قرآن کریم می‏کردند.
مسروق گوید:«با اصحاب محمد«صلّی اللّه علیه و آله و سلّم» مجالست می‏نمودم آنان را مانند برکه آبی یافتم.گاهی برکه‏ای که مردی را سیراب می‏کند.و برکه آبی که دو مرد را، و برکه آبی که ده نفر را، و برکه آبی که صد نفر را، و برکه‏ای که اگر بر آن اهل زمین در آیند، همه را سیراب باز می‏گرداند.» 12
می‏توان گفت که علی‏رغم مصاحبت صحابه با رسول خدا(ص)، به علّت اختلافاتی که هر یک در فهم قرآن داشتند هر یک به قدر ظرفیت خود از آیات روشنگر الهی بهره‏مند می‏گردیدند؛همان گونه نزول باران، از هر یک از مسیل‏هایی که در محلّ نزول باران قرار دارند، به اندازه بزرگی و وسعتشان آب جاری می‏گردد.

منابع صحابه در تفسیر قرآن کریم

از آنجا که در قرآن، ایجاز و اطناب، مجمل و مبیّن، مطالق و مقیّد، و عامّ و خاصّ وجود دارد؛بنابراین اوّلین منبعی که صحابه در تفسیر قرآن به کار گرفتند، خود قرآن کریم بود.زیرا موضوعی که در آیه‏ای از قرآن به صورت مختصر بیان شده، در جای دیگر از قرآن به صورت مشروح بیان شده است. مطلبی که در آیه‏ای از قرآن به صورت مجمل بیان گردیده، در جای دیگر به صورت مبیّن آمده است.و آنچه در جایی از قرآن به صورت مطلق آمده، در جای دیگر مقیّد ذکر شده است.و مطلبی که در آیه‏ای از آن به صورت عام آمده، در آیه دیگری به صورت خاص آمده است.
دوّمین منبعی که مورد استفاده آنان واقع شد، پیامبر اکرم(ص)بود. صحابه، آنچه را که فهمش برای آنان دشوار بود از آن حضرت می‏پرسیدند تا مطلبی را که بر آنان پوشیده بود، بیان کند.
منبع و مأخذ دیگر برای تفسیر صحابه استنباط و اجتهاد شخصی آنان بود.و آن هم درباره مطالبی بود که نصّی از قرآن یا سنّت در مورد آنها نمی‏یافتند.
ذهبی می‏نویسد:«منبع دیگر برای تفسیر، در عهد صحابه عبارت از اهل کتاب اعمّ از یهود و نصاری بود.علت استفاده از اخبار اهل کتاب در تفسیر قرآن مانند تورات بسیاری از قضایا و تاریخ انبیاء و امّتهای پیشین را ذکر می‏کند، همانطوری که مانند انجیل به زندگانی حضرت عیسی(ع)و معجزات آن حضرت می‏پردازند.» 13
قرآن، روشی بر خلاف روش تورات و انجیل دارد.قرآن کمتر به ذکر جزئیّات می‏پردازد و در هر مورد تنها به موضع عبرت بسنده می‏کند.به این سبب بود که عدّه‏ای از صحابه برای تکمیل معلومات خود در مورد مسائل تاریخی مذکور در قرآن، که در تورات و انجیل با شرح و بسط بیشتری مطرح گردیده بود، به اهل کتاب که تازه اسلام آورده بودند، رجوع می‏کردند.و این مراجعه به مسائل عقیدتی و آنچه مربوط به احکام است، مربوط نمی‏شد.
مأخذ دیگر برای تفسیر در عهد صحابه، اشعار و ادبیّات عرب بود. گویند:«از ابن عباس درباره قرآن، سؤال می‏شد و او درباره آن شعر انشاد می‏کرد، یعنی شعر را برای تفسیر شاهد می‏آورد.»

مشخصات تفسیر در عصر صحابه

تفسیر قرآن در عصر صحابه به صورت روایت و حدیث بیان می‏شد. در این زمان تفسیر، شاخه‏ای از«علم الحدیث»بوده است.مشخّصات تفسیر در این عصر عبارت است از:
-ناچیز بودن اختلاف میان مفسّران؛چون عوامل اختلاف که عبارت بود از منازعات در مسلک و اعتقادات مذهبی، گسترش چندانی نداشت.
-اکتفاء به شرح و تفسیر مختصر در توضیح آیات؛قرآن با ضوابط ادبی و کلامی و فلسفی و...تفسیر نمی‏شد.
-کمی استنباط احکام فقهی از آیات قرآنی، و آن به خاطر توافق آراء در مباحث میان آنان بود.
-خالی بودن تفسیر از مسایلی که به«اسرائیلیات»معروف بود که در مراحل بعدی همین‏ها در تفسیر ظاهر شد.
-تفسیر در این مرحله به خاطر کمبود تدوین در این عصر، شفاهی ایراد می‏گردید و اغلب در حافظه‏ها نگهداری می‏شد.

مرحله سوّم:تفسیر در عصر تابعین و تابعین تابعین

بعد از اتمام عصر صحابه، مرحله جدیدی از مراحل تفسیر اثری آغاز شد که لوای تفسیر را علمایی از تابعین حمل کردند که نزد صحابه شاگردی کرده بودند.در این عصر به دلیل گسترش اسلام و گرایش مردم به این آیین، نیاز به تفسیر قرآن کریم، بیش از پیش احساس می‏شد.و آن به دلیل فاصله زمانی از عهد رسول خدا(ص)و اختلاط آنان با غیر عربهایی بود که به اسلام گرویده بودند و از زبان عربی چیزی نمی‏دانستند.در میان تابعین، افرادی بودند که در تفسیر قرآن کریم شهرت خاصّی داشتند و برای معاصران خود معانی مشکل قرآن را توضیح می‏دادند.
در دوره تابعین، احادیث تفسیری از مجموعه احادیث جدا شد و در ابواب خاصّی تدوین گشت.
در این مرحله با گسترش اسلام و تماس مسلمین با فرق مختلف و دانشمندان مذاهب دیگر، بحثهای کلامی، عقلی و فلسفی، عرفانی و...در میان آنان گسترش یافت.این عوامل، اختلافات شدید مذهبی و اختلاف در روش تفسیری را به همراه داشت، آن گونه که طرز بحثهای آنان درباره معانی آیات قرآن با یکدیگر متفاوت گشت، و در مسائل مختلف دچار اختلاف شدند.

منابع تابعین در تفسیر قرآن کریم

تابعین در تفسیر قرآن، ابتدا به آنچه در خود قرآن، از تخصیص عام و تقیید مطلق و تبیین مجمل و...آمده است، اعتماد می‏کردند.سپس به روایاتی که صحابه از رسول گرامی اسلام(ص)نقل می‏کردند، رجوع نمودند.و در مورد مسائلی که نصّی از قرآن و سنت نمی‏یافتند به سخنان اهل کتاب توجه می‏نمودند؛البتّه اعتماد به اجتهاد و اظهار نظر شخصی نیز در میان تابعین رواج داشت.

مراکز تعلیم تفسیر یا مکاتب تفسیری

پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام با گسترش دامنه فتوحات اسلامی، بسیاری از صحابه شهر مدینه را ترک کرده و در شهرهای فتح شده اقامت نمودند.افرادی از میان صحابه در حکومت اسلامی به عنوان فرماندار، قاضی، معلّم و خزانه‏دار برگزیده شدند.این گروه معارفی را که از رسول گرامی اسلام فرا گرفته بودند در اختیار تابعین قرار دادند.بنابراین، مراکزی برای تفسیر قرآن تشکیل شد که استادان آنها صحابه‏ها بودند و دانشجویان انان تابعین.
در عصر تابعین سه مدرسه تفسیری در شهرهای مهمّ اسلامی به وجود آمد که عبارتند از:مدرسه مکّ، مدرسه مدینه و مدرسه عراق(بصره و کوفه).
مکتب تفسیری مکّه به عهده عبداللّه بن عبّاس بود چون اغلب مفسّران مکّه از شاگردان او بودند.وی در میان آنان می‏نشست و قرآن را تفسیر می‏کرد و آیات مشکل را توضیح می‏داد.شاگردانش تفسیر آیات قرآنی را از وی فرا گرفته و برای دیگران نقل می‏کردند.معروفترین مفسّران مکّه عبارت بودند از:سعید بن جبیر، مجاهد بن جبر، عکرمه، طاووس بن کیسان یمانی، عطاء بن ابی ریاح.
مکتب تفسیری مدیه به ایّ بن کعب قائم بود و اهل مدینه در تفسیر قرآن از او پیروی می‏کردند.علّت آن شهرت ابیّ بن کعب در تفسیر می‏باشد. عدّه‏ای از مفسّران مشهور مدینه عبارتند از:ابوالعالیه، محمد بن کعب قرظی، وزید بن اسلم.
مکتب تفسیری عراق بر عبداللّه بن مسعود قائم بود.و مفسّران عراق در تفسیر خود از او پیروی می‏کردند؛اگر چه غیر از او صحابه دیگری آنجا حضور داشتند ولی او استاد اوّل این مکتب محسوب می‏شد و از نظر کثرت روایات تفسیری از شهرت بسزایی برخوردار بوده است.
اهل عراق اهل رأی و نظر بودند و علما گویند:اساس این طریقه در استدلال را«ابن مسعود»بنا نهاد، و پس از او علمای عراق از او به ارث بردند. مشهورترین رجال تفسیر در مکتب عراق عبارتند از:علقمة بن قیس، مرّه همدانی، مسروق، أسود بن یزید، عامر شعبی، جابر بن یزید جعفی، اسماعیل بن عبدالرحمن کوفی معروف به سدّی کبیر، حسن بصری، قتاده، ابو صالح بصری و...

ویژگیهای تفسیر در عصر تابعین

1-راه یافتن اسرائیلیات به تفسیر قرآن
2-گسترش نسبی روش«تفسیر به رأی»
3-ظهور جوانه‏های اختلافات مذهبی در تفسیر تابعین
4-در این عصر اختلاف میان تابعین از اختلاف میان صحابه بیشتر و مشهورتر است، هر چند نسبت به اختلافات بعدی اندک باشد.

ویژگیهای تفسیر در عصر تابعین تابعین

1-در این عهد قرآن کریم به طر کامل، به صورت آیه‏ای بعد از آیه دیگر، تفسیر نگردید.
2-عمده اعتماد مفسّران به روایات تفسیری منقول از رسول اکرم(ص)و ائمه اطهار(علیهم السّلام)و اصحاب پیامبر(ص)و تابعین بوده است.
3-تفاسیر این مرحله از خطاهایی که مفسّران پیشین مرتکب شدند، مصون ماند.مفسّرانی که استنباط و استدلال را به کار بستند. 14
4-التزام به ذکر سلسله سند در نقل روایت تفسیری برای آیه.

مصادر تفسیر اثری

1-قرآن کریم

مشتمل بودن قرآن بر ایجاز و اطناب، اجمال و تبیین، اطلاق و تقیید، و عامّ و خاصّ زمینه‏ای را فراهم آورده تا پاره‏ای از آیات قرآن با آیات دیگر تفسیر گردد.تفسیر قرآن با قرآن، یک روش قدیمی در میان مفسّران است که از عهد رسول گرامی اسلام رایج بوده است.عده‏ای از علما آن را اوّلین و صحیح‏ترین روش، در تفسیر قرآن به شمار آورده‏اند.
پیامبر(ص)اوّلین کسی است که در تفسیر بعضی آیات از آیات دیگر بهره می‏گرفت.این گونه روش به عصر نزول قرآن محدود نبوده و علاوه بر رسول گرامی اسلام(ص)، ائمّه اطهار(علیهم السّلام)، صحابه و تابعین نیز، این اسلوب را در تفسیر قرآن کریم اختیار نمودند.
علاّمه طباطبایی می‏فرماید:«مراد از اینکه قرآن را با قرآن تفسیر کنیم، این است که توضیح آیه‏ای را به وسیله تدبّر و دقت از آیه دیگر بخواهیم و مصادیق را به وسیله خواصّی که خود آیات به دست می‏دهندبشناسیم.چگونه ممکن است قرآن مایه هدایت و میزان سنجش خوب و بد و وسیله روشنی برای عالمیان باشد، ولی در موضوع فهم خود آیات قرآن که جهانیان نیاز شدید به آن دارند، آنها را مستغنی نسازد.» 15
در مورد ارزش سنت در تفسیر قرآن با قرآن، دو نظریّه متفاوت وجود دارد:
1-عدّه‏ای معتقدند در تفسیر قرآن کریم به سنّت نیازی نیست و نباید در فهم مقاصد و معانی قرآن به روایات اعتماد نمود؛آنان ارزش تفسیری روایات را انکار می‏کنند.
2-عدّه‏ای دیگر معتقدند درست است که قرآن خود، مبیّن خویش است، ولی روایات صحیح می‏تواند به منظور تشریح آیات احکام و قصص و تشریح برخی از اموری که در قرآن به اختصار بیان شده است، مورد استفاده قرار گیرد.
علاّمه طباطبایی معتقد است که روایات برای تأکید و تأیید مفاهیمی است که با انضمام آیات به یکدیگر و تدبّر در آنها استنباط می‏گردد.
بنابراین از مجموع مطالب مذکور نتیجه می‏گیریم که تفسیر قرآن با قرآن سرآغازی برای«تفسیر اثری»است و همچنین کوچکترین اختلافی میان واضح بودن کلام قرآن، و لزوم استفاده از سنت، در مورد بخشی از حقایق قرآنی وجود ندارد.

2-تفسیر مأثور از رسول خدا(ص)

دوّمین منبعی که برای فهم و تفسیر قرآن باید به آن رجوع کرد حضرت رسول اکرم(ص)می‏باشد.هر وقت برای صحابه در فهم قرآن مشکلی روی‏ می‏داد به آن حضرت مراجعه می‏کردند، و از آنجا که وظیفه پیامبر(ص)بیان و توضیح و ارشاد بود، آنان را در فهم مشکلات قرآن راهنمایی می‏کرد.
بر مفسّر قرآن کریم لازم است ابتدا روش تفسیر قرآن با قرآن را در پیش گیرد چون این روش از بهترین منابع تفسیر اثری است.و بعد از آنکه نهایت تلاش خود را به کار برد به مأثور از رسول خدا(ص)منتقل شود و روایاتی از آن حضرت که با سند صحیحی، کتاب خدا را تفسیر می‏کند، نصب العین خود قرار دهد؛چون خداوند متعال علاوه بر نزول قرآن بر رسولش، او را به تبیین هدف از آن امر نموده است تا حجّت خدا بر بندگانش تمام گردد.
علاّمه طباطبایی می‏گوید:«آیه:وانزلنا الیک الّکر لتبیّن للنّاس ما نزّل الیهم 17
بنابراین، با وجود این که روش تفسیر قرآن با قرآن مطمئن‏ترین راه برای فهم قرآن و مفاهیم و مقاصد آن است؛ولی همه آیات را از این طریق نمی‏توان تفسیر نمود.چون علاوه بر حقایقی که از ظواهر لفظ قرآن بدست می‏آید، یک سلسله حقایق و معانی عمیقی وجود دارد که تنها پیامبر(ص)و اهل بیت آن بزرگوار از طریق ارتباط با وحی به آنها دست می‏یابند.

3-تفسیر مأثور از اهل البیت(ع)

پیامبر گرامی اسلام می‏فرماید:
«انّی تارک فیکم الثّقلین:کتاب اللّه و عترتی، اهل بیتی»
طبق مفاد این حدیث آن حضرت می‏فرماید:ثقل دوّمی در کنار قرآن وجود دارد که از آن جدا نمی‏شود.اگر یک مورد ثقل اصغر برخلاف حقّ عمل نمود، باید از قرآن جدا گردد.از این سخن در می‏یابیم که این ثقل دوّم هم مصون است.
اهل البیت عبارتند از:رسول خدا(ص)، علیّ بن ابی طالب(ع)، فاطمه زهرا(س)، حسن بن علی(ع)، حسین بن علی(ع)و اولاد امام حسین(ع). منشأ نام گذاری آنان به اهل البیت عبارت است از آیه شریفه:
«انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا» 18
از امّ‏سلمه نقل شده است که پیامبر(ص)در خانه خود بود که فاطمه(س)پارچه حریری نزد آن حضرت آورد، سپس غذا خوردند؛بعد پیامبر(ص)عبایی بر آنان افکند و گفت:
«اللّهم هولاء اهل بیتی و عترتی فأذهب عنهم الرّجس و طهّرهم تطهیرا» در این هنگام بود که آیه مذکور نازل شد.گفتم:«آیا من هم با شما هستم؟»رسول خدا(ص)فرمود:

«انّک إلی خیر»

شیعه طبق نصّ قرآن مجید، قول پیامبر اکرم(ص)را در تفسیر آیات قرآنی حجّت می‏داند و برای اقوال صحابه و تابعین مانند سایر مسلمین هیچ‏گونه حجیّتی قائل نیست، مگر از راه روایت از پیامبر اکرم(ص).طبق نصّ خبر متواتر ثقلین، قول عترت و اهل‏البیت را«تالی تلو»قول پیامبر(ص)و همانند آن‏ حجّت می‏داند و به همین جهت در نقل و اخذ روایات تفسیری، تنها به روایاتی که از پیامبر(ص)و ائمّه اطهار(علیهم السّلام)نقل شده اکتفاء کرده‏اند.
بنابراین عترت نیز مانند قرآن از خطا و لغزش مصون است و مسلمین مؤظّفند از این دو امانت گرانبها پیروی کنند و این دو یادگار رسالت، هرگز از یکدیگر جدا شدنی نیستند.علاوه بر این حدیث ثقلین، دلیل محکمی است بر اینکه تفسیر قرآن نزد عترت و اهل بیت پیامبر(ص)است و باید برای فهم صحیح قرآن به احادیثی که از جانب ائمّه(علیهم السّلام)ارائه شده، رجوع کنیم.

تفسیر مأثور از صحابه

در اصطلاح حدیث، صحابه کسی است که پیامبر اکرم(ص)را در حال اسلام دیدار کرده باشد.در مورد حجیّت قول صحابه در تفسیر آیات قرآن کریم، اختلاف نظر وجود دارد.عدّه‏ای معتقدند اگر یکی از صحابه راجع به آیه‏ای از قرآن کریم این گونه گزارش کند که«نزلت فی کذا:آیه درباره فلان امر نازل شده است.»باید خبر و گزارش او را به عنوان«مسند»برشمرد. 19 برخی دیگر گویند:تفسیر صحابی از موقوفات است نه مرفوعات، مگر در اسباب نزول. مسلّما هر وقت صحابه‏ها بیان بخشی از قرآن را در اخبار مرفوعه پیامبر(ص)نمی‏یافتند، به اجتهاد خویش متوسّل می‏شدند.پس بیشتر تفاسیری که از آنان یا تابعین نقل شده از موقوفات است و الزامی در اخذ آنها نیست.اما در مورد اسباب نزول آیات، برخی استدلال کرده‏اند.که راهی به دانستن آن جز از طریق صحابه وجود ندارد.

5-تفسیر مأثور از تابعین

تابعی کسی است که خود پیامبر اکرم(ص)را دیدار نکرده باشد ولی اصحاب آن حضرت را در حال اسلام دیدار نموده باشد.در قبول روایاتی که از تابعین در تفسیر قرآن وارد شده است، اختلاف نظر وجود دارد.عدّه‏ای، روایات تفسیری مفسّرین سلف از تابعین را پذیرفته و استدلال کرده‏اند که آنها گفته‏هایشان را از صحابه دریافت می‏کردند؛عدّه‏ای دیگر به طور مطلق نمی‏پذیرند؛و جمعی هم به تفصیل معتقدند.
شیخ طوسی در این مورد می‏فرماید:«رسول اکرم(ص)مسلمین را به قرائت قرآن و تمسّک به محتوای آن و ارجاع روایات متفاوت مربوط به فروع دین به قرآن، تشویق نموده است.»و نیز می‏افزاید:«فقهای شیعه معتقدند:تفسیر قرآن جز با حدیث صحیح پیامبر(ص)و ائمّه(علیهم السّلام)که قول آنان مانند گفتار پیامبر(ص)حجّت است، جایز نیست.» 20
احمد بن حنبل در این باب دو قول دارد.قولی در قبول و قولی در عدم قبول تفسیر تابعین.
ابو حنیفه گوید:«آنچه از پیامبر اکرم(ص)به ما رسیده، با سر و دیدگان خود پذیرا هستیم، و آنچه از صحابه رسیده، اختیار می‏کنیم؛اما آنچه از تابعین رسیده، آنان افرادی هستند و ما نیز افرادی‏[که در انتخاب آزادیم‏].» 21
با توجّه به مطالب مذکور می‏توان گفت:قبول قول تابعین الزامی نیست و شیعه معتقد است آنچه از تابعین نقل شده به خودی خود حجیّت ندارد.

خصوصیات تفسیر اثری

در ضمن مباحث پیشین منابع تفسیر اثری را بازگو کرده و متذکر شدیم که قران و سنت، با توجه به میزان دلالتشان در کشف از هدف پروردگار، از مهمترین منابع به شمار می‏روند.اگر چه این دو از نظر بیان مراد از کلام الهی، در یک سطح قرار ندارند؛امّا در هر حال با تکیه بر آن دو به مقصود الهی از کلامش در قرآن رهنمون می‏شویم.
از خصوصیّات دیگر تفسیر اثری آن است که به علّت اعتماد بر نصوص قدیمی، موثّق-که بسیاری از آنها به پیامبر اکرم(ص)إسناد داده شده است-مطمئن بودن این روش کاملا آشکار است.و این نصوص از نبیّ اکرم(ص)یا اهل بیت پاک آن بزرگوار، و یا صحابه و تابعین منقول می‏باشند. زرکشی می‏نویسد:«بدون تردید در علم تفسیر مطالبی وجود دارد که فقط از طریق نقل امکان‏پذیر است؛مانند:سبب نزول، نسخ، تبیین مجمل و غیره.» 22
بنابراین، می‏توان گفت که بهترین مأخذی که کلام الهی را تفسیر می‏کند خود قرآن و سنت نبوی است.تفسیر قرآن با قرآن، روشی است که دلالتش در کشف از مراد الهی، قطعی است.امّا راههایی که به بیان سنّت از احکام الهی منتهی می‏گردد، میان قطع و ظنّ متغیّر می‏باشد؛لذا علما، سنّت نبوی را به اعتبار روات آن از رسول اکرم(ص)به دو طریق قطعی و غیرقطعی تقسیم کرده‏اند.

بررسی تفسیر اثری

با وجود این که در اثر فتوحات اسلامی، مسلمین با فرق مختلف برخورد نموده و بحثهای کلامی در میان آنها شیوع یافت و یا با ترجمه فلسفه یونان به زبان عربی، دامنه بحثهای عقلی و فلسفی گسترش پیدا کرد؛اما هیچ یک از روشهای تفسیری از جمله روش عقلی، فلسفی، علمی، صوفی، باطنی، ادبی و ...از اهمیّت تفسیر اثری نکاسته است.چون پاره‏ای از علوم و معارف جز از طریق روایت به دست نمی‏آید.
وقتی در این روش بنا به اعتقاد شیعه، تفسیر قرآن از طریق آثاری است که از پیامبر گرامی اسلام(ص)و ائمّه اطهار(علیهم السّلام)نقل شده؛ اختلاط آن آثار صحیح با غیرش، روش روایی را در معرض انتقاد قرار داده است. برای اینکه دامن تفسیر اثری را از این آلودگیها پاک کنیم، باید اموری را مورد توجّه قرار دهیم:
از آنجا که سند حدیث، وسیله اعتماد به حدیث است، لذا در ارزیابی روش اثری، نخست پیرامون احوال یکایک رجال سند از لحاظ عدالت و وثوق و اعتماد به روایت و نقل آنان، تحقیق و پژوهش صورت می‏گیرد.
علاوه بر آن چون تفسیر اثری، شاخه‏ای از علم حدیث است، با آغاز جعل در حدیث-از صحیح، حسن، ضعیف و...-و در روات آن-که آیا ضابط و عادلند و یا به وضع و جعل معروفند-می‏بینیم.مانند آن را در مرویّات تفسیری و مفسّرین آن مشاهده می‏کنیم.

نتیجه‏گیری:

با توجّه به مطالب مذکور می‏توان گفت، چون علم تفسیر از زمان نزول قرآن، یعنی عصر رسول خدا(ص)مورد توجه مسلمین بود؛تفسیر اثری که اوّلین روش در تفسیر قرآن است، از مهمّترین روشهای تفسیری محسوب می‏شود.
حجیّت روایات اهل‏البیت(علیهم السّلام)به عنوان یکی از منابع مهمّ تفسیری، از طریق حدیث متواتر ثقلین به اثبات رسیده است؛پس، همان گونه که رسول گرامی اسلام(ص)مبیّن و مفسّر وحی بود، اهل‏البیت(علیهم السّلام) هم مفسّر قرآن هستند.
آنچه روش روایی را در معرض نقد و انتقاد قرار داده، اختلاط آثار صحیح با غیر آن و ورود روایات اسرائیلیات، ارزیابی اسباب جعل حدیث، و...می‏توان دامن تفسیر اثری را از این آلودگیها پاک و پیراسته گرداند.

پی‏نوشت

(1)-النّحل/44
(2)-المدّثّر/34
(3)-سه مقاله در تاریخ تفسیر و نحو، دکتر سید محمد باقر حجتی، ص 12
(4)-لسان‏العرب، ابن منظور، ج 5، ص 55
(5)-معجم مقاییس اللغة، ابن فارس، ج 4، ص 504
(6)-مناهل العرفان فی علوم القرآن، زرقانی، ج 1، ص 470
(7)-المیزان، علاّمه طباطبایی، ج 1، ص 4
(8)-یس/12
(9)-لسان‏العرب، ابن منظور، ج 1، ص 71-69
(10)-الصّافّات/70
(11)-علوم‏التفسیر، عبدالله شحاته، ص 10
(12)-التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج 1، ص 36
(13)-التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج 1، ص 61
(14)-مقدمة فی اصول التفسیر، ابن تیمیه، ص 98 به نقل از المنهج الأثری، ابوطبره، ص 58
(15)-المیزان، علاّمه طباطبایی، ج 1، ص 10
(16)-النّحل/44
(17)-المیزان، علاّمه طباطبایی، ج 12، ص 261
(18)-الأحزاب/33
(19)-اسباب‏النزول، دکتر سید محمد باقر حجتی، ص 171
(20)-التبیان، شیخ طوسی، ج 1، ص 4
(21)-التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج 1، ص 128
(22)-البرهان فی علوم القرآن، زرکشی، ج 2، ص 171

منابع:

قرآن کریم با ترجمه فولادوند، محمدمهدی، دار القرآن الکریم، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی قم، چاپ اول 1373 ش
ابن تیمی‏ء، احمد بن عبدالحلیم، مقدمة فی اصول‏التفسیر، دار القرآن الکریم، بیروت، لبنان 1391 ه/1971 م
ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس، اللغة، مکتب الاعلام الاسلامی، جمادی الآخرة 1404
ابن منظور، ابوالفضل محمد بن مکرم، لسان العرب، دار احیاء التراث العربی 1408 ه/1988 م
ابوطبره، هدی جاسم محمد، المنهج الأثری فی تفسیر القرآن الکریم، مکتب الاعلام الاسلامی، الطبعة الاولی، 1372 ه-ش/1414 ه-ق
حجتی دکتر سید محمدباقر، سه مقاله در تاریخ تفسیر و نحو، بنیاد قرآن 1368
حجتی دکتر سید محمدباقر، اسباب النزول، دفتر نشر فرهنگ اسلامی با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم 1369
ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، دار احیاء التراث العربی، الطبعة الاولی 1381 ه-ق
زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان 1412 ه-
زرکشی، بدرالدین محمد بن عبدالله، البرهان فی علوم القرآن، دار احیاة الکتب العربیة، 1377 ه-
شحاته، عبدالله، علوم‏التفسیر، مکتبة نهضة الشرق بجامعة القاهرة 1986
طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، دارالکتب الاسلامیة، پائیز 1362 چاپ چهارم
طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، التبیان الجامع لعلوم القرآن، تحقیق احمد حبیب عاملی، نجف 1364 ه، دار احیاء التراث العربی‏

مقالات مشابه

معرفی و سیر تطوّر تفاسیر واعظانه شیعه

نام نشریهشیعه پژوهی

نام نویسندهمحمد شریفی, اکرم حسین‌زاده

قرآن ناطق و قرآن صامت

نام نشریهامامت پژوهی

نام نویسندهسیدمحمدهادی گرامی, محمود ایوب, محمد قندهاری

كتاب ارغوانى نگاهى به جايگاه ايرانيان در علم قرائت، تفسير و حديث

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهمهدی یار احمدی, محمدزمان خدایی

نگرشی بر تفسیر و روش آن در عصر صحابه

نام نشریهفروغ وحدت

نام نویسندهحامد جمالی

منابع و ابزارهاى تفسير

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهغلام‌علی عزیزی‌کیا