نقد و مقابله ترجمه قرآن کریم

پدیدآورمحمدحسن تقیه

نشریهمجله پیام جاویدان

شماره نشریه7

تاریخ انتشار1390/01/15

منبع مقاله

share 1104 بازدید
نقد و مقابله ترجمه قرآن کریم

محمد حسن تقیه

چکیده

نقد ترجمه در میان مترجمان فرهیخته جهان، ارزش و اعتبار خاصّ خود را دارد.این در حالی است که در جامعه ما، از نقد ترجمه - به ویژه، متون مقدس - کمتر استقبال می‌شود در صورتی که اگر مترجم بخواهد در کار خود، روز به روز، موفق‌تر از گذشته باشد، باید انتقاد را بپذیرد و تلاش کند با به کار بستن موارد طرح شده در نقد منتقدان، کاستی‌ها را برطرف و خوبی‌ها را تقویت کند؛بر این اساس،نگارنده در این نوشتار به نکته‌هایی در ترجمه متون مذهبی به ویژه، قرآن کریم اشاره می‌کند که توجه به آنها، موجب موفقیت و سرفرازی بیشتر مترجمان و تصحیح روند تکامل یابنده ترجمه قرآن کریم می‌شود؛ در نتیجه، مترجم تلاش می‌نماید به هنگام ترجمه، دقت و وسواس بیشتری به خرج دهد؛ تا ترجمه مطلوب تری ارائه دهد که نهایتا، در رشد و تعالی ترجمه‌ها، تأثیر بسیار مطلوبی خواهد گذاشت.
سرانجام با بررسی بیشتر ترجمه‌های موجود قرآن کریم، به نظرمی‌رسد برخی از آنها، ما را به هدف و غایتمان که بهره هر چه بیشتر از کلام وحی است، نمی رسانند؛ زیرا بین متن و مخاطب ارتباط برقرار نمی کنند؛ لذا نگارنده در این مقاله، قصد دارد با ارائه شواهد، سپس ترجمه پیشنهادی خود به نقد و بررسی برخی ترجمه‌های موجود قرآن کریم بپردازد.

واژگان کلیدی :

نقد، ترجمه،متون مذهبی، نقد ترجمه، قرآن کریم

1-مقدّمه:

ترجمه، بهترین و اساسی‌ترین نقش را در انتقال فرهنگ و تمدن، متون علمی و مذهبی و شاه کارهای ادبی ایفا می‌کند؛ ترجمه، ذوق است، ترجمه، فنّ است و هر چند دامنه ترجمه، گسترده و نامحدود است و نمی توان آن را در چارچوبی کامل قرار داد ولی مبانی و اصولی دارد که مترجمان، باید بدان پای بند باشند. نگارنده در این جا قصد بیان این اصول را ندارد ولی بنا دارد به بررسی ترجمه‌ها بپردازد که آیا معیارها و موازین ترجمه در آنها رعایت شده است یا نه؟ به عبارت دیگر به نقد ترجمه می‌پردازد.
در ارزش و اعتبار نقد ترجمه، نباید هیچ گونه تردیدی به دل راه داد؛ نقد ترجمه اگر بدون غرض و کینه و با توجه به اصول و چارچوب‌های درست آن به درستی انجام گیرد و مبتنی بر علم و آگاهی باشد، موجب تحوّلی شگرف و پیشرفتی چشمگیر در زمینـه ترجمه می شود. از دیگر سوی، اگر مترجمان از نقد آثارشان، آزرده خاطر و عصبانی شوند، نشانه نارسایی ترجمه و ناموفق بودن مترجم است. البته برخی بر این نظرند که نقد « إظهار ما به من العیب = عیب و اشکال موجود را بیان کردن» است، در صورتی که در نقد باید به ویژگی‌های مثبت و منفی - هر دو - پرداخته شود.
نقد ترجمه از دیدگاه‌های مختلفی از جمله واژگانی و نحوی بررسی‌پذیر است. در نقد ترجمه، باید نشان داده شود آیا مترجم از جهت واژگانی، نتوانسته است به خوبی معادل یابی کند یا از جهت دستوری؟ زیرا نباید نقش ساختارهای دستوری، بلاغی و … را در ترجمه نادیده گرفت، به ویژه اینکه ساختار دستــور زبان عربی بر پایه قرآن بوده، هم چنان که قرآن کریم، مشحون از بلاغت است. بنابراین می‌طلبد که مترجمان، زبان عربی را به طور علمی و آکادمیک فرا گیرند هر چند « برای ترجمه قرآن کریم به هر زبان دیگری تنها آشنایی با زبان عربی و آن زبان دیگر، کافی نیست »2.
از سوی دیگر، به نظر می رسد در ترجمه قرآن کریم،تخصص نیز باید در نظر گرفته شود؛ از این روی، هر فردی در یک زمینه تخصص لازم را دارد پس باید مجموعه ای از افراد متخصص به ترجمه آن بپردازند، لذا نگارنده بر دیدگاه خود پافشاری می کند که ترجمه قرآن باید گروهی باشد3 زیرا ترجمه انفرادی نـوعی خیانت در ترجمه است به ویژه قرآن کریم، که به خاطر وحیانی بودنش، ترجمه گروهی را می طلبد. یا بر عکس، نقطة قوت ترجمه در چیست؟ منتقد باید ویژگی‌های مثبت و منفی ترجمه را ـ به دور از هر گونه حبّ و بغض ـ مورد بررسی دقیق قرار دهد.
نقد ترجمه، باید به خواننده، آگاهی بدهد و نکات پوشیده را برملا سازد؛ ولی متأسفانه امروز، بیشتر معرفی کتاب است و در پایان هم به چند عیب جزئی و تعریف و تمجید از مترجم پرداخته می شود؛ در حالی که جوهر کار در نظر گرفته نمی شود. بنابراین، چون نقد ترجمه، جدی گرفته نمی شود، تا کنون تأثیر بسزایی بر روی مترجمان نگذاشته است؛ در حالی که در کشور‌های پیشرفته به نقد ترجمه اهمیت می دهند،از این روی مترجم همیشه زیر ذره بین منتقدان، قرار دارد.از آنجا که مترجم به خوبی می داند، ترجمه اش مورد نقد قرار می گیرد، تلاش می نماید، دقت و وسواس بیشتری به خرج دهد؛ بدین علت، تأثیر مطلوبی در رشد و تعالی ترجمه داشته است.اگر مترجم، بخواهد در کار خود، روز به روز، موفق تر از گذشته باشد، باید انتقاد پذیر باشد و تلاش کند با به کار بستن موارد طرح شده در نقد منتقدان، کاستی‌ها را برطرف و خوبی‌ها را تقویت کند؛ البته، منتقد هم نباید، قصد ایراد گیری نابجا و عیب جویی داشته باشد و عیوب ترجمه را بزرگ جلوه دهد و یا اینکه به مدح و ستایش نابجای مترجم بپردازد.بر این اساس، نگارنده بر آن شد که جهت اشاعه فرهنگ نقد ترجمه در جامعه، به نقد ترجمه سوره مبارکه بقره قرآن کریم « آیت الله مکارم شیرازی4، دکتر مجتبوی5 و بهاء الدین خرّمشاهی6» بپردازد:

2- نقد کل ترجمه‌ها:

نگارنده در این مقاله، قصد دارد به ذوق و سلیقه جامعه مسلمان ایرانی و متکلّمان به زبان شیرین فارسی پاسخ و آن را در ترازوی نقد و بررسی قرار دهد؛ البته ترجمه متون عربی به فارسی - به ویژه قرآن کریم- پیچیدگی‌های خاصّ خود را دارد.به نظر می رسد، مهم ترین مشکل مترجمان این متون، نبود روش ترجمه است زیرا بیشتر مترجمان کشور، ترجمه را به طور تجربی فراگرفته و اسلوب ترجمه را به طور علمی و آکادمیک و تخصصی آموزش ندیده اند که این موضوع در آثار ترجمه شده، نمود دارد. هر چند، نگارنده هیچ گاه نقش تجربه را در ترجمه و ذوقی و فنی بودن آن را نادیده نمی گیرد ولی رسیدن به اهداف ترجمه در صورتی میسّر است که مترجم، امانتداری، معادل یابی، تسلط بر هر دو زبان مبدأ و مقصد، تخصص در موضوع و دیگر شرایط را داشته باشد. به نظر می رسد، ترجمه‌های موجود قرآن به جای آنکه ارتباطی باشند، معنایی هستند، در صورتی که اگر مترجم، ضمن رعایت شرایط ترجمه به ذوق و سلیقه مخاطب، پاسخ ندهد موجب ناکامی وی در ترجمه می‌شود. شیوایی، زیبایی شناسی، سلاست و دل نشین بودن ترجمه‌ها در گرو ارائه یک اثر ترجمه شده خوب است؛ نگارنده لازم می داند به نکته‌هایی در ترجمه متون مذهبی به ویژه قرآن کریم اشاره کند که توجه به آنها موجب موفقیت و سرفرازی مترجمان و تصحیح روند تکامل یابنده ترجمه قرآن کریم می گردد؛ برخی از این نکات عبارتند از:
الف -ترجمه‌های تکراری، همچنان در جامعه صورت می‌گیرد بدون اینکه به ترجمه‌های پیشین نظری بیفکننــد که آیا آنها موفق بوده اند یا خیر! (که به نظر مخاطب ایرانی، غالب ترجمه‌ها ناموفّق بوده‌اند زیرا تاکنون، به شخصی برخورد نکرده ام که از ترجمه‌های موجود متون مذهبی، راضی و خشنود باشد.)
ب -ترجمه‌های بد موجود، مانع از ارائه ترجمه‌های خوب می شود، زیرا این ترجمه‌ها، در میان عوام جامعه، جای خود را باز کرده اند و مخاطب به ترجمه‌های بد عادت کرده است!
ج -« من عمل علی غیر علم کان ما یفسد أکثر ممّا یصلح = هر کس بدون دانش و تخصص لازم به کاری دست بزند بیش تر از آن که به اصلاح بپردازد به افساد می انجامد » اگر به راستی، مترجمان قرآن به جوامع اسلامی خدمت کرده اند، چرا مخاطبان از ترجمه‌های موجود، فرار و تنها گاهی به ناچار به آنها مراجعه می کنند؟
د -آیا مترجمان متون مذهبی، تاکنون درباره ترجمه‌های خود به ارزیابی و سنجش افکار عمومی جامعه مسلمان ایران پرداخته اند؟ آیا می‌توانند به این سؤال پاسخ دهند که ترجمه‌های موجود، اساساً مورد پذیرش جامعه قرار گرفته اند یا نه؟
ه -ترجمه قرآن به دلیل « وحیانی بودن و اینکه با عقیده مردم سر و کار دارد »7 با دیگر کتابها متفاوت است. ترجمه برای چه کسانی است؟ آیا نه اینکه برای مخاطبان، زبان مادری است؛ مخاطبان زبان فارسی به نظر می رسد که از ترجمه‌های موجود ناراضی اند؛ پس مخاطب مترجمان چه گروهی است؟
امّا به نظر می رسد، نبود نقد ترجمه، باعث شده است که هرکس به ترجمه متون مذهبی روی آورد؛ لذا نگارنده، امیدوار است این مقاله و مقالات دیگر نویسندگان، موجب روشنگری جامعه مسلمان شود و با دید تازه ای به ترجمه‌های موجود نگریسته و آنها را مورد توجه و عنایت خویش قرار دهند تا سرانجام، موجب روشمندی و قانونمندی در ترجمه‌ها، شود.

3- نقد ترجمه‌های برگزیده:

نگارنده، ترجمه‌های مذکور را بدون در نظر گرفتن موقعیت اجتماعی، سیاسی، دینی و... مترجمان، انتخاب کرده است؛ با نظرخواهی از دوستان و همکاران، بنا بر آن شد از مترجمان مختلف ( حوزه، دانشگاه و آزاد ) انتخاب شود و منتقد، فقط از دیدگاه علمی به نقد و بررسی ترجمه‌های مذکور بپردازد:
پیش از این، متذکر شدیم که ترجمه قرآن، باید گروهی باشد و غالب ترجمه‌های انفرادی، اشکالات و ایراداتی دارند ولی این گفته، دلیل بر این نیست که منتقد، زحمات و تلاش‌های بزرگان ترجمه را نادیده می گیرد؛ بنابراین، با نقد و بررسی این ترجمه‌ها، قصد ندارد دیدگاه خود را به جامعه مترجمان، دیکته کند بلکه بنا بر وظیفه، به این موضوع، روی آورده است؛ بدون تردید، هدف همه این عزیزان، قرآنی بوده و قصد گسترش علوم قرآنی را در جامعه داشته اند:
1- به نظر می رسد، هر یک از این مترجمان، در بخشی تخصصی از ترجمه این کتاب الهی، زبردست و ماهر بوده‌اند؛ به عنوان مثال، توضیحات تفسیری آیت اللّه مکارم شیرازی، نشانه متخصص بودن معظّم له در تفسیر این کتاب الهی است؛ یا مرحوم دکتر مجتبوی گاهی به طور موجز به شرح واژگان پرداخته که بسیار بجا، مناسب و ضروری است؛ یا آقای خرمشاهی با کاربرد واژگان روز به ترجمه قرآن زینت بخشیده است؛
2 - مترجمان مذکور، در بسیاری موارد، معادل یابی را به خوبی انجام داده‌اند؛
3 - امانتداری مترجمان، چشمگیر است و شاید یکی از اشکالات ترجمه آنها، همین باشد که خواسته‌اند به ترجمه معنایی روی آورند، لذا ترجمه شان مخاطب پسند نیست؛
4 - هرچند، کوشش کرده اند که ترجمه ای خوب ارائه دهند ولی با زبانی سلیس، شیوا و مخاطب پسند، ارائه نشده است.
5 - چنین به نظر می رسد که علی رغم توانایی مترجمان مذکور، گاهی به نکات صرفی ونحوی توجه نشده است که به برخی از آنها ذیلاً اشاره، می‌شود؛
6 - صاحبان ترجمه‌های قرآن برخی به موضوع تسلط کامل دارند،مانند: آیت اللّه مکارم شیرازی و برخی به معادل یابی، مانند: آقای خرمشاهی؛
7 - برخی به متن، بسیار وفادار بوده اند - مانند مرحوم مجتبوی - که همین امر، مانع سلاست و شیوایی ترجمه شده است؛
8 - البته، گاهی نیز واژگان مهجور به کار گرفته شده است مانند آیت اللّه مکارم شیرازی که موجب مخاطب گریزی می شود؛
9 - به نظر می رسد، مترجمان محترم نتوانسته اند به دلایل مختلف، پیام متن الهی را به مخاطب منتقل کنند که موجب سردرگمی مخاطب شده‌اند؛
10- در ترجمه‌های مذکور، اصطلاحات حقوقی، فقهی، تاریخی و … به توضیح بیشتری نیاز دارند؛
11 -گنگ بودن، نامفهوم بودن، به زبان روز نبودن و مخاطب گریزی از جمله مشکلات ترجمه‌های موجود قرآن کریم است؛
12 - معلوم نبودن مخاطبان با توجه به گروه سنی، یا به دیگر عبارت، طبقه بندی نکردن مخاطبان، موجب ضعف در ترجمه‌ها، شده است؛
13 - در مجموع، مترجمان می توانستند، ترجمه‌ای بسیار شیواتر، دلنشین تر و جذّاب‌تر ارائه داده و کمتر به ترجمه تحت اللفظی روی آورند که ترجمه تحت اللفظی، نشانه ضعف مترجم است؛
نگارنده به جهت اینکه، گفته نشود، فقط انتقاد کرده و پیشنهادی، ارائه نداده است، ترجمه پیشنهادی خود را نیز ارائه می دهد، هر چند به نظر می رسد برخی ترجمه‌های پیشنهادی نیز، خالی از اشکال نباشند؛
دگر بار تأکید می شود علی رغم تلاش، صداقت و تخصص بخشی مترجمان مذکور، باید به ترجمه گروهی با شرایط مذکور در مقاله قبلی این جانب روی آورد.

الف ـ ادات حصر:

«انّما = حرف نفی + … + الّا + … = «ادات حصر»؛ معادل حصر در زبان فارسی، قیدهای انحصار «فقط، تنها» هستند. مترجم باید، این قیدها را پیش از محصور علیه قراردهد تا پیام مؤلّف به خوبی به مخاطب منتقل شود. مثال:
آیه 99 : ما یکفر بها إلّا الفاسقون.
مکارم: جز فاسقان کسی به آنها کفر نمی ورزد.
مجتبوی: جز بدکاران نافرمان به آنها کافر نشوند.
خرّمشاهی: جز نافرمانان کسی به آنها انکار نمی ورزد .
ترجمه پیشنهادی: فقط، تبهکاران از آنها دوری می جویند (آنها را نادیده می گیرند) .
آیه 1 .2 : ما هم بضارّین به من امة إلّا باذن الله.
مکارم: ولی هیچ گاه نمی توانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان رسانند.
مجتبوی: و این‌ها با آن بی اذن خدا به هیچ کس گزندی نمی توانستند رسانید.
خرّمشاهی:و البته به کسی زیان رسان نبودند مگر به اذن الهی .
ترجمه پیشنهادی:فقط-به اذن الهی - (به کسی) زیان می رسانند .
آیه 163 : و الهکم اله واحد لا اله إلّا هو الرّحمن الرّحیم.
مکارم: و خدای شما، خداوند یگانه‌ای است که غیر از او، معبودی نیست اوست بخشنده و مهربان ( و دارای رحمت خاص ).
مجتبوی: و خدای شما، خدایی است یگانه،خدایی جز او نیست، بخشاینده است و مهربان
خرّمشاهی: و خدای شما خدای یگانه است که خدایی جز او نیست و بخشنده مهربان است .
ترجمه پیشنهادی: و معبودتان، خدای یگانه ای است که فقط او بخشنده و مهربان است .
آیه 169 : إنّما یأمرکم بالسّوء و الفحشاء و أن تقولوا علی الله ما لا تعلمون
مکارم: او، شما را فقط به بدیها و کار زشت فرمان می دهد ( و نیز دستور می دهد ) آن چه را که نمی دانید به خداوند نسبت دهید .
مجتبوی: همانا او شما را به بدی و زشت‌کاری فرمان می دهد و اینکه در باره خدا آن چه نمی دانید بگویید.
خرّمشاهی: جز این نیست که او شما را به بدی و ناشایستی وا می دارد و بر آن می دارد که آنچه نمی دانید به خداوند نسبت ندهید .
ترجمه پیشنهادی: وی، شما را فقط به بدی و ناشایستی وا می دارد، و این که آن چه را نمی دانید به خدا نسبت دهید.
آیه 286: لا یکلّف الله نفساً إلّا وسعها.
مکارم: خداوند هیچ کس را جز به اندازه تواناییش تکلیف نمی کند.
مجتبوی: خداوند هیچ کس را تکلیف نکند مگر به اندازه توانش.
خرّمشاهی: خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمی کند.
ترجمه پیشنهادی: خداوند هر کس را به اندازه توانش تکلیف می کند.

ب - معادل یابی:

از جمله مهم ترین وظیفة‌مترجم، معادل یابی است؛ این امر، مستقیماً بر روی قالب ترجمه تأثیر می‌گذارد و موجب بازتاب مخاطب می‌شود. ساختار زبانی مخاطب، می طلبد که مترجم، معادل‌هایی را به کارگیرد که فرد دریافت کننده، آن را بپسندد یا به دیگر عبارت براساس ذوق و سلیقه باشد. در حقیقت، معادل یابی، انتقال پیام مؤلف به نحو کمال مطلوب است که در قالب زبان مقصد، ارتباط برقرار می‌کند؛ برای تشخیص اینکه، آیا معادل یابی به خوبی صورت گرفته است یا نه؟ باید ارزیابی کرد آیا مخاطب از ترجمه ما لذت می برد یا نه؟! البته باید شرایط دیگر ترجمه را نیز در، نظر گرفت. پس در معادل یابی، نباید کلمات مهجور و نامأنوس مخاطب به کار گرفته شود.
آیه 57: و أنزلنا علیکم المنّ و السّلوی.
مکارم: و منّ{شیره مخصوص و لذیذ درختان}و سلوی{مرغان مخصوص شبیه کبوتر } را بر شما فرستادیم .
مجتبوی: و برایتان منّ - ترنجبین -و سلوی - مرغی مخصوص - فرستادیم .
خرّمشاهی: و برایتان منّ و سلوی فرو فرستادیم .
ترجمه پیشنهادی: و برایتان منّ (نعمت) و سلوی ( رفاه و سرگرمی ) فرو فرستادیم .
آیه 58 : و قولوا حطّة نغفر لکم خطایاکم و سنزید المحسنین.
مکارم: و بگویید:«خداوندا !گناهان ما را بریز !» تا خطاهای شما را ببخشاییم و به نیکوکاران پاداش
بیشتری خواهیم داد.
مجتبوی: وبگویید گناهان ما را فرو بریز تا گناهان شما را بیامرزیم و زودا که { پاداش }نیکوکاران را بیفزاییمش.
خرّمشاهی: (وبرای عذرخواهی) حطّه بگویید تا گناهان شما راببخشیم و پاداش نیکوکاران راخواهیم افرود.
ترجمه پیشنهادی: (و برای عذر خواهی) حطّه (کلمه ای که با گفتن آن گناه از بنده فرو نهد) بگویید تا از گناهان شما در گذریم وبه زودی (به پاداش) نیکوکاران خواهیم افزود.
آیه104: یا أیّها الّذین آمنوا لاتقولوا راعنا و قولوا انظرنا و اسمعوا و للکافرین عذاب ألیم.
مکارم: ای افراد با ایمان (هنگامی که از پیغمبر، تقاضای مهلت برای درک آیات قرآن می‌کنید) نگویید:«راعنا» بلکه بگویید «انظرنا» (زیرا کلمه اول، هم به معنای «ما را مهلت بده » و هم به معنای«ما را تحمیق کن» می باشد و دستاویزی برای دشمنان است.) بشنوید ! و برای کافران ( استهزا کنندگان )، عذاب دردناکی است .
مجتبوی: ای کسانی که ایمان آورده اید { به پیامبر} مگویید (راعنا) و بگویید (انظرنا) - ما را در نظر داشته باش،به ما بنگر - و گوش فرا دارید و کافران را عذابی است دردناک .
خرّمشاهی: ای کسانی که ایمان آورده اید نگویید (راعنا) و بگویید (انظرنا) و گوش شنوا داشته باشید و کافران عذابی دردناک (درپیش ) دارند .
ترجمه پیشنهادی: ای مومنان! نگویید (راعنا) (ما را مراعات بکن ) بلکه بگویید (انظرنا) (به ما نگاه کن ) گوش کنید که کافران عذابی دردناک (درپیش )دارند .
آیه 62 : الّذین ‌هادوا و النّصاری و الصّابئین.
مکارم: و کسانی که به آیین یهود گرویدند و نصاری و صابئان{ پیروان یحیی}…
مجتبوی: و یهودیان و ترسایان وصابئان…
خرّمشاهی: یهودیان ومسیحیان وصابئین.. .
ترجمه پیشنهادی:( یهودیان ومسیحیان وصابئان… . {پیروان یحیی} . . .
آیه 68: ...قال إنّه یقول إنّها بقرة...
مکارم: گفت: خداوند می فرماید: ماده گاوی است...
مجتبوی: گفت: او می گوید: گاوی است...
خرّمشاهی:گفت او می فرماید: آن گاوی است...
ترجمه پیشنهادی: گفت: خداوند می فرماید: که قطعا، آن، ماده گاوی است...
آیه 72: ...والله مخرج ما کنتم تکتمون
مکارم: و خداوند آن چه را که پنهان می داشتید آشکار می سازد.
مجتبوی: و خدا آنچه را که پنهان می داشتید،آشکار کننده بود.
خرّمشاهی: و خداوند آشکار کننده چیزی است که پنهان می ساختید.
ترجمه پیشنهادی: خداوند رازهایتان را بر ملا می سازد.
آیه 148:ولکل وجهه هو مولّیها...
مکارم: هر طایفه‌ای قبله‌ای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است.
مجتبوی: هر گروهی ـ یا هر کس - را جهتی است که روی سوی آن می‌گرداند.
خرّمشاهی: و هریک را جهتی است برای قبله که خداوند روی آورشان گردانده است...
ترجمه پیشنهادی: هر ( کس، گروه و یا قبیله ) قبله‌ای دارد که ( خداوند ) آن را تعیین کرده است.

ج - حال:

معادل قید حالت9، در زبان فارسی است و چگونگی حالت فاعل، مفعول، مبتدا، خبر و... را بیان می کند؛ طبیعی است در زبان مقصد، حال در جای خاصّی قرار نمی گیرد، البته باید «صاحب حال» را شناخت و موقعیت حال را در جمله، تعیین کرد.
آیه 119: إنّا أرسلناک بالحقّ بشیرا ونذیرا...
مکارم: ما تو را براستی نوید رسان و بیم دهنده فرستادیم...
مجتبوی: ما تو را به حق، برای بشارت و بیم دادن ( مردم جهان ) فرستادیم...
خرّمشاهی: ما تو را به حق مژده آور وهشدار دهنده فرستادیم...
ترجمه پیشنهادی: بی تردید ما ترا به راستی، بیم و امید دهنده فرستادیم…
آیه 213: ...فبعث الله النّبیّین مبشّرین ومنذرین...
مکارم: خداوند پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت وبیم دهند.
مجتبوی: پس خداوند پیامبران را برانگیخت نوید دهنده و بیم دهنده.
خرّمشاهی:...آنگاه خداوند پیامبران را مژده آور و هشدار دهنده برانگیخت...
ترجمه پیشنهادی: پس خداوند پیامبران را بیم و امید دهنده بر انگیخت.
آیه 264: ...فأصابه وابل فترکه صلدا...
مکارم: …و رگبار باران به آن برسد ( و همه خاک‌هاو بذرها را بشوید ) وآن را صاف ( و خالی از خاک و بذر ) رها کند.
مجتبوی: …و تند بارانی به آن برسد ( و آن خاک را ببرد ) وسنگ را همچنان سخت و صاف - بدون خاک - بگذارد.
خرّمشاهی:...و باران سنگینی بر آن ببارد و آن را همچنان سترون واگذارد...
ترجمه پیشنهادی:...و باران سنگینی بر آن ببارید پس آن را بی بهره واگذارد...

د - حروف معانی:

حروف معانی که مرکّب از حروف مبانی است در صورتی مدلول و مضمون آن، رسانده می شود که پیش از اسم یا فعل بیاید. فهم و درک این حروف، تأثیر به سزایی در ترجمه دارد؛ گاهی به کارگیری اشتباه حروف معانی در ترجمه، خلاف پیام زبان مبدأ است مثلاً، افعال حروف معانی مخصوص به خود دارند؛ فعل «رَغِبَ» با حرف «فی» یا «عن» یا «الی» معنای خاصّ خود را پیدا می کند یا حرف «من» به تنهایی بیش از بیست معنا دارد که مترجم آن را در جمله استنباط می کند. پس کاربرد حروف معانی نیز از جمله موضوع‌هایی است که باید مترجم، بدان توجه کند.
بقره 85 :…و ما الله بغافل عمّا تعملون
مکارم: و خداوند از آن چه انجام می دهید غافل نیست.
مجتبوی: و خدای از آن چه می‌کنید غافل نیست.
خرّمشاهی: و خدا از آن چه می‌کنید غافل نیست.
ترجمه پیشنهادی: و خداوند از کارهایتان بی خبر نیست.
آیه 102: ما یعلّمان من أحد حتّی یقولا إنّما نحن فتنة
مکارم: به هیچ کس چیزی یاد نمی‌دادند مگر اینکه از پیش به او می گفتند ما وسیله آزمایشیم .
مجتبوی: و این دو هیچ کس را نمی‌آموختند مگر اینکه می گفتند ما آزمونیم .
خرّمشاهی: این دو به هیچ کس چیزی نمی‌آموختند مگر آنکه می گفتند ما مایه آزمونیم .
ترجمه پیشنهادی:این به دو هیچ کس آموزش نمی دادند تا اینکه بگویند ما فقط خبره و کاردانیم .
آیه 142 : سیقول السّفهاء من النّاس.
مکارم: به زودی سبک مغزان از مردم می‌گویند:
مجتبوی: زودا که نابخردان مردم گویند:
خرّمشاهی: کم خردان از مردم به زودی خواهند گفت:
ترجمه پیشنهادی: به زودی، برخی مردم کم خرد خواهند گفت:
بقره143: و ما کان الله لیضیع إیمانکم...
مکارم: و خداوند هرگز ایمان شما را ضایع نمی گرداند.
مجتبوی: و خداوند بر آن نیست که ایمان شما را تباه کند.
خرّمشاهی: و خداوند هرگز ایمان شما را ضایع نمی کند.
ترجمه پیشنهادی: و خداوند هرگز ایمان شما را تباه نمی کند.

ه - مفعول مطلق:

معادل مفعول مطلق در زبان مقصد وجود ندارد، هرچند گاهی گرته برداری نحوی و دستـــوری صورت می گیرد، مثلاً «أکرمه اکراماً» را به «او را احترام گذاشت احترام گذاشتنی» ترجمه می کنند که در حقیقت گرته برداری نحوی است در صورتی که می توان برای مفعول مطلق از قیدهایی چون: بسیار، حتماً، قطعا، و... استفاده کرد.
آیه 83 : و إذ أخذنا میثاق بنی إسرائیل لا تعبدون إلّا الله و بالوالدین إحسانا…
مکارم: و { به یاد آورید} زمانی را که از بنی اسراییل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر و مادر و …نیکی کنید.
مجتبوی: و { به یاد آرید } آنگاه که از فرزندان اسراییل پیمان گرفتیم که جز خدای را نپرستید و
به پدر و مادر و …نیکی کنید.
خرّمشاهی:و یاد کنید که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید وبه پدر و مادر نیکی کنید .
ترجمه پیشنهادی: و آن زمان را (به یاد آورید) که از بنی اسراییل، پیمان گرفتیم تنها خدا را بپرستید و به پدر و مادر و …بسیار نیکی کنید .

و: صفت و موصوف:

در زبان مقصد میان صفت و موصوف فاصله نمی افتد ولی در زبان مبدأ، به دلایلی فاصله می افتد پس در ترجمه متون باید به این موضوع مهم توجه کرد.
آیه 101: لمّا جاء‌هم رسول من عند الله مصدّق.
مکارم: هنگامی که فرستاده ای از سوی خدا به سراغشان آمد و با نشانه‌هایی…مطابقت داشت
مجتبوی: و چون فرستاده ای از سوی - یعنی محمد(ص) - نزد آنها آمد که …باور دارد
خرّمشاهی: و چون پیامبری از سوی خداوند به نزد ایشان آمد که گواهی دهنده بر (حقانیت) کتابشان بود.
ترجمه پیشنهادی: وچون پیامبری گواهی دهنده بر کتابشان (حقانیت ) از سوی خداوند به نزد ایشان آمد.

ز - ترتیب اجزای جمله:

ترتیب اجزای جمله در زبان مبدأ به دو صورت می آید :
الف - جمله فعلیه: فعل + فاعل + مفعول +...12
ب - اسمیه: مبتدا + خبر
و در زبان مقصد نیز به دو صورت می آید :
الف- فعلیه: فاعل + مفعول +.... + فعل
ب- اسمیه: مسندالیه + مسند + فعل ربطی
هر چند گاهی فاعل در زبان مبدأ، در ترجمه در زبان مقصد مفعول می شود.
آیه 114 : و من أظلم ممّن منع مساجد الله أن یذکر فیها اسمه وسعی فی خرابها.
مکارم: و کیست ستمکارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجد او جلو گیری کرد و سعی در ویرانی آنها نمود؟
مجتبوی: و کیست ستمکار تر از آن که نگذاشت در مسجدهای خدا نام او را یاد کنند و در ویرانی آنها کوشید؟
خرّمشاهی: و کیست ستمکار تر از کسی که نگذارد نام خداوند در مساجد یاد شود و در ویرانی آن بکوشد.
ترجمه پیشنهادی: و ستمکـــار تر از کسی که مانع ذکر خداوند در مساجد شده و در ویرانی آنها می کوشد، کیست؟
آیه 221: و لو أعجبتکم.
مکارم: هر چند ( زیبایی، یا ثروت، یا موقعیت او ) شما را به شگفتی آورد.
مجتبوی: که شما را خوش آید و به شگفت آورد.
خرّمشاهی: هر چند که شما را از او خوش آید .
ترجمه پیشنهادی: هر چند که شما آن را بپسندید ( خوشایندتان باشد ).

ط - ترجمه بهتر:

آیه 12: ألا إنّهم هم المفسدون ولکن لا یشعرون.
مکارم: آگاه باشید که آنان خود تبهکارانند ولی نمی فهمند.
مجتبوی: آگاه باشید که این‌ها همان مفسدانند ولی نمی فهمند.
خرّمشاهی:بدانید که ایشان اهل فسادند ولی خود نمی دانند .
ترجمه پیشنهادی:با وجود این، خودشان فسادگر بوده، ولی نمی دانند .
آیه 25 : بشّر الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات أنّ لهم جنات تجری من تحتها الأنهار.
مکارم: به کسانی که ایمان آورده وکارهای شایسته انجام داده اند، بشارت ده که باغهایی از بهشت برای آنهاست که نهرها از زیر درختانش جاریست .
مجتبوی: کسانی را که ایمان آورده وکارهای نیک و شایسته کرده اند، مژده بده که ایشان را بهشتهاست که از زیر آنها، جویها روان است .
خرّمشاهی: به کسانی که ایمان آورده اند وکارهای شایسته کرده اند، نوید بده که ایشان را بوستانهایی است که در فرودست آن، جویباران جاری است .
ترجمه پیشنهادی: به مومنان و نیکوکاران نوید بده که آنها بوستان‌هایی دارند که در فرو دست آنها جویباران،روان است .
آیه 145 : و ما أنت بتابع قبلتهم وما بعضهم بتابع قبلة بعض ولئن اتبعت أهوآئهم من بعد ما جاءک من العلم انک اذاً لمن الظالمین.
مکارم: و تو نیز، هیچ گاه از قبله آنان پیروی نخواهی نمود ( آنها نباید تصور کنند که بار دیگر تغییر قبله امکان پذیر است) و حتی هیچ یک از آنها، پیروی از قبله دیگری نخواهد کرد و اگر تو پس از این آگاهی، متابعت هوسهای آنها کنی، مسلما از ستمکاران خواهی بود .
مجتبوی: و تو نیز پیرو قبله آنها نیستی و آنها هم پیرو قبله یکدیگر نیستند و اگر پس از دانشی که سوی تو آمده، از هوسها وخواهشهای دل آنها پیروی کنی، هر آینه تو آنگاه از ستمکاران خواهی بود .
خرّمشاهی: و تو (نیز) پیرو قبله شان نیستی، و آنان پیرو قبله همدیگر هم نیستند، و اگر پس از دانشی که بر تو فرود آمده است، از خواسته‌های آنان پیروی کنی، از ستمکاران خواهی بود .
ترجمه پیشنهادی: و تو( نیز ) روی به قبله آنان نمی کنی،و آنها (هم ) روی به قبله یکدیگر نمی کنند و اگر پس از یقینی که برای تو حاصل شده است، از خواسته‌های آنان پیروی کنی، در این صورت، جزو ستمکاران خواهی بود .
آیه 146 : الّذین آتینا هم الکتاب یعرفونه کما یعرفون أبناءهم و إن فریقا منهم لیکتمون الحقّ وهم یعلمون.
آیت الله مکارم: کسانی که به آنان کتاب داده ایم او ( پیامبر ) را همچون فرزندان خود می شناسند (ولی) جمعی از آنان، حق را آگاهانه کتمان می کنند
مجتبوی: کسانی که کتابشان داده ایم او - محمد ( ص ) - را می شناسند همچنان که پسران خود را می شناسند و هر آینه گروهی از ایشان حق را می پوشانند در حالی که خود می دانند
خرّمشاهی: اهل کتاب او را به همان گونه می شنا سند که فرزندانشان را می شناسند. البته گروهی از آنان دیده و دانسته حق را پنهان می‌دارند.
ترجمه پیشنهادی: اهل کتاب او را -محمد (ص)- همانند فرزندانشان می شناسند البته گروهی از آنان، آگاهانه حق را نادیده می گیرند.
آیه 171 : و مثل الّذین کفروا کمثل الّذی ینعق بما لا یسمع إلّا دعاء و نداء صمّ بکم عمی فهم لایعقلون
مکارم: مثل (تو در دعوت) کافران بسان کسی است که ( گوسفندان و حیوانات را برای نجات از چنگال خطر ) صدا می زند ولی آنها چیزی جز سر و صدا نمی شنوند (حقیقت و مفهوم گفتار او را درک نمی کنند، این کافران در واقع )کر و لال و نابینا هستند از این روی چیزی نمی فهمند
مجتبوی: داستان (خواننده) کسانی که کافر شدند، چون داستان کسی است که به چیزی بانگ می‌زند که نمی‌شنود مگر خواندنی و آوایی.کرانند، گنگانند، کورانند پس هیچ در نمی یابند.
خرّمشاهی: و داستان کافران همانند داستان کسی است که جانوری را که جز بانگ و ندایی نمی شود، آواز می دهد، نا شنوا و گنگ و نابینا هستند و از این روی نمی اندیشند.
ترجمه پیشنهادی: و داستان کافران، همانند داستان کسی است که جانوری را که فقط، بانگ و ندایی می شنود، آواز می دهد؛ کر، گنگ و نابینایند پس نمی فهمند.
آیه 172 : یا أیّها الّذین امنوا کلوا من طیّبات ما رزقناکم.
مکارم: ای کسانی که ایمان آورده اید ! از پاکیزه‌هایی که شما را روزی کرده ایم بخورید.
مجتبوی: ای کسانی که ایمان آورده اید ! از نعمت‌های پاکیزه که به شما روزی داده ایم بخورید.
خرّمشاهی: ای مومنان! از پاکیزه‌های آنچه روزیتان کرده ایم بخورید.
ترجمه پیشنهادی: ای مومنان! از روزی پاکیزه ما بخورید.

ی - کاربرد واژگان مهجور:

این قسمت، توضیح زیادی نیاز ندارد زیرا مخاطب به خوبی با ترجمه‌هایی سر و کار داشته است که برای وی، مهجور و نامأنوس بوده است. بنابراین، مترجم باید کلمات سلیس و روان و آسان را به کار گیرد طبیعی است مترجمی که کلمات سخت و مهجور به کار می‌برد، نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند
بقره 148: أینما تکونوا یأتیکم الله جمیعا...
مکارم: ... هرجا باشید خداوند همه شما را ( برای پاداش و کیفر در برابر اعمال نیک و بد، در روز رستاخیز ) حاضر کند...
مجتبوی: ... هرجا که باشید خداوند همه شما را فراهم می آورد...
خرّمشاهی: ... هرجا که باشید خداوند همگی شما را در آخرت باز می آورد...
ترجمه پیشنهادی: هرجا که باشید خداوند شما را ( برای پاداش و کیفر،روز رستاخیز )با هم حاضر کند...
آیه 187 : إنّکم کنتم تختانون أنفسکم.
مکارم: شما به خود خیانت می کردید ( و این کار ممنوع را انجام می دادید )
مجتبوی: شما به خود خیانت می کردید .
خرّمشاهی: که با خود ناراستی می کنید .
ترجمه پیشنهادی: بی تردید، شما به خودتان نارو می زدید .
آیه207: و من النّاس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رئوف بالعباد.
مکارم: بعضی از مردم ( با ایمان و فداکار هم چون علی(ع) در لیلة المبیت به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر (ص) ) جان خود را به خاطر خوشنودی خدا می فروشند و خداوند نسبت به بندگان رئوف است.
مجتبوی: و از مردم، کس هست که جان خویش به جستن خشنودی خدا می فروشد و خدا به بندگان مهربان است.
خرّمشاهی: و نیز از مردمان کسی هست که در طلب خشنودی خداوند از جان می گذرد و خداوند به بندگانش رئوف است.
ترجمه پیشنهادی: و یک نفر «حضرت علی(ع )» برای جلب خوشنودی خداوند از جان خود می گذرد؛ در حالی که خداوند به بندگانش بسیار مهربان است.
آیه 218: إنّ الّذین آمنوا و الّذین ‌هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله أولئک یرجون رحمت الله و الله غفور رحیم.
مکارم: کسانی که ایمان آورده و کسانی که هجرت کرده و در راه خدا جهاد نموده‌اند آنها امید به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است .
مجتبوی: همانا کسانی که ایمان آورده اند و کسانی که هجرت کرده و در راه خدا جهاد کرده اند به مهر و بخشایش خدا امید دارند و خدا، آمرزگار و مهربان است .
خرّمشاهی: کسانی که ایمان آورده اند و کسانی که در راه خدا هجرت و جهاد کرده اند، اینانند که به رحمت الهی امیدوارند و خداوند امرزگار مهربان است .
ترجمه پیشنهادی: بدون تردید، مومنان، مهاجران و مجاهدان در راه خدا به رحمت الهی امیدوارند در حالی که خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است .
آیه 253 : تلک الرّسل فضّلنا بعضهم علی بعض.
مکارم: آن پیامبران، برخی‌شان را بر برخی برتری دادیم.
مجتبوی: بعضی از آن رسولان بعضی را بر بعضی دیگر برتری دادیم.
خرّمشاهی: اینان پیامبرانی هستند که بعضی را بر بعضی برتری بخشیده ایم .
ترجمه پیشنهادی: برخی از این پیامبران را بر دیگری برتر دانستیم.

پی نوشت‌ها و منابع:

1 - ترجمه های آیت الله مکارم شیرازی،دکتر مجتبوی و بهاء الدین خرّمشاهی.
2 - مجله مترجم، سالار منافی اناری، نگاهی به ترجمه‌های انگلیسی قرآن، سال دوّم، شماره‌های 4 و 3، 1366 ش. ص4.
3 - مطالعات ترجمه، محمدحسن تقیه، ترجمه قرآن: چالش‌ها و راهکارها، سال اول شماره 1، 1382 ش، ص 43.
4- قرآن کریم، ترجمه: آیت الله مکارم شیرازی،،انتشارات: دار القرآن الکریم،1374 ش.
5 - قرآن کریم، ترجمه و توضیح: دکتر سید جلال الدین مجتبوی،انتشارات حکمت، 1371 ش.
6- قرآن کریم، ترجمه: بهاء الدین خرّمشاهی، چاپ دوم، تهران،انتشارات دوستان، 1378 ش.
7- سیمای پژوهش در قرآن (مجموعه مقالات، به اهتمام محمدکاظم شاکر)، محمدحسن تقیه (بایسته‌ها در ترجمه متون مقدس)، انتشارات رایزن، 1379ش، ص 259.
8 - موسوعة النحو، الصّرف و الاعراب، امیل بدیع یعقوب، لبنان، بیروت دار العلم للملایین، 1988م.
9 - النّحو الوافی، عباس حسن، ج3، مصر، دارالمعارف، بی تا، ص.
10 - مبادی العربیّة، رشید الشرتونی، ج4، قم، مؤسسه مطبوعات دار العلم، 1368 ش.

مقالات مشابه

ترجمه‌های تحت اللفظی معاصر قرآن کریم به زبان فارسی؛ برتری‌ها و کاستی‌ها

نام نشریهمطالعات ترجمه قرآن و حدیث

نام نویسندهمصطفی شیروی خوزانی, مهدی ناصری, محمود رضا توکلی محمدی

کارکردهای بلاغی «حذف» و اثر آن در ترجمه قرآن‌کریم

نام نشریهپژوهش های زبان شناختی قرآن

نام نویسندهحمید احمدیان, نصرالله شاملی, اصغر شهبازی