share 876 بازدید
مروري بر زندگي و روش تفسيري

آيت الله ملكي ميانجي خداياري، علي نقي
آيت‏الله محمدباقر ملكي‏ميانجي فقيه و مفسر قرآن و استاد معارف اهل‏بيت (ع) حدود سال 1324 هـ.ق (1285 هـ.ش) در قصبه ترك از توابع شهرستان ميانه در يك خانواده اصيل و مذهبي ديده به جهان گشود.
خواندن و نوشتن و ادبيات فارسي را در زادگاه خود نزد استادان محلي از جمله ملامحمد و ملاعبادالله آموخت. ادبيات عرب، منطق، فقه (رياض‏المسائل) و اصول (قوانين‏الاصول) را همان‏جا در محضر عالم بزرگوار مرحوم آيت‏الله سيدواسع كاظمي تركي، از شاگردان برجسته و عضو شوراي استفتاي آخوند خراساني (صاحب كفاية‏الاصول) فرا گرفت.
اشتياق و اهتمام مرحوم ملكي براي علم‏آموزي و تفقه در دين، وي را واداشت كه در سال 1349 هـ.ق به مشهد مقدس هجرت مي‏كند. در آن روزگار، حوزه علميه مشهد افزون بر بركات و فيوضات قدسي حضرت ثامن‏الحجج(ع) به سبب حضور عالمان و استادان فرزانه و وارسته‏اي چون مرحوم ميرزا مهدي اصفهاني و شيخ مجتبي قزويني از رونق و نشاط علمي خاصي برخوردار بود.
باري مرحوم ملكي سطوح عالي را نزد مرحوم شيخ‏هاشم قزويني (به سال 1380 هـ.ق) و دروس فلسفه انتقادي و مباحث اعتقادي را در محضر شيخ مجتبي قزويني (به سال 1386 هـ.ق) فرا گرفت. بخشي از علم هيئت را در درس آيت‏الله شيخ‏حسنعلي اصفهاني نخودكي (به سال 1361 هـ.ق) آموخت. آن‏گاه در سال 1356 هـ.ق در درس خارج فقه مرحوم ميرزا محمد آقازاده خراساني - پسر آخوند خراساني و زعيم وقت حوزه علميه مشهد - شركت جست، و سرانجام در سال 1365 هـ.ق بخشي از مباحث فقه و يك دوره اصول را به همراه دوره كامل علوم و معارف اعتقادي در محضر عالم فرزانه مرحوم آيت‏الله ميرزا مهدي‏اصفهاني به پايان برد و در سال 1361 هـ.ق از سوي ايشان به دريافت‏اجازه روايت و اجتهاد و افتأ مفتخر گشت. ميرزاي اصفهاني در اجازه خود با تعابيري بلند از مرحوم ملكي ياد كرده است. اين اجازه به تأييد مرحوم آيت‏الله سيدمحمدحجت كوه‏كمري (به سال 1372 هـ.ق) نيز رسيده است.

بازگشت به زادگاه

مرحله دوم از حيات پربار مرحوم ملكي، بازگشت به زادگاه و حضور در آنجاست. ايشان پس از 13 سال تحصيل و تحقيق و تفقه در دين با كوله‏باري از دانش و معرفت ديني، با بارگاه امام رضا(ع) و حوزه علميه مشهد وداع گفته و به زادگاه خود بازگشت و در آنجا سكني گزيد و با تمام توان به نشر و گسترش معارف اسلامي و برپايي احكام و شعائر ديني و خدمت به محرومان و مستضعفان پرداخت.

مهاجرت به قم

مرحوم ملكي پس از شانزده سال اقامت در زادگاه خود، در اثر فشارها و تهديدهاي برخي خان‏ها و مالكين منطقه، مجبور به مهاجرت به قم مي‏شوند. (1378 هـ.ق). در آنجا مورد تكريم مرجع عالي‏قدر شيعه، مرحوم آيت‏الله‏العظمي بروجردي قرار مي‏گيرند. اقامت در قم مرحله سوم و مهم‏ترين بخش از حيات علمي مرحوم ملكي را تشكيل مي‏دهد و از آنجاست كه ايشان با وجود موانع و مشكلات به تحقيق و تأليف و القاي دروس خارج فقه و اصول و مباحث تفسير و كلام اهل‏بيت(ع) پرداخته و شاگرداني فاضل تربيت مي‏كند.

سجاياي اخلاقي

آيت‏الله ملكي گذشته از مراتب و جامعيت علمي از مقامات والاي معنوي نيز برخوردار بوده و پيش از آن‏كه به اصلاح و تربيت ديگران بپردازد، خود، براي تهذيب نفس و پالايش آن از رذايل اخلاقي كمر همت بسته بود.
علم و عمل را توأمان داشته و به‏يقين از جمله نوادري بود كه علم و دانش او بيشتر و فراتر از عمل و كوشش وي نبود. محضري گرم و معنوي داشت. به شخصيت و كرامت انسان‏ها عنايتي ويژه مي‏ورزيد. شيفته اهل‏بيت(ع) به‏خصوص حضرت مهدي(عج) بود2. تهجد و شب‏زنده‏داري‏اش حتي در كهولت و ناتواني جسمي ادامه داشت. با قرآن كريم و صحيفه سجاديه بيش از هر كتاب ديگري انس داشت و شاگردان خود را توصيه مي‏كرد كه پس از نماز صبح، دست‏كم نيم‏ساعت با توجه ويژه قرآن تلاوت كنند.
به هنگام سكونت در زادگاه، حكومت مذهبي و حل‏وفصل دعاوي اهالي منطقه با ايشان بوده است كه با درايت و قاطعيتي خاص به اداره امور پرداخته و با خطاكاران و متخلفان به‏شدت برخورد مي‏كرده است.
آيت‏الله ملكي در روزگاري كه آذربايجان در اشغال توده‏اي‏ها بود، از موضع مستقل ديني براي حفظ دين و حراست از تماميت ارضي ايران و جلوگيري از خونريزي و پاسداري از جان و مال افراد، تلاش فراوان كرده، خود و حاميانش پذيراي آزار و اذيت دشمنان و مخالفان بوده‏اند. وي در درس‏ها و نوشته‏هاي خود، نام بزرگان حتي مخالفان فكري خود را با احترام ياد كرده است.

مباني فكري

براي آشنايي با شخصيت علمي و مباني فكري مرحوم آيت‏الله ملكي بايد به اين نكته عنايت ورزيد كه او از مدرسان و موءلفان مكتب معارفي خراسان (مكتب تفكيك) به شمار مي‏روند.
مكتب تفكيك به اجمال، به دستگاهي معرفتي اطلاق مي‏شود كه معتقد به شناخت‏هاي اصيل و خالص ديني بوده، بر غنا و استقلال تام آيين الهي اسلام در عرضه معارف اعتقادي و عملي (فقه اكبر و فقه اصغر) تأكيد مي‏ورزد. و خلط و مزج آموزه‏هاي وحياني با داده‏هاي فلسفي و يافته‏هاي عرفاني را برنمي‏تابد3.
باري، مرحوم ملكي مباني مكتب تفكيك را نزد عالمان و استادان حوزه علميه مشهد فرا گرفت و در مجموعه درس‏ها و آثار و تحقيقات خود به تبيين مباني و انديشه‏هاي استادان خود پرداخت. يافته‏ها و استنباط‏هاي خود را عرضه كرد و با دفاع از معارف اصيل ديني، آرا و انديشه‏هاي فيلسوفان و عارفان مسلمان را نقد و بررسي كرد.
ايشان درباره خودكفايي و خودبسندگي معارف الهي نوشته‏اند: «اين سخن گزاف است كه بگوييم فراگيري علوم انبيا به دستيابي راه و روش و تحصيل نظريات ديگران متوقف است ؛ زيرا دانش‏هاي پيامبران، خودكفا، برتر و بالاتر و از نظر برهان روشن‏تر بوده، از علوم بشري كهن و نوين و بحث‏هاي نظري (فلسفي) و علوم كشفي (عرفاني) بي‏نياز است4».

روش تفسير آيت‏الله ملكي

پيش از پرداختن به روش تفسيري مرحوم ملكي، ياد كردي از عامل مهم قرآن‏شناختي ايشان، ضروري است.
آيت‏الله ملكي برآن است كه در ساحت علوم و معارف قرآن، دو حوزه متمايز از هم وجود دارد. حوزه نخست، "خطاب عام قرآن" ناميده مي‏شود كه مخاطبان آن عامه مردم‏اند. و همه انسان‏ها اعم از موءمن و كافر و عارف و عامي مي‏توانند و بلكه موظف‏اند كه با رجوع به قرآن از معارف آن بهره‏مند شوند. البته مراتب استفاده انسان‏ها از معارف اين حوزه يكسان نخواهد بود، و اين بخش شامل معارف عقلي و فطري بوده و روش مهم آن تدبر، تعقل و تذكر است. حوزه دوم كه "خطاب خاص قرآن "ناميده مي‏شود، ويژه "راسخان در علم" - حضرت رسول(ص) و ائمه هدي(ع) - است و ديگران تنها به واسطه تعاليم و تفاسير ايشان از معارف اين حوزه استفاده مي‏كنند. در حقيقت معارف اين مقام، تعليمي و تعبدي و مرجع فهم و تفسير آن، پيامبر اكرم(ص) كه مخاطب مستقيم قرآن است و نيز اوصياي او هستند كه ميراث‏دار دانش قرآن‏اند5.
به موجب اين نظرگاه نويسنده مناهج‏البيان از يك‏سو در تفسير قرآن، نه التزام به سنت را كافي مي‏دانست و نه روش قرآن به قرآن را بسنده و تمام. از نظر ايشان كامل‏ترين روش تفسير قرآن، بهره‏جويي از آيات قرآن، سنت معتبر احكام و اصول عقلي است. اين روش تفسيري كه با تلاش و اجتهاد مفسر در منابع تفسير انجام مي‏گيرد، "روش تفسير اجتهادي" ناميده مي‏شود6، روش تفسير اجتهادي، همان روش اجتهاد اصولي است كه فقيهان بزرگوار اماميه در طول سده‏هاي گذشته، با به كارگيري آن به فهم و استنباط احكام اسلامي پرداخته‏اند. آيت‏الله ملكي ميانجي معتقد بود كه براي دست‏يابي به معارف اصيل قرآن در حوزه معارف اعتقادي (فقه اكبر) و احكام عملي (فقه اصغر) كاربرد روش اجتهادي ضروري است. هم‏چنان‏كه فقيه فرزانه و اصولي سترگ - شيخ مرتضي انصاري - نيز براي گريز از تفسير به رأي بر استفاده از قرآن، بر سنت و عقل تأكيد ورزيده‏اند. تنقيح مباني تفسيري، اجتهاد و تتبع در منابع تفسير از طرفي، و مجموعه‏نگري و برخورداري از معلومات گسترده ديني از طرف ديگر بايسته‏هاي روش تفسير اجتهادي هستند.
درباره شيوه استفاده از منابع بايد به اين نكته مهم عنايت داشت كه دو منبع قرآن و سنت، به دو شكل مي‏تواند مورد استفاده مفسر باشد 1 - استفاده مستقيم؛ 2 - استفاده غيرمستقيم.
استفاده مستقيم آن است كه مفسر در تفسير يك آيه به آيات ديگر - كه به نوعي ناظر به تغيير آن هستند - و نيز احاديث وارد در ذيل آن مراجعه و آيه مورد نظر را تفسير كند. از جمله كاربردهاي مستقيم قرآن، مي‏توان به تفسير لغوي و ادبي، تقييد مطلق، تخصيص عام، تبيين مجمل، تفسير موضوعي، دفع ظهور آيات متشابه و استخراج حكم يا موضوع اشاره كرد.
بيشترين استفاده مستقيم از سنت(احاديث) ادعيه، خطب و سيره معصومان، از طريق قرآن است و افزون بر نكته‏هاي يادشده، مواردي را مانند بيان مصداق، بيان مراد و بيان تأويل آيات شامل مي‏شود. در تفسير قرآن و در تعيين و تكوين مباني، بنيان‏ها و پيش‏فرض‏هاي تفسير، قرآن و سنت نقش غيرمستقيمي را به عهده دارند. هر مفسري مباني تفسيري خود را از خاستگاه ويژه‏اي اخذ مي‏كند. بدين‏سان درحالي‏كه ممكن است مفسري با پذيرش مباني فلسفه اسلامي به سراغ تفسير قرآن برود، مفسر ديگري پاي‏بند اصول و مباني عرفاني باشد و همين‏طور...
خاستگاه مباني تفسيري مفسر در روش تفسير اجتهادي، احكام و اصول بديهي عقلي، محكمات قرآن كريم و مسلمات سنت است. با توجه به جايگاه مباني فكري و اعتقادي در فرايند تفسير قرآن، مي‏توان به نقش غيرمستقيم كتاب و سنت در تفسير پي برد.
استفاده غيرمستقيم از قرآن و حديث در تفسير به اين صورت است كه به فرض مفسري درصدد تفسير آيه شريفه و ما تشاوءون ءالا أن يشاءالله (انسان، 30) است، در اين آيه از مشيت خدا و خواست آدمي سخن رفته و پرسش‏هايي از اين دست فرا روي مفسر است: مشيت خدا چيست؟ صفت ذات خداست يا صفت فعل؟ نسبت آن با اراده انسان چگونه است؟ آيا اراده مطلق خدا با اراده و اختيار انسان منافات دارد؟ براي اين پرسش‏ها، پاسخ‏هاي مناسبي در متون ديني داده شده است. از اين‏رو مفسر با مراجعه به اين متون نخست به ديدگاه جامع ديني درباره موضوعات يادشده دست مي‏يابد. آن‏گاه با تكيه بر مباني برگرفته از كتاب و سنت به تفسير آيه مورد اشاره مي‏پردازد. اخذ مباني از قرآن و حديث براي تفسير آيات معارفي و اعتقادي، بسي مهم و اساسي است؛ زيرا براساس مباني اماميه براي تفسير آيات احكام به‏طور كلي نمي‏توان منبعي غير از كتاب و سنت مدنظر داشت. درحالي‏كه همواره ممكن است مفسري، خواسته يا ناخواسته مباني فكري و اعتقادي خود را از منبعي غير از كتاب و سنت برگرفته و عناصر ديني را با عناصر غيرديني درهم آميزد. در حقيقت ارزش مناهج‏البيان در آن است كه نويسنده دخالت هيچ عنصري را جز منابع ديني (عقل، قرآن و سنت) در شكل‏گيري معارف مبنايي و اعتقادي برنمي‏تابد.
درباره منبع عقل نيز بايد گفت كه آيت‏الله ملكي در مباحث مقدماتي كتاب توحيدالاميه گفتارهايي را به عقل اختصاص داده و در آنها درباره عقل از نظر قرآن و حديث، مدركات عقل، نقش عقل در معرفت‏الله، جايگاه عقل در شناخت پيامبران، عقل در علوم بشري، تعارض دليل نقلي و عقلي و فرق عقل و علم سخن گفته است.
از نظر او، عقل، نوري الهي و حجتي خدايي است كه به همه انسان‏ها افاضه شده است. عقل از مصونيت ذاتي برخوردار بوده، وقوع خطا نسبت به آن ممتنع است. قوام و حجيت هر دليلي به عقل است. ملاك تكليف و ثواب و عقاب نيز عقل است. ايمان به خدا و آنچه به آن مترتب است، تصديق پيامبران و تشخيص حق و باطل، خير و شر، هدايت و گمراهي و فضيلت و رذيلت با نور عقل صورت مي‏گيرد8.
براساس تعريف يادشده، نقش عقل در شناخت‏هاي اعتقادي بي‏بديل است؛ چرا كه معارف اعتقادي يا جزء مستقلات عقلي است كه در اين صورت به‏طور مستقل به امر اعتقادي شناخت پيدا مي‏كند و سخنان شرع در اين موارد براي تأييد و ارشاد به حكم عقل است و يا جزء شناخت‏هاي فطري است كه در اين موارد، معرفت فطري با معرفت عقلي همسو بوده و در حقيقت موءداي شناخت فطري و حكم عقلي، امري واحد است9. تنها در آن بخش از معارف اعتقادي كه جزء مستقلات عقلي و مسائل فطري نبوده و در رده مسائل تعبدي است، ادله نقلي حاكم است. البته از نظر نويسنده "مناهج‏البيان" به دليل آن‏كه پذيرش نقل مبتني بر دليل عقلي است، پذيرش معارف تعبدي، امري عقلاني است10، از موارد اين بخش مي‏توان به جزئيات معارف اعتقادي مانند؛ اسما و صفات الهي، حقيقت عرش و كرسي و تفاصيل معاد و عالم آخرت اشاره كرد.
از نظر مرحوم ملكي، شالوده و بن‏مايه اخلاق، احكام فطري و مستقلات عقلي است11. از سوي ديگر ايشان دامنه مستقلات عقلي را بسي فراخ مي‏گيرند و مواردي مانند ضرورت ايمان به خدا پس از تذكر به معرفت فطري12، توبه و بازگشت از گناه13، نيكي به پدر و مادر14، قبح تحقير و اهانت به موءمن فقير15، حرمت شراب‏خواري16، حرمت كتمان حمل از سوي زوجه مطلقه17 و... را در زمره مستقلات عقلي مي‏دانند.
درباره نقش عقل در استنباط احكام فقهي نيز مبناي آيت‏الله ملكي همان مبناي فقيهيان اصولي است كه در منابع اصول فقه مطرح شده است. وي درباره تعارض ميان دليل عقلي و دليل نقلي نيز با تقسيم عقل به عقل فطري و عقل اصطلاحي (فلسفي) را مباحث مفيدي را پيش كشيده كه به دليل اختصار، از آنها صرف‏نظر مي‏كنيم.

رويكرد تفسيري مناهج‏البيان

مراد از اتجاه يا رويكرد تفسيري آن است كه گاه يك مفسر با عنايت به ذوق، علاقه، نگرش، مباني و معلوماتي كه دارد و باتوجه به نيازها و ضرورت‏هايي كه احساس مي‏كند، در مقام تفسير قرآن، جهت‏گيري‏هاي خاصي مي‏كند كه نشانگر رويكرد تفسيري اوست. لازمه رويكرد تفسيري، آن است كه مفسر به برخي آيات، موضوع‏ها و مفاهيم قرآن، حساسيت و عنايت ويژه‏اي مي‏ورزد. در تفسير اين آيات درنگ مي‏كند و به ابعاد و جنبه‏هاي مختلف تفسيري آنها مي‏پردازد و تفاسير موضوعي خود را در راستاي اين مفاهيم سامان مي‏دهد.
با توجه به اين مقدمه، هرگاه بخواهيم رويكرد تفسيري آيت‏الله ملكي را در تفسير "مناهج‏البيان" مشخص كينم، به نظر مي‏رسد با توجه به شخصيت، مباني علمي و دغدغه‏هاي فكري مفسر، مي‏توان رويكرد تفسيري او را اتجاه كلامي (معارفي) - فقهي دانست. با نگاهي اجمالي به متن مناهج‏البيان در مي‏يابيم كه دو وجه معارفي (در بعد اعتقادي و اخلاقي) و فقهي آن از وجوه ديگر بارزتر و پررنگ‏تر است. به‏طور خلاصه، حاصل رويكرد تفسيري او را مي‏توان به موارد زير دسته‏بندي كرد:
1 - بخش قابل‏توجهي از تلاش‏هاي آيت‏الله ملكي در راستاي تبيين و دفاع از اصول اعتقادي و مباني پذيرفته شده مكتب تشيع است. مفسر با حساسيت ويژه‏اي از موضع متكلمي قوي به اين امر اهتمام ورزيده و در مسائلي مانند امامت19، شفاعت20، عصمت پيامبران در تلقي وحي21، جبر و تفويض22، شأن نزول سوره هلي آتي23 و آيه مباهله24، ضمن تأكيد بر مواضع فقهيان و متكلمان اماميه، آرا و ديدگاه‏هاي مخالفان را به بوته نقد گذاشته است. لبه تيز نقدها بيشتر متوجه سخنان زمخشري، فخررازي و نويسنده "المنار" است.
2 - دومين و شايد مهم‏ترين وجهه همت اين مفسر در حوزه مسائل كلامي و اعتقادي، تبيين، عرضه و دفاع از مباني و مسلمات ديني و آموزه‏هاي مكتب معارف خراسان است. وجه معارفي تفسير مناهج‏البيان چندان غالب و فراگير است كه وجه نخست را نيز تحت‏تأثير قرار داده است. بدين معنا كه آرا و مواضع مرسوم كلامي، در بيان و تقرير ايشان، صبغه‏اي معارفي يافته است.
بدين‏سان آيت‏الله ملكي در موضوعات مهم كلامي و اعتقادي مانند خداشناسي، اسما و صفات باري‏تعالي، معاد جسماني، تجسم اعمال، عوالم پيشين، ماهيت انسان، لقاءالله و... جهت‏گيري‏هاي تفكيكي داشته و غلبه مباني و آموزه‏هاي مكتب معارف خراسان در اين بخش هويداست. عرضه مباني معارفي با نقد و بررسي آرا و انديشه‏هاي فلسفي و عرفاني همراه است. اين نقدها به‏طور عمده، متوجه مباني حكمت متعاليه و رهيافت‏هاي فلسفي علامه طباطبايي در تفسير الميزان است. موارد قابل‏ذكر از زمره اين نقدها عبارت‏اند از: ديدگاه فلسفي درباره معناي مبدء و معيد25 (از اسماي الهي)، ديدگاه غزالي، ملاصدرا و علامه طباطبايي درباره معناي محبت26، ديدگاه ملاصدرا درباره مفهوم رجوع الي‏الله27، عدمي‏بودن شرور28 و معاد تجسمي حكمت متعاليه29.
3 - آيت‏الله ملكي كه از يك‏سو فقيهي اصولي است و از سوي ديگر در باب آيات احكام قرآن، تفسير "بدايع‏الكلام" را نگاشته است، در تفسير مناهج‏البيان به مسائل و موضوعات فقهي اهتمام داشته و در اين عرصه نيز به صورتي ژرف و گسترده‏تر بحث و تفسير مي‏كند. احاديث فقهي را مطرح و اقوال فقيهان و مفسران بزرگ را بررسي مي‏كند. از روش‏هايي اصولي بهره مي‏جويد. بدين‏سبب اصطلاحات اصولي مانند عام، خاص تخصيص و تقييد در تفسير ايشان چشمگير بوده و درخور ذكر است كه اصحاب مكتب تفكيك آموزه‏هاي ويژه‏اي در باب برخي مسائل اصولي دارند كه از آن جمله مي‏توان به وضع الفاظ براي حقايق خارجي نه به ازاي صور و مفاهيم ذهني، حمل واژگان متون ديني به معاني لغوي و عرفي و عدم ثبوت حقيقت شرعيه و متشرعه و ضرورت پرهيز از خلط معاني لغوي با معاني اصطلاحي و مستحدث، اشاره كرد كه مرحوم ملكي نيز به اين آموزه‏ها پاي‏بند است. برخي از تفاسير موضوعي ايشان نيز به موضوعات فقهي اختصاص يافته كه از آن جمله است، مباحث وجوب حج و شرط استطاعت در آن30، ازدواج و نشانه‏هاي بلوغ31، معناي صلات32، فرع فقهي درباره كفاره روزه33، آيا سجده براي غير خداي‏تعالي جايز است34؟ و....
با توجه به اين‏كه گفتني‏ها درباره مباني و روش تفسيري مرحوم آيت‏الله ملكي بيش از اينهاست، به همين اندازه بسنده كرده و آثار علمي ايشان را كه غالباً تفسيري است - معرفي مي‏كنيم.

الف - آثار چاپي

1. توحيدالاماميه، اين كتاب شامل مباني و ديدگاه‏هاي موءلف فقيد درباره موضوع خداشناسي و مسائل مربوط به آن است و مي‏توان آن را نوعي تفسير موضوعي قرآن كريم دانست. اين كتاب با تنظيم محمد بياباني اسكويي و اهتمام علي ملكي‏ميانجي (در سال 1373ش) از سوي موءسسه چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ و منتشر شده است. ترجمه فارسي كتاب نيز به قلم محمد بياباني اسكويي و سيدبهلول سجادي از سوي نشر نبأ منتشر شده است.
2. مناهج البيان في تفسيرالقرآن، مهم‏ترين اثر تفسيري مرحوم ملكي است كه شامل تفسير ترتيبي شش جزء از قرآن كريم، چهار جزء از ابتدا و دو جزء از انتهاي قرآن است. ناشر اين كتاب نيز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است.
3. تفسير فاتحة‏الكتاب، تفسيري است كلامي - فقهي بر سوره مباركه حمد كه با تنظيم محمد بياباني اسكويي و از سوي انتشارات دارالقرآن‏الكريم قم در سال 1413 ق منتشر شده است.
4. بدايع الكلام في تفسير آيات الاحكام، شامل مباحث طهارت و صلات است كه نويسنده به مناسبت، بحث‏هاي موضوعي امامت و شفاعت را نيز در آن گنجانده است. اين كتاب، نخستين اثر منتشره آيت‏الله ملكي است كه يك‏بار، در سال 1400 هـ.ق. در لبنان و ديگر بار، در سال 1402 هـ.ق در ايران چاپ شده است.
5. نگاهي به علوم قرآني، ترجمه و تحرير مباحث مقدماتي تفسير مناهج البيان است كه در ابتداي جزء اول تفسير آمده است. كتاب با ترجمه نويسنده اين سطور و همكاري علي ملكي از سوي نشر خرم قم چاپ و منتشر شده است.
ب - آثار مخلوط، مرحوم ملكي آثار منتشر نشده‏اي نيز دارند كه عبارت‏اند از: 1 - الرشاد في‏المعاد؛ 2 - دوره كامل تقريرات اصول مرحوم ميرزا مهدي اصفهاني؛ 3 - رساله‏اي در حبط و تكفير؛ 4 - رساله‏اي در خمس؛ 5 - رساله‏اي در احكام ميت.

پاورقيها:

1 - شرح حال آيت‏الله ملكي‏ميانجي در منابع زير آمده است: 1. مقدمه توحيدالاماميه به قلم فرزند موءلف علي ملكي 2. مكتب تفكيك به خامه استاد محمدرضا حكيمي؛ 3. يادنامه اولين سالگرد درگذشت آيت‏الله ملكي نوشته عبدالرحيم اباذري؛ 4. طبقات مفسران شيعه، نوشته عقيقي بخشايشي؛ كه و در نوشتار حاضر از منبع نخست، استفاده فراوان برده‏ايم.
2 - آيت‏الله ملكي - به‏سان استادان خويش - نسبت به وجود مقدس ولي زمان حضرت مهدي(عج) توجهي ويژه داشت و همواره به ساحت قدسي آن سرچشمه جوشان معارق قرآن، توسل و تقرب مي‏جست. در يادنامه مرحوم ملكي، داستان تشرف ايشان به حضور ولي عصر(عج) در مكه مكرمه و عطوفت و مهرباني آن حضرت با ايشان آمده است.
3 - براي مطالعه درباره مباني مكتب تفكيك به كتاب مكتب تفكيك استاد محمدرضا حكيمي مراجعه فرماييد.
4 - توحيد الاماميه، ص 13.
5 - ر.ك: نگاهي به علوم قرآني، ص 28.
6 - مناهج‏البيان، جزء 1، ص 15؛ نگاهي به علوم قرآني، ص 89.
7 - فوائدالاصول، چاپ جامعه مدرسين، ج 1، ص 159.
8 - ر.ك: توحيدالاماميه، ص 21.
9 - براي مثال، خداشناسي كه امري فطري است، درعين‏حال موضوعي كاملاً عقلي است.
10 - توحيدالاماميه، ص 44.
11 - مناهج‏البيان، جزء 30، صص 153 و 154.
12 - همان، ص 153.
13 - همان، جزء2، ص 229.
14 - همان، جزء 1، ص 272.
15 - همان، جزء 30، ص 157.
16 - همان، جزء2، ص 206.c
17 - همان، ص 245. و ر.ك: توحيدالاماميه، ص 28 و 29.
18 - ر.ك: توحيدالاماميه، ص 39 به بعد.
19 - مناهج‏البيان، جزء1، ص 338.
20 - همان، ص 225.
21 - همان، جزء 29، ذيل سوره قيامت، جزء 30، بحث موضوعي روح در قرآن.
22 - همان، ذيل آيه 30، سوره انسان.
23 - همان.
24 - همان، جزء 3، ص 226.
25 - همان، جزء 30، ص 344.c
26 - همان، جزء 3، بحث موضوعي معناي محبت.
27 - همان، ص 130 به بعد.
28 - همان، ص 187 و 67.
29 - همان، جزء 1،ص 180 و 255؛ جزء 4، صص 73 و 74.
30 - همان، جزء 4، ص 15.
31 - همان، ص 274.
32 - همان، جزء 2، ص 46.
33 - همان، ص 113.
34 - همان، جزء 1، ص 200.

مقالات مشابه

دوگان کلام محوری / انسان محوری؛ رویکردی نو در گونه‏ شناسی تفاسیر قرآن کریم

نام نشریهپژوهش دینی

نام نویسندهمحمود کریمی, محمد حسن شیرزاد, محمد حسین شیرزاد

تحلیلی انتقادی از دیدگاه ذهبی پیرامون «تفسیر به رأی»

نام نشریهمطالعات قرآن و حدیث

نام نویسندهاصغر طهماسبی بلداجی, کیوان احسانی, لیلا قنبری

بررسی اعجاز قرآن کریم از دیدگاه شیخ مفید

نام نشریهکتاب قیم

نام نویسندهسیدمحسن موسوی, محسن جهاندیده, محمدتقی اسماعیل‌پور

تبیین دیدگاه علم دینی آیت‌الله جوادی آملی

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهسیدحمید جزائری, عبدالباسط سعدالل

روش شناسى تفسير ميرزا لطفعلى مجتهد تبريزى

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهحسن بشارتی‌راد