اِسراء/سوره

پدیدآورسیدعبدالرسول حسینی‌زاده

نشریهدائرة المعارف قرآن

شماره نشریهجلد 3

تاریخ انتشار1388/01/31

منبع مقاله

share 196 بازدید

اِسراء/سوره: نام هفدهمين سوره قرآن كريم

اين سوره به اتفاق مكى است[18] و در نقلهاى مختلف تا 21 آيه آن را به سبب وجود حكم شرعى يا شأن نزولى كه در ذيل آن گزارش شده از آيات مدنى برشمرده‌اند.[19] محققان وجود احكام شرعى در سوره‌هاى مكى، نظير اعراف و انعام و ضعف روايات شأن نزولى و سياق آيات را دليل بر سستى اين استثنا دانسته‌اند.[20] وجود شباهتهايى در آيات اين سوره با سوره‌هاى مدنى سبب شده كه برخى اين سوره را در رديف سوره‌هاى مكى شبيه به مدنى قرار دهند.[21] بنا به مشهورترين روايت پنجاهمين سوره‌اى است[22] كه در سال يازدهم بعثت پس از سوره قصص و پيش‌از سوره يونس نازل شده است.[23]
نامگذارى آن به «إسراء» به سبب اولين آيه آن است كه به رخداد إسراء و معراج پيامبر(صلى الله عليه وآله)اشاره دارد[24] و چون بخش قابل توجهى از اين سوره در آغاز و پايان به داستان بنى‌اسرائيل پرداخته است به سوره «بنى‌اسرائيل» شهرت يافته[25] و در روايات به اين نام خوانده شده است.[26] اطلاق نام «سبحان» بر آن نيز به سبب كلمه آغازين آن است. در روايتى از اميرمؤمنان، امام‌على(عليه السلام) نيز از اين سوره به سوره «سبحان» ياد شده است.[27]
اين سوره 111 آيه دارد. بسيارى با ادغام آيات 107‌ـ‌108 شمار آياتش را 110 دانسته‌اند.[28] شمار كلمات اين سوره را 1558[29] و شمار حروفش را 6460 حرف دانسته‌اند.[30]
در تقسيم‌بندى سوره ها در گروه سوره‌هاى مئين (سوره‌هايى كه حدود 100 آيه دارد) و مسبّحات (7 سوره‌اى كه با تسبيح آغاز شده) قرار‌دارد.[31] فواصل آياتش به جز اوّلين آيه، الف و از آهنگ يكسانى برخوردار است.[32]
جمعى از مفسّران درباره پيوند اين سوره با سوره نحل كه قبل از آن قرار دارد گفته‌اند: چون خداوند در آيات پايانى سوره نحل به پيامبرش فرمان داد تا در برابر اذيت و آزار و نسبتهاى نارواى مشركان به وى بردبارى كند، اين سوره را با يادآورى ماجراى معراجش كه نشانه‌اى از تعظيم و تكريم او از جانب خداست آغاز كرد[33] تا آرامش بخش دردها و رنجهايش باشد.[34]

محتواى سوره:

محور اصلى بحث در اين سوره شخص پيامبر(صلى الله عليه وآله) و موضع‌گيرى مشركان در برابر وى و قرآن است; همچنين بحث درباره قرآن، رسالت و رسولان، به ويژه امتيازى كه در رسالت پيامبر(صلى الله عليه وآله)وجود داشت و معجزه آن حضرت، مانند ساير پيامبران(عليهم السلام)مادى محض نبود و هلاكت جمعى مكذّبان را در پى نداشت. در اين سوره بارها تسبيح، حمد و شكر خداوند تكرار شده است[35]، به هر روى اين سوره در نخستين آيه به ماجراى معراج پيامبر(صلى الله عليه وآله)اشاره دارد. (‌=>‌معراج) سپس در آيات 2‌ـ‌8 درباره نبوت حضرت موسى و دعوت بنى‌اسرائيل به توحيد و عوامل انحطاط و پيشرفت آنان سخن مى‌گويد و فساد و استكبار را سبب ذلّت آنان معرفى مى‌كند و در آيات 9‌ـ‌21 ضمن بر شمردن برخى آيات الهى به هدايتگرى قرآن و حسابرسى از اعمال نيك و بد انسان در قيامت و آزادى وى در گزينش راه خير و شرّ و بازگشت نتايج اعمال انسان به خود او تصريح مى‌كند.
در آيات 22‌ـ‌39 مردم را به توحيد، نيكى به پدر و مادر و فروتنى در برابر آنان، صله رحم، كمك به تهيدستان و بينوايان و درماندگان، ميانه روى در انفاق، وفاى به عهد دعوت مى‌كند و از تبذير و اسراف، كشتن فرزند به سبب فقر، آدم كشى، زنا، كم فروشى، خوردن مال يتيم، پيروى از غير علم (گمان) و تكبّر و غرور نهى مى‌كند و اين احكام و آداب را از حكمتهايى معرّفى مى‌كند كه خداوند به پيامبرش وحى كرده است: «ذلِكَ مِمّا اَوحى اِلَيكَ رَبُّكَ مِنَ الحِكمَةِ».
در آيات 40‌ـ‌55 ضمن پاسخگويى به پاره‌اى از اوهام و انديشه‌هاى خرافىِ مشركان جاهلى، نظير فرشتگان را دختران خدا دانستن، شريك براى خدا قرار دادن، بعيد شمردن قيامت و زندگى پس از مرگ و مسحور (سحرشده) دانستن پيامبر(صلى الله عليه وآله)بر اين نكته تأكيد مى‌كند كه در قرآن همه لوازم هدايت آمده; ولى عناد و لجاجت آنها سبب شد تا بر نفرت و دوريشان از حق بيفزايد و خداوند به سبب لجاجت و تعصبشان در برابر آيات الهى بر دلهاى آنان مهرزده و بر گوشهايشان سنگينى قرار داده‌است.
در آيات 56‌ـ‌65 ضمن اقامه دليل بر توحيد پروردگار و اينكه آلهه مشركان به رساندن سود به آنها و دفع زيان از آنها قادر نيستند و اين تنها خداست كه سود و زيان در دست اوست، به مشركان هشدار مى‌دهد كه سرانجامِ اين جهان فنا و نابودى است و آنان بايد از لجاجت در برابر حق دست بردارند، زيرا معجزات و دلايل كافى بر صدق پيامبر(صلى الله عليه وآله)وجود دارد و معجزات پيشنهادى آنان چيزى جز بهانه جويى نيست و بر فرض كه با آنها موافقت شود پس از مشاهده آنها باز ايمان نخواهند آورد، چنان كه امتهاى گذشته چون قوم ثمود به پيامبرانشان معجزاتى پيشنهاد دادند و با تحقق آنها ايمان نياوردند و طبق سنّت الهى مستحق كيفر شدند.
در آيات 66‌ـ‌72 با پيگيرى مباحث پيشين در زمينه توحيد و مبارزه با شرك اين حقيقت را يادآور مى‌شود كه انسان به هنگام برخورد با مشكلات به ياد خداوند مى‌افتد و هر چيزى جز او را از ياد مى‌برد; امّا وقتى از آنها رهايى يافت از خدا اعراض كرده، او را فراموش مى‌كند. سپس به انسان هشدار مى‌دهد كه از مجازات الهى در امان نباشد و در ادامه، نعمتهاى الهى را به انسان يادآور مى‌شود كه او را گرامى داشت و بر همه آفريده‌ها برترى داد و جهان هستى را در خدمت وى مسخّر گردانيد، تا با عقل خود بينديشد و او را بر بسيارى از آفريدگان برترى داد، پس آن‌كه در اين دنيا به راه راست هدايت شود در قيامت نامه عمل او به دست راستش داده مى‌شود و كسى كه گمراه شود و چشمش از ديدن حق نابينا گردد در قيامت گمراه‌تر و نابيناتر است.
در آيات 73‌ـ‌82 نيرنگ مشركان را نسبت به پيامبر(صلى الله عليه وآله)براى منحرف ساختن آن حضرت ياد آور مى‌شود و خطاب به وى مى‌فرمايد: اگر ما تو را به وسيله نيروى عصمت ثابت قدم نمى‌داشتيم نزديك بود به آنها اندكى گرايش پيدا كنى، و نيز تلاش مشركان را براى بيرون كردن آن بزرگوار از مكه مطرح مى‌كند، آنگاه به آن حضرت فرمان مى‌دهد تا قرآن را بخواند و به اداى نماز قيام كند و پاسى از شب را به تهجّد و نافله برخيزد، تا به مقام‌محمود برسد و از خدا بخواهد كه راه ورود و خروج را در برابرش هموار سازد، آنگاه مى‌افزايد كه ما قرآن را نازل كرديم تا براى مؤمنان شفا و رحمت باشد.
در آيات 83‌ـ‌100 به‌بعضى ديگر از ويژگيهاى انسان اشاره مى‌كند و مى‌گويد: هنگامى كه به انسان نعمت مى‌بخشيم مغرور مى‌شود و به پروردگار خويش پشت مى‌كند و هنگامى كه نعمتى از او گرفته مى‌شود مأيوس مى‌شود. سپس به پرسش كافران درباره روح اشاره مى‌كند و نعمت وحى بر پيامبر(صلى الله عليه وآله)را يادآور مى‌گردد و خطاب به آن حضرت مى‌گويد: به مشركان بگو: اگر همه جن و انس جمع شوند تا همانند قرآن را بياورند توان چنين كارى را ندارند، هرچند يكديگر را در اين كار يارى دهند. سپس برخى از كارهاى نامعقولى كه مشركان از پيامبر(صلى الله عليه وآله)به عنوان معجزه درخواست مى‌كردند و نيز بهانه‌جوييها و فرجام شومشان را يادآورى مى‌كند و به بهانه‌گيريهاى كسانى كه زندگى پس از مرگ را بعيد مى‌شمردند با بيانى روشن پاسخ‌مى‌دهد.
درآيات 101‌ـ‌111 ماجراى حضرت‌موسى(عليه السلام)و فرعون را ياد آورى مى‌كند كه چگونه فرعون و همفكران وى با وجود ديدن انواع معجزات ملموس و مادّى باز هم بهانه‌گيرى كردند و راه انكار حق را در پيش گرفتند و سرانجام دچار هلاكت شدند. سپس حقانيت قرآن و حكمت نزول تدريجى آن را بيان مى‌كند و به مشركان مى‌گويد: ايمان بياوريد يا نياوريد حقانيت قرآن چنان مبرهن و آشكار است كه صاحبان علم و دانش آنگاه كه آيات نورانيش بر ايشان تلاوت مى‌شود در برابر عظمت آن بى‌اختيار به سجده مى‌افتند و سرانجام، سوره اسراء كه با تسبيح پروردگار آغاز شده بود با حمد و تكبير پايان مى‌پذيرد. علامه طباطبايى اين نكته را از لطايف اين سوره مى‌داند.[36]
آيه 88 اين سوره از آيات تحدّى است كه خداوند در آن مخالفان وحيانى بودن قرآن را به آوردن همانند آن فراخوانده[37] و آيه 109 آن از آيات‌سجده، و مستحب است قارى هنگام تلاوت آن سجده كند.[38] از آخرين آيه آن در روايات با عنوان «آية العزّ» ياد شده است.[39]

فضيلت تلاوت:

از عايشه روايت شده است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) هر شب سوره بنى‌اسرائيل و زمر را تلاوت مى‌كرد.[40] از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است: هركس سوره بنى‌اسرائيل را در شبهاى جمعه بخواند از دنيا نمى‌رود تا اينكه قائم آل‌محمد(عليه السلام)را درك كند و از يارانش خواهد بود.[41] شيخ طوسى تلاوت آن را در شبهاى جمعه مستحب مى‌داند.[42] فيروز آبادى نيز از آن حضرت روايت كرده است كه هر كس اين سوره را تلاوت كند از دنيا نمى‌رود تا اينكه به درجه ابدال و اولياى خدا برسد.[43] به نظر مى‌رسد اين همان روايت پيشين است كه فيروزآبادى به نحوى تفسير كرده است كه با مبانى فكريش سازگار باشد. از امام اميرالمؤمنين(عليه السلام)نيز نقل است كه هركس سوره سبحان را تلاوت كند از دنيا نمى‌رود تا از ميوه‌هاى بهشتى بخورد و از نهرهايش بنوشد و در برابر هر آيه‌اى كه تلاوت مى‌كند نخلى در بهشت برايش مى‌كارند.[44] بى‌ترديد دستيابى به چنين ثوابهايى مربوط به تلاوتى است كه با اخلاص، تدبّر و عمل همراه باشد.[45]

منابع

البحرالمحيط فى‌التفسير; البرهان فى علوم القرآن; بصائر ذوى التمييز فى لطائف الكتاب العزيز; البيان فى عد آى القرآن; التفسير الحديث; تفسيرالتحرير و التنوير; تفسير‌العياشى; تفسير القرآن العظيم، ابن‌كثير; التفسيرالمنير فى‌العقيدة و الشريعة و المنهج; التمهيد فى علوم القرآن; ثواب الاعمال و عقاب الاعمال; جامع الاخبار و الآثار; جواهرالكلام فى شرح شرايع الاسلام; الدرالمنثور فى التفسير بالمأثور; روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم; فى‌ظلال القرآن; كتاب الخلاف; كشف الاسرار و عدة‌الابرار; كلمة التقوى (فتاوى); مجمع البيان فى تفسير‌القرآن; مجمع الزوائد و منبع الفوائد; مسند احمد‌بن‌حنبل; مصباح المتهجد; المعجم الاحصائى لالفاظ القرآن الكريم; معجم علوم القرآن; المكى و المدنى فى القرآن الكريم; الموسوعة القرآنية خصائص السور; الميزان فى تفسيرالقرآن.
سيد عبدالرسول حسينى زاده



[18]. بصائر ذوى التمييز، ج‌1، ص‌288; المكى و المدنى فى القرآن، ج‌1، ص‌360.
[19]. التحرير و التنوير، ج‌15، ص‌6; روح المعانى، مج‌9، ج‌15، ص‌3; المكى والمدنى فى‌القرآن، ج‌2، ص‌744‌ـ‌811، 846.
[20]. التمهيد، ج‌1، ص‌187‌ـ‌194; التفسير الحديث، ج‌3، ص‌351.
[21]. الموسوعة القرآنيه، ج‌5، ص‌61.
[22]. البرهان فى علوم القرآن، ج‌1، ص‌281; التمهيد، ج‌1، ص‌134، 136.
[23]. البرهان فى علوم القرآن، ج‌1، ص‌281; التمهيد، ج‌1، ص‌134، 136; الموسوعة القرآنيه، ج‌5، ص‌69.
[24]. المنير، ج‌15، ص‌5.
[25]. بصائر ذوى‌التمييز، ج1، ص288; المنير، ج15، ص5.
[26]. ثواب‌الاعمال، ص107; الدرالمنثور، ج‌5، ص‌181.
[27]. بصائر ذوى التمييز، ج‌1، ص‌288، 296.
[28]. البيان فى عد آى القرآن، ص‌177; مجمع البيان، ج‌6، ص‌607; روض‌الجنان، ج‌12، ص‌122.
[29]. المعجم‌الاحصائى، ج‌1، ص‌290، 301.
[30]. كشف الاسرار، ج‌5، ص‌479; بصائر ذوى التمييز، ج‌1، ص‌288; البيان فى عد آى القرآن، ص‌177.
[31]. معجم علوم‌القرآن، ص‌238، 268.
[32]. البيان فى عد آى‌القرآن، ص177; بصائر ذوى‌التمييز، ج‌1، ص‌288.
[33]. مجمع البيان، ج‌6، ص‌607; البحر المحيط، ج‌7، ص‌7; المنير، ج‌15، ص‌6.
[34]. روح‌المعانى، مج‌9، ج‌15، ص‌4; المنير، ج‌15، ص‌6.
[35]. فى ظلال القرآن، ج‌4، ص‌2208.
[36]. الميزان، ج‌13، ص‌227.
[37]. همان، ج‌1، ص‌59; التمهيد، ج‌4، ص‌23.
[38]. الخلاف، ج1، ص427; كلمة‌التقوى، ج1، ص‌451; جواهر‌الكلام، ج‌10، ص‌111.
[39]. مسند احمد، ج‌3، ص‌439; مجمع الزوائد، ج‌7، ص‌52; الميزان، ج‌13، ص‌231.
[40]. تفسير ابن‌كثير، ج‌3، ص‌3; جامع الاخبار و الآثار، ج‌2، ص213.
[41]. تفسير عياشى، ج‌3، ص‌31; ثواب الاعمال، ص‌107.
[42]. مصباح المتهجد، ص‌265.
[43]. بصائر ذوى التمييز، ج‌1، ص‌296.
[44]. بصائر ذوى التمييز، ج‌1، ص‌296.
[45]. البرهان فى علوم‌القرآن، ج‌2، ص‌66.

مقالات مشابه

مهدويت در تفسير آيات اسراء

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهمحمد هدایتی

تفسیر سوره اسراء (قسمت اول)

نام نشریهعلوم و معارف قرآن

نام نویسندهمحمدهادی معرفت