امام على (ع) و پايه‏هاى امنيّت ملّى

پدیدآورحسن عاشوری

نشریهماهنامه كوثر

شماره نشریه48

تاریخ انتشار1388/01/26

منبع مقاله

کلمات کلیدیابن عربى

share 2523 بازدید
امام على (ع) و پايه‏هاى امنيّت ملّى

حسن عاشورى

يكى از پايه‏ها و پارامترهاى سازنده‏ى امنيت ملى، «وحدت و همدلى» حاكم بر مردم است اگر افراد يك جامعه و يا يك مملكت در مسائل مهم و اساسى مملكت با هم همدل و هم جهت باشند، و در اختلافات جزئى و سليقه‏اى نسبت به سليقه و نظر خود پافشارى نكنند، خود اين وحدت و همدلى باعث استقرار و دوام امنيّت ملى مى‏گردد.
با نگاهى به سخنان امير مؤمنان على بن ابى‏طالب عليه‏السلام مى‏توان امنيّت ملى را بر چند پايه مستقر يافت.

1 ـ همدلى مردم در مسائل مهم سياسى ـ اجتماعى:

يكى از پايه‏ها و پارامترهاى سازنده‏ى امنيت ملى، «وحدت و همدلى» حاكم بر مردم است اگر افراد يك جامعه و يا يك مملكت در مسائل مهم و اساسى مملكت با هم همدل و هم جهت باشند، و در اختلافات جزئى و سليقه‏اى نسبت به سليقه و نظر خود پافشارى نكنند، خود اين وحدت و همدلى باعث استقرار و دوام امنيّت ملى مى‏گردد.
امير مؤمنان على عليه‏السلام آن گاه كه با فتنه‏ى خوارج روبرو شد، فرمود:
«والزموا السوادَ الاعظم فانّ يداللّه‏ مع الجماعة واياكم الفرقه، فانّ الشاذّ من النّاس للشيطان كما انّ الشاذ من الغنم للذئب، و همواره همراه بزرگترين جمعيت‏ها باشيد كه دست خدا با اين جمعيت است.» از پراكندگى بپرهيزيد كه انسانِ تنها و پراكنده بهره‏ى شيطان است، هم‏چنان كه گوسفند تك‏رو طعمه‏ى گرگ مى‏شود.»(1)

2 ـ ايمان محكم و فراگير مردمى:

ايمان محكم و همراه با تقواى الهى در امنيت ملى نقش به‏سزايى دارد، چون كه مسلمان موحد، اولين شعار دينى‏اش، كلمه‏اى «لا اله الاّ اللّه‏» است.
مسلمان با اين اشعار بيان مى‏دارد كه سر تسليم به هيچ فردى فرود نمى‏آورد، جز براى خداوند واحد عزّوجلّ، تسليم هيچ قدرتى نمى‏شود جز قدرت خداوند و از هيچ چيزى نمى‏ترسد، جز از خداوند سبحان، امام على عليه‏السلام فرمود:«من خاف اللّه‏ امنه اللّه‏ من كل شى‏ء، هركه از خدا بترسد، خدا او را ايمن مى‏گرداند از همه چيز.»(2)
بنابراين مؤمن با اين پشتوانه‏ى اعتقادى و ايدئولوژيك، نسبت به انسان‏ها و قدرت‏هاى ظاهرى ترس در دل ندارد؛ خود اين مايه‏ى امنيت و آرامش است.
حال اگر اين ايمان به خداوندى فراگير شود و اكثريت قاطع مردم يك كشور از اين ايمان بهره‏مند شوند، طبيعى است كه يكى از بارقه‏هاى آن، امنيت ملى است.

3 ـ جهاد و آمادگى دفاعى همگانى:

جهاد و آمادگى دفاعى يكى از پايه‏هاى ايدئولوژى اسلام است. و اين يكى از رمزهاى پيروزى چشمگير مسلمانان به ويژه در صدر اسلام و سده‏هاى نخستين است.
اين جهاد و آمادگى دفاعى همگانى بود كه باعث شد، مسلمانان در زمان پيامبر گرامى اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم از غربت رهايى يابند و سرانجام تمامى جزيرة‏العرب را زير چتر اسلام قرار دهند.
امام على عليه‏السلام در دوره‏ى پيامبر بزرگ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم از قهرمانان دفاعى مسلمانان بلكه سرآمد همه‏ى قهرمانان دفاعى و مبارز بود؛ او نبردهاى سرنوشت‏سازى همانند جنگ‏هاى «بدر»، «احد»، «احزاب»، و «خيبر» را با موفّقيت به پيش برد. و در دوره‏هاى زمامدارى خويش نيز با رشادت و شجاعت تمام نيروها را بسيج كرد و با «ناكثان»، «قاسطان» و «مارقان» جنگيد. آن حضرت در اين دوره، بيش‏ترين سخنان آتشين درباره‏ى تشويق و ترغيب مسلمانان به جهاد و آمادگى دفاعى همگانى را بيان داشت.
حضرت در اين ترغيب‏ها، جهاد را از اركان استقرار امنيت ملى خواند و محروميت از آن را مايه‏ى سيه‏روزى و ناامنى معرفى نمود.
به عنوان نمونه، آن‏گاه كه به حضرت خبر دادند كه عمال معاويه با ستمگرى كم‏نظير به شهر «انبار» يورش بردند، و مسلمانان در اين شهر به دفاع از خود به پانخاستند، حضرت در سخنانى به نقش آمادگى دفاعى و جهاد همگانى مسلمانان مى‏پردازد و مى‏گويد:
«مردمى كه از جهاد روى برگردانند، خداوند لباس ذلّت بر تن آنان مى‏پوشاند و بلا به آنان هجوم مى‏آورد، حقير و ذليل مى‏شوند، عقل و فهم‏شان تباه مى‏گردد و به خاطر تضييع جهاد حقّ آنان پايمال مى‏شود، و نشانه‏هاى ذلّت در آنان آشكار مى‏گردد، و از عدالت محروم مى‏شوند.
آگاه باشيد، من شب و روز، پنهان و آشكارا شما را به مبارزه‏ى با اين جمعيت (معاويه و پيروانش) دعوت كرده‏ام و گفته‏ام پيش از آن كه با شما بجنگند، با آنان نبرد كنيد.
به خدا سوگند هر ملتى كه در درون خانه‏اش مورد هجوم دشمن قرار گيرد حتما ذليل خواهد شد ولى شما سستى به خرج داديد و دست از يارى برداشتيد، تا آن جا كه دشمن پى در پى به شما حمله كرد و سرزمين شما را تصاحب نمود.»(3)

4 ـ امر به معروف و نهى از منكر:

دو مسؤوليت بزرگ همگانى، «امر به معروف» و «نهى از منكر» از پايه‏هاى امنيت ملى به شمار مى‏آيند. اگر مردم به اين دو وظيفه پايبند باشند و عمل كنند، جامعه روح آرامش و امنيت را به خود مى‏بيند؛ از جمله سفارش‏هاى امام على عليه‏السلام به فرزندانش تذكر آنان به امر به معروف و نهى از منكر است.
حضرت خطاب به آنان فرمود:
«لاتتركوا الأمر بالمعروف والنهى عن المنكر فيولى عليكم شراركم، امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد چون كه ترك اين دو وظيفه موجب مى‏شود كه اشرار بر شما مسلط شوند. [و باعث ناامنى گردد.]»(4)

5 ـ اقتدار ملى در قالب حكومت:

توانمندى حكومت و اقتدار آن بزرگ‏ترين مايه‏ى امنيت ملى است.
حضرت على عليه‏السلام در پاسخ به شعار انحرافى خوارج ضمن بيان نقش حاكم و زمامدار، فرمود كه توسّط حكومت امنيت در راه‏هاى كشور استقرار مى‏يابد.
«مردم به زمامدارى نيازمندند، نيكوكار باشد يا بدكار، تا مؤمنان در سايه‏ى حكومت او به كار خويش بپردازند و كافران هم بهره‏مند شوند و مردم در زير چتر حمايتى حكومت زندگى كنند، به وسيله‏ى زمامدار اموال بيت‏المال جمع‏آورى گردد، و به كمك او با دشمنان مبارزه شود، جاده‏ها امن و امان و حقّ ضعيفان از توانمندان گرفته شود. نيكوكاران در رفاه و از دست بدكاران مردم در امن و امان باشند.»(5)

6 ـ مماشات و عدم پافشارى گروه‏هاى سياسى:

در جامعه‏اى كه همانند جامعه امروزه‏ى ايران در امور سياسى دگرانديشى برقرار است و از گروه‏هاى سياسى متعددى برخوردار است اگر هر يك از اين گروه‏ها با ديگران مماشات داشته باشند و از ديدگاه‏هاى خويش پافشارى‏ها را بزدايند، و تا حدودى با رقيب سياسى خويش كنار بيايند، خود اين كار يكى از پارامترهاى مهم در برقرارى امنيّت ملى به شمار مى‏آيد.
اين حقيقت را امام على بن ابى طالب عليه‏السلام هم در سيره و عمل از خود بروز داده و هم در سخنان خويش، بعد از رحلت رسول گرامى اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم با وجودى كه حكومت و زمامدارى مسلمانان حق مسلم آن حضرت بود، آن‏گاه كه احساس كرد، با پافشارى در اين حقّ مسلم امنيّت ملى تهديد مى‏شود و دشمنان وسوسه مى‏شوند از اصرار و پافشارى حقّ خويش خوددارى نمود و در برابر پيشنهاد ابوسفيان و عباس مبنى بر بيعت با آن حضرت پاسخ منفى مى‏دهد و چنين مى‏فرمايد:
«اى مردم، امواج كوه پيكر فتنه‏ها را با كشتى‏هاى نجات درهم بشكنيد. از راه اختلاف و پراكندگى كنار آييد. تاج تفاخر و برترى جويى را از سر بنهيد.
دو كس راه صحيح را پيمودند، آن كس كه با داشتن يار و ياور نيروى كافى به پا خاست و پيروز شد؛ و آن كس كه با نداشتن نيروى كافى كناره‏گيرى كرد و مردم را راحت ساخت.
زمامدارى بر مردم همانند آبى متعفّن و يا همانند لقمه‏اى گلوگير است. آنان كه ميوه را پيش از رسيدنش چينند، همانند كسى مانند كه بذر را در كوير و شوره‏زار پاشد.»(6)

7 ـ قانونگرايى مسؤولان:

اقتدار و موفّقيت نظام و حكومت به اين است كه كارگزاران نظام مردم را راضى نگهدارند و از خود نرنجانند.
در صورت رنجش مردم بين مردم و كارگزاران حكومتى، جدايى برقرار مى‏شود و اين خود امنيت مردم را متزلزل مى‏كند.
كارگزاران بايد همانند مردم به قوانين و مقررات احترام بگذارند و به آن پاى‏بند باشند.
امام على عليه‏السلام براى فرماندار آذربايجان، «اشعث بن قيس» مى‏نويسد:
«فرماندارى براى تو وسيله‏ى آب و نان نيست. بلكه امانتى است، در گردنت.
تو نيز بايد مطيع مقام بالاتر باشى. درباره‏ى مردم حق ندارى استبداد به خرج دهى و...»(7)

8 ـ تقويت بنيه‏ى دفاعى:

امام على عليه‏السلام در عهدنامه‏ى مالك اشتر درباره‏ى نيروهاى نظامى مى‏نويسد:
«امّا سپاهيان و نيروهاى نظامى با اذن پروردگار حافظ و پناهگاه مردمند، آنان زينت زمامداران، عزّت و شوكت دين و تأمين كنندگان امنيّت هستند قوام و اصلاح امور مردم جز توسط اين‏ها ممكن نيست.»(8)
امام على عليه‏السلام در دنباله‏ى اين سخن مى‏نويسد: قوام و اصلاح امور رعيت كه يكى از ابعاد آن برقرارى امنيت است به چهار چيز وابسته است.

1 ـ سپاهيان و نيروهاى مسلح.

2 ـ امكانات مالى و چرخيدن چرخ مالياتى و منابع درآمد حكومت.

3 ـ برقرارى امور قضاء و كارايى دادگسترى

4 ـ فعّاليت‏هاى اقتصادى اعم از توليد، توزيع و فروشندگان و رواج بازار اقتصادى.

موانع تحقق امنيّت ملى از منظر امام‏على عليه‏السلام :
در بحث مربوط به پايه‏هاى امنيت ملى از منظر امام على عليه‏السلام ، به صورت ضمنى به برخى از موانع تحقق امنيّت ملى در منظر امام على عليه‏السلام اشاره شد.
چرا كه تمامى پايه‏ها و عوامل استقرار امنيت ملى، در صورت فقدان هر يك از آن‏ها و يا تحقق عنصرى متضاد با آن‏ها، هر يك از آن امور، به موانع تبديل مى‏شوند.
ليكن در اين فراز افزون بر آن، در چند مانع عمده‏ى تحقّق امنيت ملى از منظر امام على عليه‏السلام سخن را پى مى‏گيريم.

1 ـ سستى و تنبلى در دفاع ملّى:

در حكومت چند ساله‏ى امير مؤمنان على عليه‏السلام در مورد استقرار امنيّت ملى، فراز و نشيب‏هايى وجود داشت كه همه‏ى آن‏ها براى ما درس زندگى، درس دين‏دارى و درس حكومت‏دارى است.
در آن ايّامى كه مردم زير پرچم، به نداى آن حضرت مبنى بر گرم نگهداشتن جبهه‏ى نبرد با «ناكثين»، «قاسطين» و «مارقين» لبيك مى‏گفتند و فعالانه در اين حركت دفاعى ملى شركت مى‏كردند، امنيت ملى برقرار مى‏بود؛ ولى در هنگامى كه مردم به جاى لبيك گفتن، به سستى و تنبلى و بهانه تراشى رو مى‏آوردند، امنيت ملى آنان به خطر مى‏افتاد و متزلزل مى‏شد و دشمنان از اين فرصت سوءاستفاده مى‏كردند.
حضرت على عليه‏السلام اين حقيقت تلخ را چنين بيان مى‏دارد:«نفرين بر شما، از بس شما را سرزنش كردم خسته شدم. آيا به جاى زندگى آخرت به زندگى دنيا راضى شده‏ايد؟!
به جاى عزّت و سربلندى، بدبختى و ذلّت را بر گزيده‏ايد؟!
هرگاه شما را به جهاد با دشمن فراخواندم، چشمهايتان از ترس در جام ديده دور مى‏زند، گويا ترس از مرگ عقلتان را ربوده است و همانند افراد مستى كه قادر به پاسخ نيستند، از خود بى‏خود و سرگردان شده‏ايد و گويا عقل‏هاى خود را از دست داده‏ايد و نمى‏فهميد.
من هرگز و هيچ گاه به شما اعتماد ندارم.
بر شما اعتماد نيست كه در دفع دشمن به شما تكيه شود... به خدا سوگند شما وسيله‏ى بدى براى افروختن آتش جنگ بر ضدّ دشمنن هستيد.
براى شما نقشه‏ها مى‏كشند، امّا شما مرد كشيدن نقشه‏اى بر ضدّ آنان نيستيد. دشمن به شما حمله مى‏كند و شهرهاى شما را از دستتان خارج مى‏كند و شما به خشم نمى‏آييد. چشم دشمن براى حمله به شما خواب ندارد، ولى شما در غفلت و بى‏خبرى به سر مى‏بريد. شكست از آنِ آنانى است كه دست از يارى يكديگر بر مى‏دارند.»(9)

2 ـ حرمت‏شكنى و گستاخى مردم نسبت به رهبر، يا روحيه‏ى مقدم بر امام داشتن:

حرمت‏شكنى و گستاخى مردم نسبت به رهبر و فرمانده، يكى ديگر از موانع تحقّق امنيت ملى است.
در پايان جنگ صفين و جريان حكميّت عده‏اى كه بعدها به خوارج نام يافتند، نسبت به رهبر و امام المسلمين گستاخ شدند، حرمت‏شكنى كردند، خودشان را بر امام على عليه‏السلام مقدم داشتند، اين امر زمينه‏ساز هجوم ناامنى براى كوفيان شد.
اين گستاخى امنيت ملى مردم عراق را براى مدت زمان طولانى به خطر انداخت.
امام على عليه‏السلام در يكى از سخنرانى‏ها اين حقيقت را بيان مى‏دارد كه مخالفت با رهبر و حرمت‏شكنى سبب مى‏شود كه سرانجام با هجوم دشمن، امنيت ملى به مخاطره افتد و دشمن تفوّق يابد و مايه‏ى بدبختى و سيه‏روزى مردم شود. فرمود:
«به من خبر رسيده است كه «بُسر» از عمال معاويه، بر «يمن» مسلّط شده است، به خدا سوگند، من از قبل مى‏دانستم و مى‏دانم كه اين‏ها به زودى بر شما مسلّط خواهند شد، چون كه آنان در يارى از باطلشان متحدند و شما در راه حقّ متفرقيد.
شما پيشواى خويش را كه در مسير حق به پا خاسته است اطاعت نمى‏كنيد ولى آنان پيشواى خويش را كه در مسير باطل است، اطاعت مى‏كنند.
آنان نسبت به رهبر خود اداى امانت مى‏كنند ولى شما راه خيانت را در پيش گرفتيد.
و آنان در شهرهاى خود به اصلاح مشغولند ولى شما به فساد رو آورديد.»(10)
و نيز فرمود:
«هر گاه در ايّام تابستان فرمان جهاد و مبارزه و حركت به سوى دشمن را صادر كردم، شما عذر و بهانه آورديد و گفتيد: اندكى به ما مهلت ده تا سوز گرما فرو نشيند و اگر در سرماى زمستان اين دستور را به شما دادم، گفتيد: اكنون هوا خيلى سرد است، بگذار سوز سرما آرام گيرد. همه‏ى اين بهانه‏ها براى فرار از گرما و سرما بود.
شما كه از سرماى و گرما وحشت داريد و فرار مى‏كنيد، به خدا سوگند از شمشير دشمن بيشتر فرار مى‏كنيد...»(11)

3 ـ كم رنگ شدن ايمان و تعهّد دينى مسلمانان:

شكى نيست كه ايمان يكى از پارامترهاى بسيار قوى در توان و انسجام مبارزان به شمار مى‏آيد حال اگر اين ايمان كم‏رنگ شود و يا تعهد دينى مبارزان ضعيف شود، طبيعى است كه ملّت براى برقرارى امنيّت خويش، توانش را از دست مى‏دهد.
اگر ايمان به خدا سست و يا نابود شود، در اين صورت فرد به جاى اينكه از خدا پروا داشته باشد، از ديگران ترس و وحشت دارد و اين حالت خودش نوعى ناامنى است. و يا اينكه اين تهديد امنيّت ملّى را به دنبال خود مى‏آورد. امام على عليه‏السلام فرمود:
«من خاف النّاس اخافه اللّه‏ سبحانه من كل شى‏ء، هركه بترسد از مردم خداوند سبحان بترساند او را از هرچيز.»(12)

4 ـ جنگ افروزى:

اگر فردى، جمعيتى و كشورى در پى تهاجم نظامى و زدودن امنيت ديگران باشد، بازتاب اين كار اين است كه امنيت خويش را از دست مى‏دهد.
امام على عليه‏السلام فرمود: يكى از عوامل ناامنى جنگ‏افروزى است.
فرمود: «من حارب الناس حرب»، هر كه جنگ كند با مردم، ربوده شود اموال او.»(13)

5 ـ غفلت از وجود دشمن:

هم جدال و دشمنى و جنگ با مردم باعث ناامنى مى‏شود. و هم بى‏توجّهى و غفلت از دشمن زمينه‏ساز ناامنى است.
امام على عليه‏السلام فرمود: «من امن السلب سلب»، هر كه ايمن نشيند از ربوده شدن اموال، ربوده شود اموال او.»(14)

6 ـ اختلافات داخلى:

امام على عليه‏السلام در تفسير و تحليلى كه از آينده‏ى جامعه‏ى عراق و كوفه نمود، يكى از عوامل ناامنى كه در آينده گريبانگير اين شهر مى‏شود را اختلافات داخلى بيان نمود.
حضرت بعد از آگاه شدن به حمله‏ى وحشيانه‏ى «بسربن ارطاة» به مناطق تحت كنترل آن حضرت، فرمود:
به جهت اختلاف و تفرقه‏ى شما من شكست شما و تهديد امنيت ملى شما را مى‏بينم.(15)
و نيز حضرت فرمود: «الخلاف مثار الحروب؛ ناسازگارى مايه‏ى برانگيختن جنگ‏ها است.»(16)

7 ـ فساد كارگزاران:

حضرت در اين آينده‏نگرى و تحليل از وضعيت حال و آينده‏ى جامعه‏ى عراق يكى از عوامل تحقّق ناامنى را فساد كارگزاران اعلان مى‏كند. و مى‏فرمايد:
چون كه شما در شهرهايتان در پى فساد هستيد ولى سپاهيان دشمن در پى صلاح. شما در آينده‏اى نزديك شكست مى‏خوريد و امنيت ملّى خويش را از دست مى‏دهيم.(17)

8 ـ قانون‏شكنى:

رواج هر نوع قانون‏شكنى، پرده‏درى، بى‏حرمتى و هتك‏حرمت ديگران، خود عامل و زمينه‏ساز ناامنى است.
امام على عليه‏السلام به رعايت هر نوع حقوق مردم سفارش مى‏نمود. حتّى حضرت اجازه نمى‏داد به غير مسلمان ظلم و ستم روا داشته شود.
حتّى امورى كه در فرهنگ اسلامى ماليت ندارد (مانند شراب، خوك) ولى در فرهنگ اقليت‏هاى مذهبى از ماليت و ارزشى برخوردار است، مسلمانان اجازه‏اى تجاوز و تعدّى به آن امور را هم ندارند. چنانكه نوشته‏اند: در دوران حكومت امام على عليه‏السلام شخص مسلمانى خوك يك ذمى نصرانى را كشته بود، حضرت به نفع ذمى نصرانى و به ضرر مسلمان حكم كرد كه بايد به خاطر اين كار بهاى آن را به نصرانى بپردازد.(18)

پى‏نوشتها:

1 ـ همان، خطبه‏ى 127.
2 ـ غررالحكم، آمدى، ج 5، ص 421، چاپ دانشگاه تهران.
3 ـ نهج‏البلاغه، همان، خ 27.
4 ـ همان، نامه‏ى 47.
5 ـ همان، خ 40.
6 ـ همان، خ 5.
7 ـ همان، نامه‏ى 5.
8 ـ همان، نامه‏ى 53، ص 432.
9 ـ همان، خ 34.
10 ـ همان، خ 25.
11 ـ همان، خ 27.
12 ـ غررالحكم، همان، ج 5، ص 421.
13 ـ همان.
14 ـ همان.
15 ـ ر.ك: نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 25.
16 ـ غررالحكم، همان، ج 1، ص 185.
1 ـ ر.ك: نهج‏البلاغه، خ 25.
18 ـ من لايحضره الفقيه.

مقالات مشابه

نقش سیاق در تفسیر آیة تبلیغ

نام نشریهسراج منیر

نام نویسندهعباس اسماعیلی‌زاده, محبوبه غلامی

بررسي تطبيقي آيه ولايت در تفاسير فريقين

نام نشریهمطالعات تفسيري

نام نویسندهابراهیم کلانتری, محمدرضا عبدالله‌پور

مؤلفه‌های معناشناسی واژگان قرآن در شیوه تبیینی امام علی(ع)

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهحسین خاکپور, مهرناز گلی, فاطمه اثنی‌عشری, سمیرا دهقان

نگاهی به سیمای امام علی (ع) در قرآن

نام نشریهعیون

نام نویسندهمحمد صادق طالبی, مهناز موسوی, فاطمه ابراهیمی زرندی

نقد شبهۀ ولایت‌نداشتن حضرت علی (ع) در زمان حیات رسول اکرم (ص) در آیۀ ولایت

نام نشریهشیعه پژوهی

نام نویسندهمحمدحسن محمدی مظفر, محمدامین مومنی, رقیه یوسفی

آیه مباهله و امامت علی علیه السلام

نام نشریهپژوهش های ادیانی

نام نویسندهزهرا امرایی, محمدجواد رضایی ره

بررسی تطبیقی تفسیر مهم‌ترین آیات ناظر بر ولایت امام علی(ع) از منظر فریقین

نام نشریهمطالعات تطبیقی قرآن و حدیث

نام نویسندهاصغر طهماسبی بلداجی, علیرضا طبیبی, محمد تیموری