غدير و فلسفه سياسي اسلام

پدیدآورسیدعلیرضا سیدکباری

نشریهفرهنگ كوثر

شماره نشریه2

تاریخ انتشار1388/01/26

منبع مقاله

کلمات کلیدیمقاله قرآن

share 1966 بازدید
غدير و فلسفه سياسي اسلام

سيد علي‏رضا سيد كباري

: آيه «تبليغ» از جمله آياتي است كه داستان غدير را جاودانه نموده است. اين آيه روز هجدهم ذي‏الحجه سال دهم هجرت، بر رسول اكرم (ص) فرود آمد. زماني كه پيامبر بزرگوار اسلام به غدير خم رسيده بود. پيشروان كاروان يكصد هزار نفري را فرمود تا آنانكه از آن نقطه دور شده‏اند، بازگردانند و منتظر كساني باشند كه از پي مي‏آيند. آنگاه به ابلاغ فرمان الهي پرداخت.
فارغ از هر دو جهانم به گل روي علي(ع) از خم دوست جوانم به خم موي علي
طي كنم عرصه ملك و ملكوت‏از پي دوست ياد آرم به خرابات چو ابروي علي(ع)1

پيشگفتار

با نگاه به پيشينه حيات بشري، «خانواده» و «قبيله» نخستين گروههاي اجتماعي است كه در آن نوعي «رياست»، «قانون» و «حكومت» ديده مي‏شود و سپس از دولتها و نظام حكومتي مي‏توان ياد كرد كه در سرزمينهاي گسترده، براي جمعيتي معين، با نظامهاي اداري و سازمانهاي سياسي به حكومت پرداخته و نظام اقتصادي جامعه را تحت پوشش خويش قرار داده، و اعمال حاكميت نموده‏اند.
«رئيس»، «رهبر» و «حاكم» با نظام اداري خاص به تشكيل حكومت موفق مي‏گردد. و عاملي كه در پذيرش و انتخاب رئيس و حاكم مؤثر است چيزي جز فرهنگ و بينش آن جامعه نيست.
اگر جامعه‏اي بينش مادي را بپذيرد و به اقتصاد آزاد گردن نهد و در مباني عقيدتي و ايدئولوژيكي از فلسفه لذت و اصالت نفع پيروي كند، حكومتي سرمايه‏داري شخصي يا دولتي خواهد داشت و اگر از مباني الهي و قرآني پيروي نمايد، به «حكومت اسلامي» و «مدينه فاضله غدير» دست مي‏يابد.
ما در اين گفتار به بررسي اجمالي عنصر اصيل در تشكيل حكومت خواهيم پرداخت و با مباني قرآني فلسفه سياسي اسلام آشنا خواهيم شد.

فلسفه سياسي اسلام

وقتي از «فلسفه سياسي اسلام» سخن به ميان مي‏آيد، بحث از فلسفه و نوع بينش اسلامي است. و در حقيقت فلسفه سياسي اسلام، جزئي از نظام فلسفي و جهان‏بيني اسلامي محسوب مي‏گردد.
دانشمندان اسلامي در علومي چند مباني نظري و عملي نظام فلسفي اسلام را تبيين كرده‏اند كه مي‏توان «فلسفه»، «كلام»، «عرفان»، «اخلاق» و «فقه» را در اين رديف قرار داد.
فلسفه، كلام و عرفان نظري، مباني عقلي و تئوريهاي اسلامي را ارائه مي‏دهند، تئوريهايي كه خود علاوه بر عقل از قرآن و سنت اخذ شده‏اند و اگر اين دو را از آن حذف كنيم ناميدن عنوان اسلامي بر آن شايسته نيست.
همچنين عرفان عملي، حكمت عملي ـ سياست مدن ـ و فقه اسلامي نيز مباني عملي فلسفه سياسي اسلام را تشريح مي‏كنند.
«آراء اهل المدينة الفاضلة»، «السياسة المدينة»، «التنبيه علي سبل السعادة» از فارابي و «سياسيات شفا» از ابن‏سينا در فلسفه، «الشافي في الامامة» از سيد مرتضي، و «تجريد الاعتقاد» از خواجه نصير الدين طوسي و شروح آن در علم كلام و «فصوص الحكم» فارابي و محيي الدين عربي و «مصباح الانس» شمس الدين محمد، ابن فناري از جمله كتبي هستند كه مباني نظري فلسفه سياسي اسلام را بيان داشته‏اند.
«طهارة الاعراق» ابن‏مسكويه رازي، «اخلاق ناصري» و صدها اثر در فقه اسلامي چون «جواهر الكلام» شيخ محمد حسن نجفي و «كتاب البيع» حضرت امام خميني ـ قدس سره ـ به اصول عملي فلسفه سياسي اسلام پرداخته‏اند.
فلسفه سياسي اسلام به گونه‏اي كه مباني نظري و عملي آن در كتابي فراهم آمده باشد نگاشته نشده است و هر يك از اصول عقلي و نقلي آن جداگانه مورد بررسي قرار گرفته است و همين امر موجب گشته تا نا آشنايان به علوم اسلامي و گروههايي بسان مستشرقان و غربگرايان از وجود چنين فلسفه‏اي اظهار بي‏اطلاعي نموده و منكر وجود خارجي آن گردند.
ولي ناگفته پيداست كه اگر مباني نظري آن در كتابي فراهم نشده، ولي اصول عملي آن همواره با صدها و هزاران تأليف مورد بررسي قرار گرفته و به عنوان برنامه زندگي هر يك از افراد جامعه اسلامي به اجرا گذاشته شده است.
البته نبايد فراموش كرد كه برخي از دانشمندان اسلامي با نوشته‏ها و خطابه‏هاي سياسي خويش اين مباني را ولو بصورت مختصر و بدون فصل‏بندي و شيوه‏هاي كلاسيك در مجموعه‏اي فراهم ساخته‏اند كه از آن جمله‏اند:
العروة الوثقيسيد جمال‏الدين اسد آبادي
طبايع الاستبدادعبدالرحمان كواكبي
خطابه‏هاي سياسيشيخ محمد خياباني
قانون مشروطه مشروعهسيد عبدالحسين لاري
تنبيه الامة و تنزيه الملةميرزا محمدحسين
نائيني
عوايد الاياممولي احمد نراقي
شؤون اختيارات ولي فقيهحضرت امام خميني
حكومت اسلاميحضرت امام خميني
كشف الاسرارحضرت امام خميني قدس سره
بايد خاطر نشان ساخت از آنجاييكه به شيعه جز در موارد معدودي فرصت تشكيل حكومت داده نشده است اين علم مانند ديگر علوم اسلامي رشد و بالندگي نداشته است ولي چون برادران اهل سنت زمان بيشتري بر مسند حكومت تكيه نموده‏اند، كتابهايي در اين زمينه نگاشته و به آن نظم بيشتري بخشيده‏اند. «الاحكام السلطانيه» مارودي از اين نوع است.
پيام‏آوران وحي
قرآن كريم پيامبران الهي را به عنوان رهبران جامعه انساني كه از سوي خداوند متعال برگزيده شده‏اند، معرفي مي‏نمايد. چنانچه مي‏فرمايد:
«كان الناس امةً واحدةً فبعث الله النّبيّن مبشّرين و منذرين و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه»2.
«مردم گروه واحدي بودند، خدا رسولان را فرستاد كه نيكان را بشارت دهند و بدان را بترسانند و با آنها كتابي به راستي فرستاد تا تنها دين خدا به عدالت در موارد نزاع مردم حكم فرما باشد.»
محور وحدت امت اسلامي
با همه اختلافاتي كه در تعريف جامعه از سوي جامعه‏شناسان روي داده است. ضابطه «حكومت واحد و استقلال سياسي» براي وحدت يك جامعه، با ارزش و معتبر تلقي شده است.
و از آنجاييكه قرآن كريم اين حكومت و استقلال سياسي را از آن پيامبران خدا مي‏داند، همواره حاكمان زر و زور و تزوير با آنان به مقابله برخاسته‏اند. در عصر نبوي ـ صلي الله عليه و آله ـ مخالفت قريش و مشركان عربستان، و در عصر علوي، مخالفت معاويه و اصحاب جمل و نهروان و در عصر حسنين ـ عليهما السلام ـ مخالفت زمامداران و سياست بازان اموي با دين و اسلام تضعيف دين را به همراه داشت. معاويه و خلفايي بسان او با تكيه بر خلافت اسلامي، سلطنت استبدادي خويش را پيش مي‏بردند و چون توان آن را نداشتند كه با صراحت با دين اسلام به مقابله برخيزند،
با منع تدوين حديث و سب اهل بيت عصمت و طهارت به مخالفت با اسلام پرداختند. حال آنكه ولاء اهل بيت از سوي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ سفارش شده بود و اين خاص مكتب تشيع نبود. و بزرگان اهل سنت نيز به آن اشاره كرده‏اند. چنانكه امام شافعي گويد:
«يا آل بيت رسول الله حبكم فرض من الله في القرآن أنزله
يكفيكم من عظيم الفخر انكم من لم يصل عليكم لا صلاة له»3
«اي اهل بيت رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ دوستي شما فريضه‏اي است از جانب خداوند كه در قرآن آن را فرود آورده است. از فخر بزرگ، شما را اين بس كه درود بر شما جزء نماز است و هر كس بر شما درود نفرستد نمازش باطل مي‏گردد».
همچنين فخر رازي از زمخشري نقل مي‏كند كه پيامبر خدا(ص) فرمود:
«من مات علي حب آل محمد مات شهيدا، الا و من مات علي حب آل محمد مات مغفورا له، و من مات علي حب آل محمد مات تائبا، الا و من مات علي حب آل محمد مات مؤمنا مستكمل الايمان...»4
«هر كس كه بر دوستي آل محمد مرد، شهيد مرده است، هر كي كه بر دوستي آل محمد مرد، آمرزيده مرده است، هر كس بر دوستي آل محمد مرد، مؤمن و كامل ايمان مرده است...»
روش تضعيف دين براي از بين بردن حقوق پيامبران الهي خاص عصر رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و حضرت اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلام ـ نبود بلكه همواره حاكمان مستبد و ستم پيشه با اين روش به حكومت خود استمرار بخشيده‏اند.
غدير و فلسفه سياسي اسلام
خداوند متعال به عنوان تنها قانونگذاري كه با شناخت كامل انسان ـ مخلوق خويش ـ پيامبران الهي را بسوي مردم فرستاد تا «دين خدا» و برنامه‏هاي سعادت‏بخش آن را به انسان ابلاغ نمايند5 براي تداوم رهبري الهي امت اسلامي نيز اماماني انتخاب فرمود و بوسيله رسول خويش به مردم شناساند تا پس از وي رهبري او را گردن نهند.
در فسلفه سياسي اسلام چند مسأله به عنوان اصل شناخته شده‏اند:
1 ـ اهميت زندگي اجتماعي
2 ـ ضرورت وجود قانون
3 ـ واضع قانون
4 ـ مجري قانون
اهميت زندگي اجتماعي و ضرورت قانون براي اداره جامعه از جمله امور بديهي است كه تمامي انسانها بر آن واقفند. مسأله‏اي كه نظامهاي فلسفي را دچار اختلاف كرده و بعضي از آنان را به انحراف كشانده، اصل قانون‏گذاري براي اداره نظام اجتماعي است.
هر چند خود بشر به نقصان خويش در قانون‏گذاري واقف است6 ليكن همواره بر
آن اصرار ورزيده و با حكومتهاي ناپايدار خويش انسانها را از سعادت حقيقي و هدف زندگي دور ساخته و در منجلاب شهوات فرو برده است.
از آنجاييكه انسان موجودي داراي ابعاد گوناگون است و در صدد تكامل و سعادت جاوداني، و هر چند ازلي نيست، موجودي ابدي است و بايد در اين دنيا سعادت اخروي خويش را تأمين كند. قانونگذاري بايد براي وي تعيين برنامه نمايد كه شناخت كامل از انسان داشته باشد و با بي‏نيازي و بي‏غرضي كه در خويش دارد، قوانين را بر وفق سعادت و خوشبختي انسان وضع نمايد. چنين كسي جز خداوند متعال نيست.
«مجري قانون» نيز بايد كسي باشد كه علاوه بر آگاهي به قانون بر تمايلات خويش مسلط باشد و با شجاعت و حسن مديريتي كه دارد در جامعه، حكومت بپا دارد و جلو تخلفات را گرفته و از بروز هرج و مرج و پايمال شدن حقوق ضعيفان جلوگيري نمايد. اين شخص جز فرد معصوم كسي ديگر نيست. كه از ديدگاه مسلمانان حضرت رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است و از نظر شيعه اماميه، دوازده امام معصوم ـ عليهم السلام ـ نيز در اين رديف قرار دارند. و در صورت عدم معصوم و غيبت وي، بنا بر دستوري كه از جانب پيشوايان ديني صادر گشته، دين‏شناسان متعهد ـ فقيهان با تقوا ـ اين مسؤوليت خطير را بر عهده دارند.

حديث غدير

در قرآن كريم آيات بسياري در باره حضرت مولي الموحدين اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلام ـ نازل شده است كه بزرگ داشنمندان شيعه و اهل سنت در كتب تفسير و شأن نزول آيات به آنها اشاره نموده‏اند.
آيه «تبليغ» از جمله آياتي است كه داستان غدير را جاودانه نموده است. اين آيه روز هجدهم ذي‏الحجه سال دهم هجرت، بر رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرود آمد. زماني كه پيامبر بزرگوار اسلام به غدير خم رسيده بود. پيشروان كاروان يكصد هزار نفري را فرمود تا آنانكه از آن نقطه دور شده‏اند، بازگردانند و منتظر كساني باشند كه از پي مي‏آيند. آنگاه به ابلاغ فرمان الهي پرداخت.
«يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس»7.
«اي پيامبر [صلي الله عليه و آله] به مسلمانان ابلاغ كن، آنچه را كه بسوي تو نازل گرديده و اگر چنين نكني، پس رسالت حق را بجا نياورده‏اي و خداوند تو را از ـ دشمني ـ مردم نگاه مي‏دارد». حضرت علامه مجاهد آية الله اميني ـ قدس سره ـ در كتاب بزرگ الغدير نام سي(30) تن از دانشمندان اهل سنت را نام مي‏برد كه شأن نزول آيه را در مورد حضرت علي ـ عليه السلام ـ مي‏دانند.8
آيه «اكمال دين» از ديگر آياتي است كه در قرآن كريم آمده، و نزول آن پس از تعيين حضرت علي ـ عليه السلام ـ به مقام امامت مي‏باشد. زمانيكه خطبه غدير به پايان رسيده است.
«اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا»9
«امروز دين شما را كامل نمودم و نعمت
خود را بر شما تمام كردم و دين اسلام را براي شما دين پسنديده قرار دادم.»
علامه اميني مي‏فرمايد:
متجاوز از بيست تن از دانشمندان اهل سنت ـ از مفسرين و متكلمين ـ به نزول آيه اكمال دين در غدير اشاره نموده‏اند.10
همچنين آيات سوره «معارج»11 آيه ولايت12 و سوره هل أتي در باره حضرت اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلام ـ نازل گشته و دهها دانشمند از بزرگان اهل سنت بر اين امر اعتراف كرده‏اند.13
علامه اميني در كتاب خويش تحت عنوان، «الغدير في الكتاب العزيز» در باره آيات نازله در مورد واقعه غدير مي‏فرمايد:
«خداوند متعال خواست اين حديث همواره تازه ماند و شب و روز آن را كهنه نسازد و دستخوش گذشت زمان نگردد، از اينرو آياتي درخشان و آشكار در اطراف آن نازل كرد و امت اسلام هر بامداد و شبانگاه آنها را مي‏خوانند».
گويا پروردگار هستي هر بار كه يكي از اين آيات تلاوت مي‏شود، نظر خواننده را جلب مي‏كند و در روان وي نقشي مي‏نهد و به آنچه كه واجب است وي در باره خلافت كبراي الهي ايمان آورد، در گوش او فرو مي‏خواند. از اين آيات است: «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك...»14
همچنين احاديث نبوي(ص) اين واقعه را تأكيد كردند، احاديثي چون:
ـ حديث منزلت
ـ حديث ثقلين
ـ حديث علي مع الحق و الحق معلي علي
ـ حديث علي مع القرآن و القرآن معه
ـ حديث ان عليا اول من اسلم و آمن و صلي
ـ حديث رد الشمس
ـ حديث سد الابواب
و ...
آنچه كه در باره «حديث غدير» ـ من كنت مولاه فهذا علي مولاه ـ مهم است چيست؟
آيا چيزي جز مسأله ولايت و امامت پس از رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ است؟ اين حديثي كه به تواتر آن را اهل سنت و شيعه نقل كرده‏اند، به اين نكته اشاره دارد كه فلسفه ارسال رسل با اصل امامت تداوم مي‏يابد. همواره بايد در ميان امت اسلامي كسي باشد كه از سوي خدا راهنمايي بشر را بر عهده گرفته باشد و اين امر چنان بزرگ است كه عدم ابلاغ آن از سوي رسول اعظم الهي تمام تلاشهاي طاقت‏فرساي 23 سال رسالتش را از بين مي‏برد ولذا آن حضرت در جمع بزرگ كاروانيان حج مسأله ولايت و امامت حضرت علي ـ عليه السلام ـ را ابلاغ مي‏نمايد و پس از آن آيه اكمال دين نازل مي‏گردد.
رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ علاوه بر جايگاه تكويني داراي شؤون متعددي بود كه مي‏توان به موارد زير اشاره كرد:
1 ـ بيان احكام و دستورات الهي
2 ـ منصب قضا
3 ـ رياست عامه مسلمين
شيعه معتقد است پس از پيامبر اين شؤون به امام منتقل مي‏گردد. تا فلسفه ارسال رسل با اصل امامت تداوم يابد. از اينرو مسأله امامت به رياست عامه اكفتا نمي‏كند، بلكه به معني مرجع ديني مطرح است.
اهل سنت و تمامي مردم جهان بر اين امر واقفند كه جامعه به رهبر نياز دارد و هر جامعه‏اي بايد پيشوايي داشته باشد كه همه از وي اطاعت نمايند. ولي شيعه مسأله امامت را خيلي عميق‏تر از اين مطرح مي‏كند. وي قائل است پيامبر از جانب خدا امام بعد از خويش را به امت اسلامي معرفي كرد و هر امام، پيشواي بعد از خود را مشخص مي‏كند و آنان نه تنها به معني رهبري جامعه اسلامي، بلكه به عنوان وصي پيامبر، علومي را كه بر آنان افاضه گرديده به مردم ابلاغ مي‏نمايند و مرجع ديني و كارشناس اسلام پس از رسول خدايند و چون رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ بر ضمائر دلها آگاهي دارند و بسان يك روح كلي بر همه روحها محيط مي‏باشند15. و همانند پيامبر داراي مقام عصمت هستند و از لغزش مصون مي‏باشند.
ويژگي‏هاي سه‏گانه امام در تفكر شيعي موجب گشته تا اصل امامت نيز بسان اصل نبوت در رديف اصول اعتقادات قرار گيرد و گر نه تعريف اهل سنت از امام و حاكم اسلامي و ـ تعاريف ديگر مكاتب سياسي در مورد رهبري جامعه، هرگز وي را در جايگاه رفيع اصول قرار نمي‏دهد بلكه شايسته است در فروع احكام ديني و مسائل فقهي از آن گفتگو شود.
لذا وقتي مصلح نستوه حضرت علامه اميني ـ قدس سره ـ در كتاب گرانقدر «الغدير» در پي اسناد حديث غدير است و به ذكر نام يكصد و ده تن صحابي و هشتاد و چهار تابعي مي‏پردازد كه اين حديث
شريف را نقل كرده‏اند و سيصد و شصت تن از دانشمندان اسلامي از قرن دوم تا چهاردهم را نام مي‏برد كه به نقل اين حديث توفيق يافته‏اند. در پي احياء مدينه غدير است تا اصل امامت ديگر بار امت اسلامي را جاني تازه بخشد. و معتقد است حوزه‏هاي علميه شيعه بايستي درسي تحت عنوان «ولايت» داشته باشند.16 تا مسائل فلسفه سياسي اسلام رشد يابد و تعالي پذيرد و در جامعه تأثير گذارد.
هر چند آن بزرگ مصلح، خود سيماي مدينه غدير را در ايران اسلامي مشاهده نكرد، ليك اشارات حكيمانه وي به سوي امام غدير و پيشواي مسلمين در عصر خويش خالي از لطف نيست. آن بزرگ مجاهد مدينه غدير مي‏فرمود:
«ديگران غاصبند و اين مقام حق مسلم آن فريادگر است.»17
و در جاي ديگر به صراحت هر چه تمامتر ندا برداشت:
«الامام الخميني ذخيرة الله للشيعه»18
امام خميني ذخيره خدا براي جهان تشيع است.
او شاگرداني بسان حضرت نواب صفوي را تربيت نمود تا حكومت علوي را فرياد زنند و با گامهاي الهي خويش پايه‏هاي حكومت غاصبان را به لرزه افكنند.
علامه اميني با تأليف «الغدير»
خاطرات عصر نبوي را تجديد نمود، عصري كه سروري از آن امت قرآني بود و رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ رهبري آن را بر عهده داشت.
اميني، احياگر «الغدير» جلوه‏هاي شوكت و عظمت امت اسلامي را در خاطره‏ها زنده كرد و اصل اصيل و محور حكومت قرآني، جريان غدير خم را يادآور گرديد.
وي در عصري زندگي مي‏كند كه شكست دولت عثماني روي داده است، شكستي كه اگر «اصل غدير» و رهبري امت آنگونه كه پيامبر(ص) اسلام و قرآن كريم فرموده، اجرا مي‏گرديد، روي نمي‏داد و انگليس را جرأت آن نبود كه عراق را جزء مستعمرات خويش درآورد.
در عصر اميني هنوز «غدير و اصل امامت و ولايت» به درستي تبيين نشده است. برخي از فقهاء و كارشناسان ديني از تأليف و تدريس احكام سياسي و حكومتي دست شسته‏اند و عهده‏دار شدن امر قضاوت و اجراي حدود و ديات و جلوگيري از ستم ظالمان و اقامه عدل را هر چند در محدوده وظايف كارشناسان متعهد مي‏دانند ليكن به اصل تشكيل حكومت عقيده‏مند نيستند و مسأله ولايت فقيه را كه از اصول مسلم فقه شيعي است در برخي فروع و احكام محدود ساخته‏اند.
در همين زمان حضرت امام خميني ـ سلام الله عليه ـ با ژرف‏نگري خاص به تدريس حكومت اسلامي پرداخته و منصب ولايت فقيه را كه در امتداد فلسفه امامت جاي دارد عنوان نموده و اين اصل را كه از اصول به فروع تنزل كرده بود، به جايگاه خود بازمي‏گرداند.
پس از انقلاب اسلامي تئوري ولايت فقيه در جامعه به صورت فراگير در جهان شيعه و حوزه‏هاي علميه مطرح مي‏شود. مردم به پيروي از رهبر و امام خويش با انقلاب اسلامي فرزند علي ـ عليه السلام ـ را به حكومت بر مي‏گزينند و مدينه فاضله قرآني و شهر آرماني غدير بعد از گذشت سالياني طولاني عينيت مي‏يابد.
حضرت امام ـ قدس سره ـ با الهام از بينش قرآني و پيام غدير، ولايت فقيه را اينگونه بيان مي‏دارند:
«اسلام بنيانگذار حكومتي است كه در آن نه شيوه استبداد حاكم است كه آراء و تمايلات نفساني يك تن را بر سراسر جامعه تحميل كند و نه شيوه مشروطه و جمهوري، كه متكي بر قوانيني باشد كه گروهي از افراد جامعه براي تمامي آن وضع كنند، بلكه «حكومت اسلامي» نظامي است ملهم و منبعث از وحي الهي كه در تمام زمينه‏ها از قانون الهي مدد مي‏گيرد و هيچ يك از زمامداران و سرپرستان امور جامعه را حق استبداد راي نيست. تمام برنامه‏هايي كه در زمينه زمامداري جامعه و شؤون و لوازم آن جهت رفع نيازهاي مردم به اجرا در مي‏آيد، بايد بر اساس قوانين الهي باشد. اين اصل كلي حتي در مورد اطاعت از زمامداران و متصديان امر حكومت نيز جاري و ساري است.»
بلي، اين نكته را بيفزائيم كه حاكم جامعه اسلامي مي‏تواند در موضوعات، بنا بر مصالح كلي مسلمانان يا بر طبق مصالح افراد حوزه حكومت خود عمل كند، اين اختيار هرگز استبداد به رأي نيست، بلكه در اين امر مصلحت اسلام و مسلمين منظور شده است. پس، انديشه حاكم جامعه اسلامي نيز همچون عمل او تابع مصالح اسلام و مسلمين است.
احكام اسلامي، اعم از قوانين اقتصادي و سياسي و حقوقي تا روز قيامت باقي و لازم الاجرا است. هيچ يك از احكام الهي نسخ نشده و از بين نرفته است. اين بقا و دوام هميشگي احكام، نظامي را ايجاب مي‏كند كه اعتبار و سيادت اين احكام را تضمين كرده، عهده‏دار اجراي آنها شود، چه اجراي احكام الهي جز از رهگذر برپايي حكومت اسلامي امكان‏پذير نيست. در غير اين صورت، جامعه مسلما به سوي هرج و مرج رفته، اختلال و بي‏نظمي بر همه امور آن مستولي خواهد شد. علاوه بر آن حفظ مرزهاي كشور اسلامي از هجوم بيگانگان و جلوگيري از تسلط تجاوزگران بر آن عقلاً و شرعا واجب است. تحقيق اين امر نيز، جز با تشكيل حكومت اسلامي ميسر نيست و بين زمان حضور و غيبت امام فرقي نمي‏كند.
آنچه برشمرديم جزو بديهيترين نيازهاي مسلمانان است و از حكمت به دور است كه خالق مدبر و حكيم، آن نيازها را به كلي ناديده گرفته از ارائه راه حلي جهت رفع آنها غلفت كرده باشد. آري همان دلايلي كه لزوما امامت پس از نبوت را اثبات مي‏كند، عينا لزوم حكومت در دوران غيبت حضرت ولي‏عصر ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ را بر دارد.19
رهبر فرزانه و فقيه انقلاب اسلامي، مدينه قرآني غدير را از توحيد و نبوت آغاز نموده و فلسفه نبوت و بعثت و تعهد ايمان به نبوت را بيان فرموده و به حلقه نوراني «ولايت» مي‏رسد.
مي‏فرمايند:
«يك جامعه در صورتي داراي «ولايت» است كه در آن «ولي» مشخص بوده و عملاً مصدر و الهام‏بخش همه نشاطها و فعاليتهاي زندگي باشد. و يك فرد در صورتي داراي ولايت است كه شناخت درستي از «ولي» داشته و براي هر چه بيشتر وابسته و مرتبط ساختن خود به او ـ كه مظهر «ولايت خدا» است ـ دائما در تلاش و كوشش بسر مي‏برد. از آنجا كه «ولي» جانشين خدا و مظهر سلطه و قدرت عادلانه الهي در زمين است، از همه امكانات و استعدادهايي كه در وجود انسانها براي تكامل و تعالي نهاده شده، به سود آنان بهره‏برداري مي‏كند و از اينكه حتي اندكي از اين زمينه‏هاي مساعد در راه زيان انسانيت به كار مي‏رود و يا نابود و خنثي گردد ـ كه اين نيز خود زيان بزرگي است ـ مانع مي‏گردد. عدل و امن را كه براي رويش و بالندگي نهال انسان، همچون زمين مستعد و آبي گوارا و هوايي مساعد است، در محيط زيست آنان تأمين مي‏كند و از بروز جلوه‏هاي گوناگون ظلم (شرك، تعدي به غير، تعدي به خود) جلوگيري مي‏نمايد. همه را به سوي بندگي خدا سوق مي‏دهد، ياد خدا (نماز)، تقسيم عادلانه ثروت (زكوة)، اشاعه نيكي‏ها(امر به معروف) و ريشه‏كن ساختن بديها و نابسامانيها (نهي از منكر) را برنامه اساسي خود مي‏سازد و خلاصه، انسانيت و پديده، «انسان» را به هدف و غايت آفرينش نزديك و نزديك‏تر مي‏سازد»20.

پاورقيها:

شاعر مي‏گويد: «نماز بي ولاي او، عبادتي است بي‏وضو به منكر علي بگو نماز خود قضا كند»
10 ـ الغدير، ج 1، ص 238 ـ 230.
18 ـ «علامه اميني، مصلح نستوه»، ص 118.
14 ـ الغدير، ج 1، ص 214.
17 ـ همان، ص 118، به نقل از «فرياد روزها»، محمد رضا حكيمي، ص 24.
11 ـ سوره معارج.
13 ـ رجوع كنيد به الغدير، ج 1، ص 266 ـ 247 و ج 3، ص 111، 107.
12 ـ مائده، 55.
15 ـ لذا همانگونه كه ما در زيارت به ائمه اطهار سلام مي‏دهيم آنان سلام ما را شنيده و پاسخ مي‏گويند: اشهد انك تشهد مقامي و تسمع كلامي و ترد سلامي.
19 ـ «كتاب البيع»، حضرت امام خميني، اسماعيليان، قم، ج 2، ص 461.
1 ـ ديوان حضرت امام خميني ـ سلام الله عليه ـ ص 311.
16 ـ رجوع كنيد به: علامه اميني، مصلح نستوه، ص 116.
20 ـ طرح كلي انديشه اسلامي در قرآن، ص 104.
2 ـ بقره، 213.
3 ـ «الكني و الالقاب»، محدث قمي، ص 104،
4 ـ «التفسير الكبير»، فخر رازي، ج 27، ص 166، «الكشاف»، زمخشري، ج 4، ذيل آيه 23، شوري.
5 ـ چنانچه مشهور است و در روايات اسلامي نقل گرديده است، خداوند متعال يكصدو بيست و چهار هزار نفر پيامبر بسوي مردم فرستاده است كه هر يك اوصيايي براي خويش داشته‏اند. و پنج تن از آنان اولوالعزم مي‏باشند. ليكن در برخي ديگر از روايات تعداد پيامبران هشت‏هزار و يا سيصد و بيست هزار و يا يكصد و چهل هزار نقل شده است. رجوع كنيد به: «بحارالانوار»، ج 11، ص 43، 48، 28، 31، 60، 16 و ص 352.
6 ـ «منتسكيو» در روح القوانين و «ژان ژاك روسو» در قراردادهاي اجتماعي به اين نتيجه رسيده‏اند كه «هيچ قانونگذاري نيست كه در قانون نظر خصوصي نداشته باشد و علتش اين است كه هر قانونگذاري داراي عواطف و افكار خصوصي است و در حين وضع قانون مي‏خواهد نطريات خود را بگنجاند» ـ روح القوانين ص 592 ـ «و براي كشف بهترين قوانين كه به درد ملل بخورد يك عقل كل لازم است كه تمام شهوات انسان را ببيند ولي خود هيچ حس نكند، با طبيعت رابطه‏اي نداشته باشد، ولي كاملاً آن را بشناسد، سعادت او مربوط به ما نباشد ولي حاضر باشد به سعادت ما كمك كند...».
7 ـ مائده، 67.
8 ـ الغدير، ج 1، ص 229 ـ 214.
9 ـ مائده، 5.

مقالات مشابه

بررسی متعلق «فراغت» و «نصب» در آیه هفت سوره شرح

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهسیدمحمود طیب حسینی, وحید جمشیدی

کارآمدی تفسیر کلامی قصص قرآن در باب امامت

نام نشریهپژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن

نام نویسندهمحسن دیمه کار گراب, علی ملا کاظمی

تفسير تطبيقي و تحليلي آيه امامت در تفاسير فريقين

نام نشریهمطالعات تفسيري

نام نویسندهمحمدهادی مفتح, نسرین کردنژاد, زهره شریعت ناصری

بن مایه های تفسیری – کلامی امامت در قصص قرآن در کلام شیخ مفید

نام نشریهآموزه های قرآنی

نام نویسندهحسن نقی‌زاده, محمدحسن رستمی, محسن دیمه کار, سیدمحمد امام‌زاده

آیه تطهیر در ادبیات عرب

نام نشریهسفینه

نام نویسندهزهره اخوان مقدم

تداوم امامت بر مبنای آیه 51 سوره قصص

نام نشریهسفینه

نام نویسندهعباس نوری