میزان تفاسیر

پدیدآورمحمدرضا تقی دخت رهقی

نشریهپگاه حوزه

شماره نشریه172

تاریخ انتشار1388/02/31

منبع مقاله

share 853 بازدید
میزان تفاسیر

محمد رضا تقی دخت رهقی
مقدمه:

نگاشته ارجمند علامه فقید سیدمحمدحسین طباطبایی با عنوان «المیزان فی تفسیرالقران» امسال پنجاه ساله می‏شود. نخستین مجلد این تفسیرنامة 8041 صفحه‏ای، در سال 1375 هجری قمری(1334ش) از مجموعه دروس تفسیر علامه فقید و به اصرار شاگردانش گرد آمد و آخرین مجلد آن، 23 رمضان 1392 هجری قمری (1351ش) به پایان رسید.
در شأن، اهمیت و جایگاه این تفسیرنامه، بخصوص در میان متون تفسیری، سخنان فراوانی گفته شده است که نشان از اهمیت این مجموعه دارد. برخی آن را تفسیری نوآمد و به‏روز می‏دانند و برخی نیز بدلیل تنوع و حجم مطالب و غنای محتوا و مقصود در این کتاب، آن را در تفسیر، برابر با «جواهر» در فقه می‏دانند و معتقدند: «همین طور که جواهر برای فقیه، دایره‏المعارف فقهی است، المیزان برای یک مفسر، دایره‏المعارف قرآنی است» (آیه‏ا... جوادی آملی).
هرچه هست، این تفسیر امروزه در عِداد بهترین تفاسیر و جامع‏ترین آنها به لحاظ مطالب و موضوعات، در صدر مراجعه محققان، قرآن پژوهان و علاقه‏مندان قرارداد و امتیازات ویژه آن، که برخی را در این نوشته برخواهیم شمرد، به آن جایگاهی ویژه بخشیده است؛ جایگاهی که بیش از هر چیز، محصول نگاه جامع نگر و شخصیت علمی و معنوی علامه فقید است.
این امتیاز و ارجمندی، همچنین ما را به این نگاه و تلقی سوق می دهد که نگاشته تفسیری ایشان را، نه تنها در شان و جایگاه یک تفسیر، که در حد یک شیوه و مکتب تفسیری بشماریم و بر این مدعا، دلایلی را با پیشینه دانش تفسیر در میان مسلمانان همراه کنیم.

مکاتب تفسیری

اما شمار نه چندان زیاد مفسران در عصر صحابه و تابعین، ما را از این که به آنها مکتب یا مدرس تفسیری خاصی را نسبت دهیم، خاصه به دلیل فقدان مدارک مکتوب تفسیری، دور می‏دارد. پس از این دو عصر و ورود تفسیر به زمره دانش های‏مسلمانان و نضج و رونق این دانش، برای تفسیر و مفسران پس از پیامبر، مکتب‏ها و مدارس تفسیری مختلفی ذکر شده است که شیوه و اسلوب خاص دسته‏ای از مفسران را می‏توان از هر یک از آنها استخراج نمود.پس از مفسران نخستین، عمده مفسران گرایش‏های ویژه‏ای داشته‏اند که می‏توان کتب تفسیری آنها را در زمره یکی از مکاتب عمده تفسیری به شمار آورد و از گرایش عمده و غالب چند نمونه از این تفاسیر، به یک مکتب تفسیری رسید.
با این نگاه، تفاسیر را به سه دسته عمده: «تفاسیر روایی محض»، «تفاسیر باطنی» و «تفاسیر اجتهادی» تفسیم می‏کنند (بابایی، 25). ما در ادامه، به این سه مکتب نگاهی می‏اندازیم.
مکتب روایی محض. تفسیر روایی، شیوه و روشی است در تفسیر که هیچ گونه اجتهادی را در فهم و تفسیر معنای آیات قرآن روا نمی‏داند و هیچ تفسیری را برای آیات، جز تفسیری که در روایات بیان شده، معتبر نمی‏داند و براین اساس، می‏گوید در تفسیری که برای قرآن نوشته می‏شود، باید به ذکر روایات تفسیری اکتفا شود (همان، 269).
معتقدان به مکتب تفسیری محض، که کم‏شمار نیز نیستند، معتقدند که فهم نظری از ظاهر کلمات قرآن، دور از خطا نیست و بنابر این، نباید از ظاهر قرآن جز آنچه در روایات ائمه و معصومان آمده چیزی برداشت کرد. بسیاری معتقد بودند «کسانی که می‏دانسته‏اند قرآن درباره چه چیزی نازل شده (ائمه معصومین) از دنیا رفته‏اند» و به همین روی، حتی کسانی مثل شیخ حر عاملی در «وسایل»، بابی را با عنوان «باب عدم جواز استنباط الاحکام النظریه من ظواهرالقرآن الا من بعد معرفه تفسیرها من‏الائمه (ع)» گشوده‏اند. بدین شکل روشن است که کتب تفسیری روایی محض، ساختاری داشته است متشکل از آیات قرآن و مجموعه روایاتی منقول از ائمه که در ذیل یا حاشیه آنها می آمده است. البته دلایل متعددی نیز بر عدم جواز تفسیر به رای‏آیات قرآن آمده که در کتب مفسران این مکتب، فراوان ذکر شده است.
مکتب باطنی محض. غرض از تفاسیر باطنی از قرآن، آن دسته از تفاسیر است که مفسران آن اعتقاد دارند تنها باطن قرآن قابل تفسیر است و برای آیات قرآن، فقط معانی باطنی و رمزی را ذکر کرده‏اند. در این گروه تفاسیر، پرداختن به بیان و نحو و لغت و عبارت و در مجموع ظاهر قرآن، امری ثانویه و حتی بلامحل است و اصل در تفسیر، معانی و بواطن آیات و روایات است که برگ و بار می‏یابد و غرض و مقصود را بیان می‏دارد. در دید این عده، معنای قرآن، باعث امتیاز آن از سایر کتب است و همین معناست که باید مورد تفسیر و تشریح قرار گیرد تا فهم سخن خداوند بهتر صورت گیرد. حتی برخی از این معتقدان، ائمه(ع) را نیز در جاهایی به عنوان مفسران معانی(باطنی) در شمار آورده‏اند و نگاه ائمه به معنای و بواطن آیات را، دلیلی‏بر صحت کار خویش دانسته‏اند.
مکتب اجتهادی . در کنار دو گروه فوق‏الذکر و شاید در رویارویی با دسته نخست، مکتبی دیگر در تفسیر وجود دارد که مفسر معتقد است برای آشکار شدن معانی قرآن، می‏توان به تلاش و اجتهاد علمی هم روی آورد و با فهم عقلی واجتهاد بر مبنای‏محکمات دینی واصول عقاید، پاره‏ای از آیات را به آنچه می‏توان از این جمله دریافت، تفسیر و تبیین نمود و نسبت داد. این نوع تفاسیر نیز، به نسبت کیفیت اجتهاد و نوع تلاش مفسر، چند شاخه است:

الف. تفاسیر اجتهادی قرآن به قرآن.

تفسیرهایی که «موءلفان آنها در تفسیر آیات، بیشترین کمک را از خود قرآن کریم گرفته‏اند و همه جا یا در بیشتر موارد، برای‏توضیح معنای آیات، بیش از هر چیز از آیات دیگر استفاده کرده‏اند»، تفسیر قرآن به قرآن خوانده می‏شوند.

ب. تفاسیر اجتهادی- روایی

تفسیرهایی که موءلف در آنها برای توضیح آیات، بیش از هرچیز از روایات رسیده از پیامبر(ص) و ائمه(ع)و صحابه و تابعین استفاده کرده است.

ج. تفاسیر اجتهادی- ادبی

تفسیرهایی که موءلف در آنها «بیشتر از هر چیز به توضیح ادبی آیات پرداخته و بیشتر از ادبیات عرب کمک گرفته است».

د. تفاسیر اجتهادی فلسفی

تفسیرهایی که «موءلف در آنها به مطالب عقلی و دست‏آوردهای فلسفی توجه داشته و در تفسیر آیات، از آن مطالب بهره‏گرفته است».

ه. تفاسیر اجتهادی علمی

تفسیرهایی است که در آنها به داده‏ها و یافته‏های علوم تجربی بسیار توجه شده و آیات با توجه به آنها تفسیر و یا با آنها منطبق شده است».

و. تفاسیر اجتهادی نسبتاً جامع

تفسیرهایی است که در «آنها برای توضیح معنای آیات، از امور مختلف کمک گرفته‏اند. هم از لغت و ادبیات عرب، هم از خود آیات قرآن، هم از روایات، و هم از قراین عقلی و داده‏های علمی و از هر چیزی که امکان کمک گرفتن از آن بوده است و به فراخور دانش و آگاهی خود از آن استفاده کرده‏اند».

ز. تفاسیر اجتهادی و باطنی

تفاسیری که نویسندگان آنها علاوه بر اجتهاد و فهم معنای ظاهر، معنای باطنی و اشاره‏ای نیز برای آیات ذکر کرده اند» (همه تعاریف مأخوذ از: بابایی، صص 24-26).
از مجموع آنچه گفته شد، برمی‏آید که دانش تفسیری مسلمین، از عصر پیامبر تا امروز در شاخه‏ها و شعبه‏های متعددی برگ و بار یافته و روز به روز تخصصی‏تر شده است. پیدایش نحله‏های فکری، کلامی و فلسفی، بر این دانش، تأثیری همواره داشته‏اند و سوی و سویّه های تازه ای را برای آن به همراه آورده اند.منابع تفسیری شیعه و سنی، که امروز بیرون از شمار است،و کتب تفسیری خاص و تفاسیر کامل قرآن نیز، هر یک با سوی و سویّه ای جداگانه، در صدد فهم بهتر آیات الهی‏برآمده‏اند و تفسیرهای گونه گونه‏ای را نشر داده‏اند.
نگاه به مکاتب تفسیری پیش‏گفته نیز، حکایت از سوگیری تفاسیر در تعبیر و تفهیم کلام الهی دارد و امروز نگاه به این پیشینه، ارجمندی کارهای جامع را بهتر می‏نماید؛ کارهای جامعی در تفسیر قرآن کریم، که یکی از بهترین نمونه‏های آن، تفسیر نامه علامه طباطبایی است.
با این مقدمه نسبتاَ مفصل در شناخت تاریخ و پیشینه تفسیر، سراغی از ویژگی‏های تفسیری علامه طباطبایی گرفته‏ایم که گزارش آن و سیره تفسیری آن مرحوم را در ادامه می‏آوریم.

ویژگی‏های تفسیر علامه طباطبایی

در برخورد با تفسیرنامه علامه طباطبایی، نخست چیزی که به نظر می‏آید، تعدد و کثرت منابع مورد استفاده است. این شاید بتواند مقدمه‏ای باشد برای شرح سیره تفسیری علامه. منابع این کتاب بزرگ، دو دسته‏اند: نخست «کتب تفسیری سلف» و دوم «کتب غیرتفسیری». اهمیت دسته نخست منابع «المیزان»، در آن است که می‏توان حکم داد بر اینکه مرحوم علامه، تقریباَ کلیه کتب تفسیری و آراء مفسران سابق بر خود را دیده است و در حقیقت المیزان وی، به نوعی رأی و نظر همه مفسران سابق را در خود دارد و به حقیقت نوعی «تفسیر تطبیقی» می‏تواند شمرده شود. به یاد آوریم سخن آیت‏ا... جوادی را در شأن این تفسیر که: «همانطور که جواهر برای یک فقیه دایره‏المعارف فقهی است، المیزان برای یک مفسر، دایره‏المعارف قرآنی‏است»(آیینه مهر،24) .
درنگی در سخن گفته شده در شأن المیزان، ما را به این نکته و اقرار وا می‏دارد که به راستی حصر خاصی مانند مکاتب پیش‏گفته تفسیری، در تلاش تفسیری علامه وجود نداشته و هر نکته گفتنی را، مربوط به هر شعبه از علوم باشد، در تفسیر ایشان راهی بوده است.
اهمیت دسته دوم منابع المیزان هم در آن است که مرحوم علامه، آراء غیرمفسران و حتی غیراللهیون را هم در مورد آیات قرآن دیده است؛ آرایی با طیفی وسیع از قائلان، از لغویون گرفته تا ادیبان و فلاسفه و متکلمین و دانشمندان تجربی و فیزیک و ریاضی. شاید تعجب‏آور باشد که علامه فقید، در تفسیر خود از برخی مطالب روزنامه‏ها نیز بهره برده است.
این جمع‏المجمع که به نکویی نیز برآمده است، به المیزان چهره‏ای دایره‏المعارف‏وار بخشیده و آن را از سایر تفاسیر ممتاز نموده است. به مراجع و منابع مورد استفاده علامه در تدوین تفسیر المیزان، نگاهی دقیق‏تر می‏اندازیم:
منابع تفسیری. منابع تفسیری مورد استفاده و استناد علامه، تقریباَ عمده منابع تفسیری اهل سنت و شیعه اند. شماری از این تفاسیر، به نام چنین‏اند: تنویرالقیاس ابن‏عباس، جامع‏البیان طبری، الکشاف زمخشری، مجمع‏البیان طبرسی، مفاتیح الغیب رازی، المفردات راغب، انوار التنزیل بیضاوی، الدرالمنثور سیوطی، تفسیر ابوالسعود عمادی، روح المعانی آلوسی‏بغدادی، تفسیر المنار محمد عبده، الجواهر شیخ طنطاوی جوهری، (منابع اصلی تفسیری) و احکام القرآن رازی، العرائس فی قصص الانبیاء ابواسحاق احمد بن ابراهیم، الجامع لاحکام القرآن قرطبی، تفسیرالقرآن الکریم حافظ اسماعیل عمرو بن کثیر، فتح‏القدیر شوکانی، تفسیر عیاشی، تفسیر الفرات ابن‏فرات کوفی، تفسیر القمی، تفسیر النعمانی کاتب، جوامع الجامع طبرسی، آیات الاحکام قطب راوندی، سعدالسعود حسینی، تفسیرالصافی فیض کاشانی، البرهان بحرانی، نورالثقلین ابن جمعه و ... .
مرحوم علامه، از این منابع تفسیری استفاده‏های مختلفی کرده است. نقل آرای مفسران در بیان معانی برخی آیات، نقل اقوال و روایات منقول در این تفاسیر از ائمه، نقد آراء و اقوال مفسران و اصلاح یا تفهیم نظر آن‏ها، استفاده از استنادات آنها، بهره‏گیری از منابع مورد اشاره در مورد آنها، اعراب‏ها و معانی و علم‏اللغه و ... و نیز مباحث پیرامونی تفسیر مثل نوع قرائت‏ها و... . هر چه هست، علامه با بازبینی و استفاده از این منابع، در واقع در خصوص همه آیات، تقریباَ جمع نظرات را آورده است و می‏توان تفسیر وی را از این جهت، جامع دانست. در انتخاب و حتی ترجیح سخن دیگران نیز، علامه سعه صدری بالا داشته و گاه نظر و سخن دیگران را به عنوان «قول مختار» آورده و مورد استفاده قرار داده است.

منابع غیر تفسیری

الف. منابع لغت. علامه عموم کتب لغت را در تدوین المیزان دیده و به آنها استناد کرده است. از «صحاح» ابن‏حماد جوهری تا «لسان‏العرب» ابن منظور، «المصباح المنیر» مقری، «القاموس المحیط» فیروزآبادی و «الزهر» سیوطی. این از نشانه‏های دقت مرحوم علامه و عنایت وی به ظاهر کلام خدا در تفسیر است و نشان می‏دهد که علامه در این باب چه حد وسواسی را داشته و درجمع همه دیدگاه ها (خلاف سایر مکاتب تفسیر) کوشیده است.
ب. منابع حدیث و تاریخ. منابع حدیث و روایت نیز فراوان و به تکرار مورد استفاده و استناد مرحوم علامه بوده است. ایشان از حدود یکصد منبع حدیثی و روایی(به شهادت المیزان) استفاده کرده که بخش زیادی از آنها از اهل سنت است. در این باب نیز یکسونگری، هیچگاه آفت کار بزرگ وی قرار نگرفته است. نیز کتب مقدس مورد استناد ایشان بوده و حدود 30 کتاب تاریخی و 20 کتاب معارف عمومی را نیز دیده و از آنها بهره‏گیری نموده‏است.
از دیگر ویژگی‏های تفسیر علامه به عنوان دایره‏المعارف، استفاده‏ها و استنادهای امروزین است. مرحوم علامه بیش از همه مفسران دیگر، به مطالب علمی روز آمد و حتی مسایل فرهنگی عنایت داشته و از آنها بهره برده است. تفسیرالمیزان از این باب نیز می‏تواند ممتاز شمرده شود. استفاده از منابع روز علمی مثل مجلات و گاه حتی روزنامه‏ها، دلیلی بر جامعیت کار وی می‏تواند شمرده شود. نیز نگاه و نقل و تحقیق و تحلیل آراء علما و مجتهدان و فلاسفه سلف و معاصر وی که به تکرار در المیزان قابل روءیت است، نشانه‏ای است از توجه ویژه ایشان به مبانی مختلف علوم اسلامی و عقلی.
آنگونه که در سر سخن این بخش گفته شد، تفسیرنامه مرحوم علامه به جهت احتوای کلیات تفاسیر و آرای دیگران و به جهت منابع مورد استفاده مختلف و متعدد، وجه امتیازی ویژه دارد. علامه می‏دانست که تفسیر امروزین قرآن کریم، با همه اتفاقات سیاسی، اجتماعی، علمی و فقهی مرتبط است و باید همه این علوم را در تفسیر کلام خداوند منظور داشت. از این جهت، برای‏هر درس، مجموعه‏ای از مطالب مرتبط را بدون تنگ‏نظری و تحدید، جمع‏آوری و ارایه می‏نمود تا نکته ناگفته‏ای در این باب باقی نماند.

مکتب تفسیری علامه طباطبایی

می‏دانیم که مرحوم علامه طباطبایی قرآن را به قرآن تفسیر کرده است؛ یعنی برای نقل سخنی در مورد آیه‏ای، متن تفسیر خود را با استناد به آیات دیگر می‏آورده است. سیره مفسران آیات در قرآن، عموماَ بر این است که آیات مقید را شاهد تقیید آیات مطلق قرار می‏دهند و آیات خاص را سند تخصیص آیات عام. این شیوه همواره بخصوص در استنباط احکام فقهی‏کاربرد خاصی داشته و دارد. در استنباطهای ادبی نیز نحوه استعمال لغات، کلمات، اشارات و ... و نیز تکرار عبارت یا کلمه‏ای، شاهد گرفته می‏شود و از شهادت آن، حکم به قاعده‏ای ادبی از قرآن می‏شود. در قصص القران نیز مجموعه آنچه در خصوص یک نام، حادثه یا هر چیز دیگری در قرآن است جمع می‏شود و از آن به حکم کلیه‏ای می‏رسند. در این مجموعه بررسی‏ها، تفاسیر و استنباطات، آنچه ملاک و میزان است، استفاده یکسان از همه آیات است. اما مرحوم علامه، به جای پیدا کردن شاهد و قرینه و ... به شناسایی آیات ریشه‏ای و کلیدی قران پرداخته و در پرتو آنها، به تفسیر آیات دیگر دست یازیده است. با این مبنا، کیفیت ظهور و ارجاع آیات دیگر به آیات اصلی، به روشنی و سهولت قابل دسترسی و دستیابی است و از این جهت امتیاز عمده کار مرحوم علامه، با دیگر کارها روشن‏تر می‏شود. در بحارالانوار، روایتی از امام صادق مروی است که «ماضرب رجل القران بعضه ببعض الّا کفر»(ج89، ص39، ط.بیروت). این چیزی که جز کفر نیست، ضرب قرآن به قرآن است. چنانچه نقل است ابی‏الولید استاد شیخ صدوق در معنای این حدیث فرمود: «اینکه کسی تفسیر آیه‏ای را از تو بپرسد و تو با تفسیر آیه‏ای دیگر جواب او را بگویی»(وسایل‏الشیعه، کتاب القضاء، ج18، 135).
اما مرحوم علامه، یک سنخ دانستن آیات و ضرب آنها به یکدیگر را درست نمی‏دانستند و به اعتبار فرموده خودشان در مقدمه تفسیرالمیزان، به شناخت غرر آیات (آیات کلیدی) پرداخته بودند و در سایه تفسیر آنها، به تفسیر سایر آیات نیز می‏پرداختند. محور تفسیر قرآن به قرآن علامه، همین نمونه آیات بود. از جمله در مقدمه تفسیر هر سوره‏ای،آیات عمده و کلیدی آن را ذکر می‏کردند و در پرتو آنها، سایر آیات را به تفسیر و تحلیل می‏کشیدند.برای مثال، در صدر تفسیر سوره رعد می‏فرمایند:«و من الحقایق الباهره المذکوره فی هذه السوره» و آیاتی از این سوره را ذکر می‏کنند(المیزان 11، ص312).
با این مقدمات در می‏یابیم که تفسیر قیّم المیزان را نمی‏توان تفسیری روایی یا باطنی خواند، بلکه آن را باید از سنخ و جنس تفاسیر اجتهادی دانست. در پیش مقدمه مطالب و در بحث مکاتب تفسیری اجتهادی، از گونه های تفسیر اجتهادی سخن گفته شد که هر یک محور بخش عمده‏ای از تفاسیر بوده‏اند. تفاسیر ادبی، علمی، فلسفی، باطنی، روایی و ... تفسیر المیزان از یک جهت جامع همه این تفاسیر است. چرا که همه مواردی که دراین تفاسیر آمده، در تفسیرالمیزان هم مورد استناد و استفاده قرار گرفته است و اتفاقاَ سوابق آنها نیز ذکر شده است. مثلاَ سابقه طرح مسایل به روز و علمی به تفسیر «المنار» عبده و «الجواهر» شیخ طنطاوی بر می‏گردد که در زمان خود، مخالفان جدی نیز داشته است مثل شیخ شلتوت، ابواسحاق شاطبی، امین خولی و عباس عقاد؛ اما همین شیوه تفسیری، البته نه به عنوان شیوه معیار که به عنوان بخشی از سیره تفسیری جامع علامه در المیزان به کارگرفته شده است. یا سابقه طرح مباحث عقلی و فلسفی که نخست بار به صورت جدی در تفسیر «المنار» عبده ورود یافت و بالاخص اندیشه‏های اجتماعی در آن رنگ و رونق خاص داشت. تا جایی که رشید رضا در مورد تفسیر عبده گفته بود: «این مطالب از منسجم‏ترین و مفیدترین دروس از لحاظ مسایل دین، اجتماع، سیاست، ادبیات و بلاغت است». علامه از این سنخ استدلالات و مباحث نیز به وفور در المیزان استفاده کرده و حتی به عقل‏گرایی در تفسیر خود عنایت ویژه‏ای داشته است. جز همه این موارد با سابقه، علامه در تفسیر خویش، مباحث جدی‏تر و به روزتری را نیز آورده که در دانش تفسیری‏مسلمانان سابقه‏هایی نداشته است؛ مثل مباحث مربوط به زن، ارث، قصاص، جهاد و...که به طور پراکنده اما مستوفا، آن‏ها را مورد بحث قرار داده است.
اما با این همه، باید این سخن را بر همه پیش‏گفته‏ها افزون کنیم که شیوه تفسیری مرحوم علامه یا مکتب تفسیری وی، اگر چه جمع‏المجمع همه «مکاتب تفسیری اجتهادی» است، در قدم بلندتر، جمع‏الجمع همه مکاتب تفسیری از جمله روایی و باطنی‏نیز می تواند شمرده شود.
احتوای مطالب تفسیری علامه در المیزان صرفاَ به ظاهر قرآن و بلاغت و معانی و سیاق و... باز نمی‏گردد، بلکه در موارد فراوان، ملاک اصلی سخن وی، بعد از غرر آیات، سخن و بیان معصومان(ع) است و در ضمن آن به بواطن قران نیز اشاره‏های‏فراوان شده که در مرور این تفسیر نامه گرانقدر، قابل دستیابی است. از این رو، از سیره تفسیری مرحوم علامه در المیزان می‏توان به عنوان «مکتب تفسیری جدیدی» نام برد که در سنت دانش تفسیر مسلمانان بی‏سابقه بوده است. ملاک عمل و قول مختار علامه در نهایت، غرر آیات، سپس قول معصوم، سپس روایات و در نهایت عقل است و این همه در یک خط طولی و در سیاق واحد مورد استناد قرار می‏گیرند. ایشان اعتقاد دارد که قرآن نور واحدی است و همه آن، در یک زمینه و سیاق است و اختلافی اگر هست، از سوء برداشت مفسران است. بر این اساس نمی‏توان گفت آیه‏ای با آیات دیگر متناقض است. از سوی دیگر کلمات معصومان نیز به حکم عدم افتراق آنان با کلمات خداوند، نمی‏تواند مناقض آیات و بیانات قرآن باشد و عقل نیز در مرتبه بعد و به مصداق حکمیت واحد شرع و عقل نمی‏تواند ناقض باشد.
این معیاریابی و ملاک آفرینی، از امتیازات خاص این دایره‏المعارف قرآنی است که با این مبنا، به طور عام همه مکاتب تفسیری پیش از خود را پوشش داده و در خود تحلیل و روایت و نقد کرده است. شاید به استناد همین نگاه جامع نگر، بتوانیم سیره تفسیری مرحوم علامه را در حد یک مکتب تفسیری جامع و در ریختاری علمی تعریف نماییم؛ مکتبی که در تفسیر کامل و جامع کلام خدا، با عنایت به همه محصولات دانشی مسلمین و علوم روز، بی سابقه است.

مقالات مشابه

نقش غرر آيات در تفسير الميزان با تكيه بر آيات 82و83 سوره «يس»

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهعلی حاجی‌خانی, کاووس روحی برندق, محمد آسنجرانی

تفسير الميزان و قرائات غيرمتداول

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهسیدرضا مؤدب, علی خوشنویس

روش شناسى اجتهادى تفسير قرآن به قرآن در الميزان

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهعلی راد, علی محمد سویزی

بررسي ديدگاه تفسيري علامه طباطبايي در تفسير آيه تبيان

نام نشریهمطالعات تفسيري

نام نویسندهعلی نصیری, سیدمصطفی مناقب, سیدکریم خوب‌بین خوش‌نظر

ديدگاه تفسيري علامه طباطبايي پيرامون روابط بين‌الملل

نام نشریهمطالعات تفسيري

نام نویسندهفتحیه فتاحی‌زاده, مرضیه محصص

بررسي برداشت‌هاي تفسيري علامه‌طباطبايي درباره آيات مربوط به لوح محفوظ

نام نشریهمطالعات تفسيري

نام نویسندهسیدمرتضی حسینی شاهرودی, محمدعلی وطن‌دوست

چگونگي نقد آراء فخررازي در تفسير الميزان

نام نشریهمطالعات تفسيري

نام نویسندهعباس مصلایی‌پور, امان‌الله ناصری کریم‌وند