درگذشت علامه طباطبائي

پدیدآورعبداللطیف نظری

تاریخ انتشار1388/09/22

منبع مقاله

share 763 بازدید
درگذشت علامه طباطبائي

عبداللطيف نظري

ولادت

روزهاي ماه ذيحجه 1321 ق يكي پس از ديگري مي‏گذشت و دل‏هاي شيفتگان بيت اللّه‏ در هواي حرم با صفاي الهي لبيك عشق سر مي‏داد. ياد عرفات و نام مشعر، الهام‏بخش مناجات با پروردگار و راز و نياز با خالق هستي بود. ناگهان كعبه كرامت الهي چهره‏اي نوراني را در آغوش پدر و مادري مهربان نهاد. گويي بار ديگر زمزمِ لطفِ خداوندي رخ نشان داده بود. آري طفلي ديده به جهان گشود كه نور سيادت بر سيماي بلورينش آينده‏اي روشن را خبر مي‏داد. نام او را «محمدحسين» نهادند. خاندان محمدحسين، خانواده‏اي اصيل بوده كه همواره پرچم هدايت و رهبري انسان‏ها را در دست داشته و شهر تبريز از نام آنان لبريز بوده است.

دوران كودكي و آغاز تحصيل

دوران كودكي محمدحسين طباطبايي با طوفان حوادث و بلا همراه بود. بيش از پنج بهار از عمر عزيزش نگذشته بود كه مادر مهربان و با فضيلت خود را از دست داد. اندوه بي‏مادري او را رها نكرده بود كه گرد يتيمي بر وجودش سنگيني كرد و از ديدن روي پدر بزرگوارش محروم شد. او همراه با برادر كوچك‏تر خود تنها ماند امّا همواره دست لطف خداوندي سايه‏بان مرحمتي بر سر او بود. مدت زيادي از تحصيل او نمي‏گذشت كه علاوه بر قرآن مجيد، كتاب‏هاي گلستان، بوستان، اخلاق مصوّر، تاريخ معجم، نصاب الصبيان، ارشاد الحساب و ديگر كتاب‏هاي متداول در مدارس آن روز را فرا گرفت. صرف و نحو و معاني و بيان را نزد استاد خويش، مرحوم شيخ محمدعلي سرابي، آموخت و پس از آن با گامي بلند و همّتي فراتر، دروس عاليِ فقه، اصول، فلسفه و كلام را در زادگاه خود نزد استادان آن خطه فرا گرفت.

حكايت علامّه درباره تحصيل

با سپري شدن دوران سخت كودكيِ سيدمحمدحسين طباطبايي، شكوفه‏هاي رشد و تكامل بر شاخسار وجود وي نمايان شد. وي از سال 1297 تا 1304 ش دانش‏هاي بسياري آموخت. در اين مدت، تمامي درس‏هاي مربوط به سطح را فرا گرفت و با عشق و علاقه فراوان كتاب‏هاي مربوط به ادبيات، فقه، اصول، كلام و معارف اسلامي را آموخت. او خود از آن روزگار چنين حكايت مي‏كند: «در اوايل تحصيل كه به نحو و صرف اشتغال داشتم علاقه زيادي به ادامه تحصيل نداشتم و از اين روي هرچه مي‏خواندم نمي‏فهميدم... پس از آن يك بار عنايت خدايي دامن‏گيرم شده، عوضم كرد. در خود يك نوع شيفتگي و بي‏تابي نسبت به تحصيل كمال حسّ نمودم، به طوري كه از همان روز تا پايان تحصيل كه تقريبا هيجده سال طول كشيد، هرگز نسبت به تعليم و تفكر، احساس خستگي و دل‏سردي نكردم و زشت و زيباي جهان را فراموش كردم... بسيار مي‏شد ـ به‏ويژه در بهار و تابستان ـ كه شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه مي‏گذراندم...»1.

سفر به نجف اشرف

علامه طباطبايي به تحصيل دانش و كمال علاقه زياد داشت و همين عشق به تحصيل و تكامل وي را بر آن داشت كه از شهر خود به سوي حوزه علميه نجف اشرف هجرت كند تا از شراب عشق مولايش حضرت اميرالمؤمنين علي عليه‏السلام جامي بنوشد و طريق معرفت و راه رستگاري را بهتر و بيشتر بپيمايد. او با اوّلين نگاه به حرم با صفاي مولاي پرهيزگاران، علي عليه‏السلام ، مي‏فرمايد: «يا علي! من براي ادامه تحصيل به محضر شما شرفياب شده‏ام، ولي نمي‏دانم چه روشي پيش گيرم... از شما مي‏خواهم كه در آنچه صلاح است، مرا راهنمايي كنيد».2 چند روزي نمي‏گذرد كه لطف الهي شامل حال علامّه مي‏شود و شخصيت وارسته‏اي چون حاج ميرزا علي آقاي قاضي رحمه‏الله به سراغ وي آمده، مي‏گويد: «كسي كه به قصد تحصيل به نجف مي‏آيد، خوب است علا وه بر تحصيل، از فكر تهذيب خود غافل نماند».3 بدين ترتيب كيمياي وجود مرحوم قاضي، روح علامّه را دگرگون مي‏سازد و برنامه‏اي روشن و نوراني براي آينده او ترسيم مي‏كند.

استادان علامه

مفسر گران‏قدر شيعه، علاّمه طباطبايي، مدت يازده سال در كنار مرقد مطهر بزرگ‏مرد حماسه و ايمان، حضرت علي عليه‏السلام ، كسب فيض كرد و از ذخاير گران‏سنگ آن حوزه بهره برد. علامّه بيشترين استفاده را از فرصت به دست آمده نمود و فقه، اصول، فلسفه، رياضيات و رجال را از محضر استادان بزرگ حوزه نجف فرا گرفت. استادان به نام و معماران علمي و معنوي علامّه طباطبايي در حوزه نجف عبارت بودند از: آيت اللّه‏ ناييني، سيدابوالحسن اصفهاني، سيد حسين بادكوبه‏اي، سيد ابوالقاسم خوانساري، آيت اللّه‏ حجّت، حاج ميرزا علي ايرواني و ميرزا علي اصغر مالكي. سرسلسله استادان علامّه مرحوم قاضي بود؛ شخصيتي كه «سيدمحمدحسين» را «علامّه» ساخت و جام وجود اين انسان پاك طينت و بلندانديش را جرعه‏هاي حيات ابدي و معنويت جاودانه بخشيد. خود علامّه درباره استادش مرحوم قاضي چنين مي‏گويد: «ما هرچه داريم... از مرحوم قاضي داريم؛ چه آنچه را كه در حال حياتش از او تعليم گرفتيم و از محضرش استفاده كرديم و چه طريقي كه خودمان داريم و از مرحوم قاضي گرفته‏ايم».4

اوّلين غنچه‏هاي الميزان

علامّه طباطبايي رحمه‏الله پس از سال‏ها اندوختن معارف ديني در سال 1314 ش از حوزه علميه نجف به زادگاه خويش بازگشت. دوران تلخ‏كامي و دوري از مهد دانش از اين زمان شروع شد، امّا مدتي نگذشت كه لطف خفّي الهي چهره خود را از پس سراپرده حكمت خداوندي نشان داد.
كار تدريس و تحقيق شروع شد و اوّلين غنچه‏هاي الميزان بر شاخسار وجود علامّه روييد.

دعوت دولت آمريكا از علاّمه

علامّه طباطبايي رحمه‏الله در عصر خود يكي از شخصيت‏هاي شهير و خوش‏نام به شمار مي‏رفت. هر روز كه سپري مي‏شد ابعاد علمي و چهره چشم‏گير وي بيشتر از گذشته نمايان مي‏شد. شعاع شخصيت اين استاد فرزانه به داخل كشور محدود نبود و انديشمندان بسياري را از خارج كشور به سوي خويش كشاند. اين عظمت بدان‏جا انجاميد كه دولت آمريكا از طريق شاه ايران از علامّه دعوت رسمي كرد تا در دانشگاه‏هاي آن كشور فلسفه شرق تدريس نمايد. روح بلند و بينش كم‏نظير علامّه دست رد به آن همه اصرار زد. او زندگي محقّرانه در قم و جلسات درس و حشر و نشر با طلاّب و تربيت شاگردان فاضل را بر تمامي ظواهر فريبنده ترجيح داد.

شروع درس تفسير و فلسفه

علامّه طباطبايي در مدت اقامت خود در حوزه علميه قم از فرصت‏هاي پيش‏آمده به طور كامل استفاده نمود. او نيازهاي جامعه را سنجيد و بر طبق آنها، برنامه‏اي منظم و كارآمد تنظيم كرد. تفسير و فلسفه درس‏هايي بود كه بر اساس احساس وظيفه شروع شد و تعجب بسياري را برانگيخت؛ چرا كه تدريس تفسير دانشي دور از تحقيق تلقي مي‏شد. امّا پشتكار و اخلاص علامّه كار را بدان‏جا رساند كه الميزان حاصل سال‏هاي تلاش و تدريس گرديد. درس فلسفه نيز در آن ايّام خوش‏نام نبود. از اين رو تلاش‏هاي بسياري براي تعطيل كردن اين درس به انجام مي‏رسيد، امّا رفتار مؤدبانه استاد و برخورد مهربانانه آيت اللّه‏ بروجردي ابرهاي تيره سوء تفاهم را كنار زد و تلاش‏هاي غير منطقي را بي‏اثر ساخت.5 تشكيل جلسات عمومي و خصوصي اين عالم فرهيخته و حضور شاگردان انديشمندي چون آيت‏اللّه‏ مطهري باعث به نقد كشيدن و بررسي فلسفه‏هاي غربي ـ مخصوصا ماترياليسم و يالكتيك ـ گرديد و آثار و بركات جاودانه‏اي در تدوين كتب فلسفي به همراه آورد.

علاقه و محبت مردم به علاّمه

رسيدگي به ضعيفان، دستگيري از مستمندان و تلاش در پي رفع گرفتاري نيازمندان از صفات بارز علامّه طباطبايي رحمه‏الله بود. او چون پدري دل‏سوز، به بسياري از يتيمان درمانده محبت مي‏كرد و آنان را از هداياي خويش بهره‏مند مي‏ساخت. قدرت معنوي، نفوذ كلام، پيوند با مردم و شجاعت علامّه در برابر ستم‏كيشان، از وي شخصيتي محبوب و پرآوازه ساخته بود.
علامّه طباطبايي رحمه‏الله در قلب همه جاي داشت به گونه‏اي كه علاقه و محبت دروني مردم به اين انديشمند سترگ و مفسر گران‏مايه در تمام حالات كاملاً هويدا بود.

اخلاق قرآني

علاّمه طباطبايي رحمه‏الله مرد عبادت و نجوا با آفريدگار هستي و اسوه‏اي اخلاقي بود. او از مرز مراعات واجبات و مستحبات پا فراتر نهاده و خود را مقيّد به ترك اولي كرده بود. همواره ذكر الهي بر لب داشت و هيچ وقت از توجه به حضرت حق غافل نمي‏شد. «اخلاق ايشان اخلاقي قرآني بود... هر آيه‏اي كه خداوند در قرآن نصب العين انسان كامل مي‏داند ما در حد انساني كه بتواند مبين و مفسر قرآن باشد در اين مرد بزرگ مي‏يافتيم. مجلس ايشان، مجلس ادب اسلامي و خلق الهي بود و ترك اولي در ايشان كم‏تر اتفاق مي‏افتاد. نام كسي را به بدي نمي‏برد. بدِ كسي را نمي‏خواست و سعي مي‏كرد خير و سعادت همگان را مسئلت كند.»6

رفتار علامّه در منزل

دختر علامه طباطبايي رفتار پدر را در ميان خانواده اين‏گونه توصيف مي‏كند: اخلاق و رفتار ايشان در منزل «محمدي» بود. هرگز عصباني نمي‏شدند و هيچ وقت صداي بلند ايشان را در حرف زدن نشنيدم. در عين ملايمت، بسيار قاطع و استوار بودند و مقيّد به نماز اوّل وقت، بيداري شب‏هاي ماه رمضان، قرائت قرآن با صداي بلند و نظم در كارها بودند. دست رد به سينه كسي نمي‏زدند و اين به سبب عاطفه شديد و رقت قلب بسيار ايشان بود... بسيار كم حرف بودند. پرحرفي را موجب كمي حافظه مي‏دانستند. بسيار ساده صحبت مي‏كردند، به طوري كه گاهي آدم گمان مي‏كرد اين يك فردِ عادي و عامي است... مي‏گفتند شخصيت را بايد خدا بدهد و با چيزهاي دنيوي هرگز انسان شخصيت كسب نمي‏كند... آرام و صبور با مسايل برخورد مي‏كردند... رفتارشان با مادرم بسيار احترام‏آميز و دوستانه بود. هميشه طوري رفتار مي‏كردند كه گويي مشتاق ديدار مادرم هستند. ما هرگز بگومگو و اختلافي بين آن دو نديديم».7

رابطه دوستانه امام و علاّمه

از ديرزمان ارادت بسياري بين علامّه طباطبايي و حضرت امام خميني رحمه‏الله برقرار بوده است؛ چرا كه هر دو از هوا و هوس به دور بودند و نسبت به يكديگر احترام مي‏گذاشتند.8 «رابطه دوستانه آن دو بزرگوار از قديم برقرار و علامّه نسبت به حضرت امام احترام قائل بود. وي نسبت به اوضاع جامعه بسيار ناراضي و از شاه و رژيم او منزجر بود. يك‏بار به ايشان گفته شد كه شاه تصميم گرفته است دكتراي فلسفه به شما بدهند. ايشان خيلي ناراحت شدند و اعلام كردند به هيچ وجه تن به قبول چنين چيزي نخواهند داد... و در پايان، پس از اصرار زيادِ رئيس دانشكده الهيات آن زمان گفتند: «من از شاه هيچ ترسي ندارم و حاضر به قبول دكترا نيستم».9

پاسخ به شبهات

توجه به جهان اسلام و بررسي وضعيت حال و آينده مسلمانان از نشانه‏هاي بارز مفسر و فيلسوف فرزانه، مرحوم علامه طباطبايي رحمه‏الله بود. او در سال‏هاي دهه بيست و سي نقش حساسي در هدايت جامعه داشت. با هجوم شبهاتِ دشمنان دين و اهل بيت عصمت و طهارت عليه‏السلام سلاح قلم به دست گرفت و در برابر توطئه‏هاي فرهنگي معاندان مردانه ايستاد و زيركانه شبهات را پاسخ گفت و فلسفه مادي و افكار غربي را پوچ و بي‏مقدار جلوه داد. هدايت گروه‏هاي مختلف جامعه، به‏ويژه جوانان، كار كم‏نظيري بود كه «علامّه» ياراي آن را داشت و به خوبي از عهده آن برآمد. پس از رحلت آية اللّه‏ بروجردي رحمه‏الله حكومت اسلامي موضوع درس علامّه گرديد و مقالاتي در اين زمينه نگاشت و در آن‏ها توانايي حكومت اسلامي را در اداره جامعه اثبات كرد.10

خصوصيات اخلاقي علاّمه

آيت اللّه‏ ابراهيم اميني كه مدت سي سال با علامّه طباطبايي مأنوس بوده و افتخار شاگردي علامّه را دارد، درباره خصوصيات اخلاقي آن انديشمند كم‏نظير جهان تشيع چنين نوشته است: «علامّه انساني وارسته، مهذّب، خوش اخلاق، مهربان، عفيف، متواضع، مخلص، بي‏هوا و هوس، صبور، بردبار، شيرين و خوش مجلس بود. من در حدود سي سال با استاد حشر و نشر داشتم... به ياد ندارم كه در طول اين مدت حتي يك بار عصباني شده باشد و بر سر شاگردان داد بزند يا كوچك‏ترين سخن تند يا توهين‏آميزي را بر زبان جاري سازد. خيلي آرام و متين درس مي‏گفت و هيچ‏گاه داد و فرياد نمي‏كرد. خيلي زود با افراد انس مي‏گرفت و صميمي مي‏شد... گاهي كه به عنوان استاد مورد خطاب قرار مي‏گرفت مي‏فرمود: «اين تعبير را دوست ندارم. ما اين‏جا گرد آمده‏ايم تا با تعاون و هم‏فكري، حقايق و معارف اسلامي را دريابيم».11

شاگردان علاّمه

علامّه طباطبايي رحمه‏الله در مدت عمر گران‏مايه خود خدمات ارزنده‏اي به عالم تشيع تقديم كرده. وي پس از كسب علوم عالي، بر كرسي تدريس نشست و با كمال دقت و حوصله مسائل و مباحث علمي را به شاگردان خويش تعليم داد. در پاي درس اين انديشمند پرآوازه جويندگان خوش استعدادي مي‏نشستند و از نور علم و معرفت دل‏هاي خود را جلا مي‏دادند. شهيد مرتضي مطهري، شهيد سيدمحمّد حسيني بهشتي، امام موسي صدر، آيت‏اللّه‏ ناصر مكارم شيرازي، شهيد محمد مفتح، آيت اللّه‏ محمدتقي مصباح يزدي، آيت‏اللّه‏ حسن حسن‏زاده آملي، آيت‏اللّه‏ عبداللّه‏ جوادي آملي، آيت اللّه‏ ابراهيم اميني و ده‏ها نفر از بزرگان و فرهيختگان كنوني حوزه‏هاي علميه شيعه از جمله شاگردان علامه طباطبايي رحمه‏الله مي‏باشند.

تأليفات گران‏سنگ علامّه

علامّه طباطبايي رحمه‏الله در دوران حيات ارزشمند خويش، به رغم فرصت كم و مشاغل زياد، توانست آثار ماندگاري از خويش به يادگار بگذارد، كه تفسير گران‏سنگ الميزان به دليل اهميت فوق‏العاده آن بيش از همه مورد توجه انديشمندان و پژوهشگران قرار گرفته است. اين اثر ماندگار ثمره بيست‏سال تلاش شبانه‏روزي علامّه است. نقطه آغازين اين تأليف به بركت ژرف‏نگري در روايات بحارالانوار بود. علامّه سبك اين تفسير را از مرحوم قاضي آموخت و در قم عملي ساخت. ديگر اندوخته‏هاي علمي و تأليفات گران‏سنگ علامّه كه به نسل‏هاي پس از خويش هديه كرده است عبارتند از: بداية الحكمة، نهاية الحكمة، اصول فلسفه و روش رئاليسم، حاشيه بر كفاية، شيعه در اسلام، خلاصه تعاليم اسلام، روابط اجتماعي در اسلام، بررسي‏هاي اسلامي، آموزش دين، سُنَن النبي، لُبّ اللّباب، حاشيه بر اسفار و... كه هريك به‏سان مشعلي فروزان مي‏درخشند و مايه هدايت طالبان حقيقت مي‏باشند.

وفات علاّمه

بيست و چهارم آبانماه 1360 ش بود كه خبر وفات مفسر بزرگ و انديشمند سترگ، علامه طباطبايي به گوش همگان رسيد. اين خبر اندوهبار، امت خداجو و فضلا و دانشوران حوزوي را آشفته ساخت. حضرت امام خميني رحمه‏الله ضمن اظهار هم‏دردي، با برپايي مجلس ختم براي مرحوم علاّمه، اين ضايعه اسفناك را تسليت گفتند و در پي آن ديگر مراجع و شخصيت‏هاي علمي، مذهبي و اجتماعي در اين ما تم جانكاه به سوگ نشسته، مراسم بسياري برپا كردند.

پاورقيها:

1. يادنامه علامه طباطبايي، ص 53.
2. گلشن ابرار، ج 2، ص 867.
3. همان.
4. همان، ج 2، ص 867.
5. يادنامه علامه طباطبايي، ص 142.
6. از سكنان آيت اللّه‏ جوادي آملي، ر.ك: يادها و يادگارها، ص 61.
7. همان، ص 40 ـ 51.
8. همان، ص 89.
9. همان، ص 52 و 53.
10. همان، ص 73.
11. يادنامه علامه طباطبايي، ص 122 و 128.

مقالات مشابه

تحلیلی انتقادی از دیدگاه ذهبی پیرامون «تفسیر به رأی»

نام نشریهمطالعات قرآن و حدیث

نام نویسندهاصغر طهماسبی بلداجی, کیوان احسانی, لیلا قنبری

بررسی اعجاز قرآن کریم از دیدگاه شیخ مفید

نام نشریهکتاب قیم

نام نویسندهسیدمحسن موسوی, محسن جهاندیده, محمدتقی اسماعیل‌پور

تبیین دیدگاه علم دینی آیت‌الله جوادی آملی

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهسیدحمید جزائری, عبدالباسط سعدالل

روش شناسى تفسير ميرزا لطفعلى مجتهد تبريزى

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهحسن بشارتی‌راد

مباني و اركان جامعيت قرآن در انديشه امام خميني رحمه الله

نام نشریهحسنا

نام نویسندهمحمدتقی دیاری بیدگلی, سیدمحمدتقی موسوی کراماتی