در محضر حافظ قرآني حضرت آيت الله خزعلي

پدیدآورمهدی عارفی محمدحسن نجفی

تاریخ انتشار1388/09/22

منبع مقاله

share 252 بازدید
در محضر حافظ قرآني حضرت آيت الله خزعلي

مهدي عارفي محمدحسن نجفي

در اين شماره به ديدار فقيه و مفسر، خطيب و حافظ قرآن و نهج البلاغه، حضرت آيت‏اللّه‏ شيخ ابوالقاسم خزعلي مي‏رويم و از رهنمودهاي اين عالم قرآني و شهيدپرور بهره مي‏گيريم.
* * *

كوثر: با تشكر از اين كه وقت عزيزتان را در اختيار ما قرار داديد، لطفا ابتدا مختصري از زندگي علمي تحصيلي خود را براي ما بفرماييد.
با تشكر از زحماتي كه شما در جهت روشن شدن موضوعات مذهبي براي جامعه و بخصوص جوانان متحمل مي‏شويد، در دوراني كه شبهات از هر سو نسل جوان ما را احاطه كرده است و نياز به كارهاي فرهنگي فراوان است.
بنده در سال 1304 شمسي در بروجرد به دنيا آمدم، تا ده سالگي در بروجرد بودم، در مكتب خانه درس مي‏خواندم، پس از آن به مشهد آمدم. دوره ابتدايي را خواندم و مقداري از دبيرستان را هم به خاطر كمي امكانات شبانه خواندم.
در سال 1320 خداوند توفيق داد با ارشاد بعضي از نيكان، به حوزه علميه راه يافتم و زير دست اساتيدي پاك و خوش نيت و دلسوز مانند مرحوم حاج سيد احمد وزيري و حاج شيخ هاشم قزويني مشغول درس شدم. ادبيات و سطوح عالي و يك سال درس خاج را در مشهد خواندم. با تشريف فرمايي آيت‏اللّه‏ العظمي بروجردي به حوزه قم و رونق گرفتن اين حوزه، براي ادامه تحصيل به قم آمدم و فقه و اصول را از محضر حضرت آيت‏اللّه‏ بروجردي، امام خميني و آيت‏اللّه‏ حجت كوه كمري استفاده كردم. شرح اشارات را در خدمت آقا ميرزا جواد آقا خندق‏آبادي، منظومه و اسفار و نيز مقداري از تفسير قرآن را در خدمت علامه طباطبايي خواندم.
از فعاليتهاي سياسي اجتماعي خود قبل و بعد از انقلاب بفرماييد.
پس از رحلت آيت اللّه‏ بروجردي در سال 1340 و شروع نهضت توسط امام خميني(ره) وظيفه خود دانستم كه در حدّ توان در خدمت نهضت باشم، لذا غير از تأييديه‏ها و امضاء اعلاميه‏ها، سعي كردم از طريق منبر به روشن‏گري بپردازم. با اين كه در حوزه تدريس رسائل و مكاسب داشتم، ولي به منبر نيز اهميت مي‏دادم و در بسياري از شهرهاي بزرگ مانند مشهد، رشت و خوزستان منبر رفته‏ام. يكي از اين منبرها كه به صورت خاطره برايم مانده است، منبري بود كه در فيضيه در محضر امام پس از آزادي ايشان از قيطريه و آمدن به قم رفتم. ايشان فرمودند روي منبر بگو آنچه روزنامه اطلاعات در 18 فروردين نوشته كه روحانيت با رژيم سازش كردند، دروغ است. هيچ روحاني نمي‏تواند با رژيم سازش كند. تأكيد كردند حتما اين مطلب را بايد بگويي وگرنه خود من از پاي منبر بلند مي‏شوم و مطلب را خواهم گفت. عرض كردم آقا اين كه چيزي نيست «از تو اشاره كردن از ما به سر دويدن.» و بحمداللّه‏ آن روز منبر خوبي رفتم و خيلي هم مؤثر بود. بعد از تبعيد حضرت امام تا پيروزي انقلاب، اين فعاليتها ادامه داشت، چند بار تبعيد و زندان شدم و فرزندم هم در راه انقلاب اسلامي شهيد شد. پس از انقلاب هم در صحنه‏هاي مختلف حضور داشتم، از جمله شوراي نگهبان است كه حضرت امام از من خواستند عضويت در شورا را بپذيرم. از ايشان عذر خواستم، عرض كردم من به تبليغ و تدريس بيشتر علاقه دارم. ايشان هم پذيرفتند، بعد از چند ماهي دو مرتبه باز پيشنهاد فرمودند و من هم همان سخن را عرض كردم، باز ايشان پذيرفتند، تا اين كه براي سوّمين مرتبه فرمودند شما به شوراي نگهبان بيا و همان كارهايت را هم انجام بده. گفتم چشم. لذا از آن زمان تاكنون به منبر و تدريس هم ادامه داده‏ام، با اين كه الآن علاوه بر شوراي نگهبان و عضويت در مجمع تشخيص مصلحت و مجلس خبرگان، هفته‏اي دو روز در قم و يك روز در اصفهان و قبلاً دو روز در مشهد درس تفسير داشتم.
حضرت عالي به خاطر حضورتان در فعاليتهاي سياسي اجتماعي قبل از انقلاب چنانچه مطلبي از دوران ستمشاهي و فعاليتهاي ضد اسلامي آن رژيم براي نسل جوان داريد، بفرماييد.
به جوانان توصيه مي‏كنم قدر اين انقلاب را بدانند به نظر من بعد از نعمت اسلام، نعمتي به بزرگي و عظمت نعمت انقلاب نيست. حيات جديدي بود براي اسلام، آمدن عزت، پديد آمدن استقلال و اين كه خودمان حرف خودمان را بزنيم هر چه ديكته مي‏شود نگوييم؛ اين نعمت كمي نيست آزادي، عزت، استقلال و ... آنهايي كه سنشان مقتضي نيست، با آنهايي كه در انقلاب بوده‏اند و سختيها و فشارهاي آن رژيم را تحمّل كرده‏اند در تماس باشند از آنان بخواهند تا خاطرات گذشته را باز گويند. بدانند اين انقلاب مفت به دست نيامده است و اگر نبود الطاف الهي و عنايت ولي عصر(عج) و تدبير امام خميني(ره) اين
مرد بزرگ، و حضور و پشتيباني مردم الآن ما در بد ذلّتي به سر مي‏برديم، اين كه مي‏گويم ذلّت بدي داشتيم، حدس نيست، يكي از فعاليتهاي ضد اسلامي آنها آوردن بهائيت به ايران بود اينان تصميم داشتند همچنانكه با آوردن يهود به فلسطين، مسلمانان فلسطيني را آواره كردند با آوردن بهائيت و تقويت بهائيان اسلام را از ايران ريشه‏كن نمايند. لذا آيت‏اللّه‏ بروجردي مبارزه را با بهائيت آغاز كرد و كساني همانند آقاي فلسفي را به مقابله با بهائيت واداشت و توانست از رشد بهائيت بكاهد، ولي پس از فوت مرحوم آقاي بروجردي، دو مرتبه فعاليت بهائيان با همان هدف زياد شد.
يادم هست در همين اوضاع مشوّش يك روز با چند نفر از مدرسين قم به خدمت مرحوم آيت‏اللّه‏ بهبهاني آن يگانه روحاني سياستمدار و با بينش به تهران رفتيم به ايشان عرض كرديم اوضاع بسيار آشفته است نظر شما چيست؟ فرمود: طوفاني از آمريكا برپا شده هيچ چيز را به جاي خود نخواهد گذاشت و همه چيز ما را هدف قرار داده‏اند به فضلاي حوزه بگوييد در برابر اين هجوم يكديگر را به ثبات و ايستادن توصيه نمايند. بنده در آنجا به ايشان عرض كردم درباره حاج آقا روح‏اللّه‏ چه مي‏فرماييد؟
(نام مشهور امام در آن زمان) فرمود ايشان آتشفشان است احتياج به سفارش من ندارد. يعني نه تنها خود داغ است كه به ديگران نيز گرمي و حرارت مبارزه مي‏آموزد. اين بينش آن مرد سياسي بود در آن زمان هم نسبت به خطر آمريكا و غرب و هم نسبت به موقعيت و عظمت امام خميني(ره).
در آستانه ماه مبارك رمضان، ماه بهار قرآن قرار داريم، يكي از توفيقات حضرتعالي اين بوده است كه ساليان دراز در خدمت قرآن بوده‏ايد، درس تفسير داشته‏ايد و حافظ كل قرآن كريم هستيد، براي هر چه حضور بيشتر قرآن در جامعه اسلاميمان چه توصيه‏اي داريد؟
تقاضاي من از تمامي مردم عزيزمان بخصوص جوانان اين است كه قرآن را معيار زندگي خويش قرار دهند. قرآن منشوري است كه براي ساختن ما آمده است «الرَّحمنُ عَلَّمَ الْقُرآنَ خَلَقَ الاِنْسانَ» قرآن مانند همان كتابچه راهنمايي است كه هر كارخانه‏اي همراه كالاي خويش قرار مي‏دهد تا راه چگونه استفاده كردن از اين كالا را بدهد.
و انسان را كه خداي رحمان آفريد اين دستور را نيز براي رشد و كمالش همراه او
اگر تلاوت آيات الهي درست صورت گيرد، تزكيه را به دنبال دارد. تلاوت تزكيه مي‏آورد، تزكيه از اخلاق بد، عادات زشت، و مهمتر از همه از افتادن در ورطه غفلت از خداوند.
فرستاد تا راه و رسم را به او بياموزد. محتواي اين دستور را در سه جمله خلاصه كرده كه پيامبر(ص) وظيفه دارد آن را به انجام برساند: «يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُم الكِتابَ وَالحِكْمَة.»
نخست بر آنان آيات قرآن را تلاوت كند، تا زمينه آشنايي در آنان به وجود آيد. همين جا اين نكته را عرض كنم كه جامعه ما اگر بخواهد از تلاوت قرآن بهره بگيرد، بايد مردم ما زبان قرآن كه برايشان زبان دوم است، آشنا باشند با زبان عربي و من خيلي متأثرم از اين كه چرا زبان عربي كه زبان قرآني است، با اين كه جزء برنامه‏هاي درسي قرار گرفته، ولي جدّي گرفته نمي‏شود و جوانهاي ما به صورت دقيق آن را نمي‏خوانند. لذا توصيه مي‏كنم اگر بخواهيم از تلاوت بهره كافي بگيريم، بايد آشنايي با زبان قرآن را در جامعه اسلامي جدّي بگيريم.
دوم: (يُزَكِّيهِم) تزكيه از پلشتيها وناپاكيها. در چهار جاي قرآن اين سه مطلب به چشم مي‏خورد و بعد از تلاوت و تزكيه آمده است. يعني اگر تلاوت آيات الهي درست صورت گيرد، تزكيه را به دنبال دارد. تلاوت تزكيه مي‏آورد، تزكيه از اخلاق بد، عادات زشت، و مهمتر از همه از افتادن در ورطه غفلت از خداوند.
سوم: تزكيه كه آمد، راه باز مي‏شود و آمادگي به وجود مي‏آيد براي فهم بلند مطالب آسماني كه عقل بشر به آن نمي‏رسد «يُعَلِمُّهُم الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ» علي(ع) در نهج‏البلاغه مي‏فرمايد: خداوند انبياء را فرستاد تا گنجينه‏هاي عقل و خرد را براي مردم افشا كنند. بنابراين قرآن مي‏آيد تا نفس ما را پاك كند نفس كه پاك شد، عقل درخشان مي‏شود و به مطالبي كه دور از دسترسمان بود، مي‏رسد «يُعَلِمُّكُم ما لَمْ‏تَكُونُوا تَعْلَمُونَ».
بنابراين قرآن عزيزي كه در شب 27 رجب آغاز نزول آن بر پيامبر اكرم(ص) بوده است و در ماه رمضان به تمامي نازل شده است، سه هدف اصلي و اساسي را پيش روي ما نهاده است؛ نفس مهذب، خردي جوشان و ارتباطي با خدا و مطالبي كه از ناحيه او فقط مي‏شود فهميد. چه خوب است برادران و خواهران گرامي از اين ماه پربركت رمضان حداكثر استفاده را بنمايند، قرآن زياد تلاوت كنند، آن هم با تأمّل در معاني آيات و اگر توانستند، همتي كنند خود را براي حفظ قرآن آماده كنند، فوائد زيادي نصيبشان خواهد شد. از حضور در مجالس قرآني و شركت در مراسم اين ماه و بخصوص خواندن دعاهاي ابوحمزه و افتتاح و دعاي سحر غفلت نورزند.
نسبت به تلاوت قرآن چنانچه توصيه‏اي داريد، بفرماييد.
امام صادق(ع) مي‏فرمايد دست كم هر روز پنجاه آيه از قرآن شايسته است
قرآن عزيزي كه در شب 27 رجب آغاز نزول آن بر پيامبر اكرم(ص) بوده است و در ماه رمضان به تمامي نازل شده است، سه هدف اصلي و اساسي را پيش روي ما نهاده است؛ نفس مهذب، خردي جوشان و ارتباطي با خدا و مطالبي كه از ناحيه او فقط مي‏شود فهميد.
خوانده شود، در غير اين صورت در حق قرآن جفا شده است. پس سعي كنيد هر روز قرآن بخوانيد. دوّم اين كه سعي كنيد در اوقات مختلف باشد، مثلاً صبح چند آيه، بعد از نماز مغرب چند آيه بخوانيد و آنهايي كه موفق به نماز شب مي‏شوند، در نماز شب به جاي قل هو اللّه‏ آيات ديگر قرآن را بخوانند. سوم اين كه از هر جاي قرآن بخوانيد و آنهايي كه قرآن را حفظ هستند، مي‏توانند در نمازها به جاي سوره توحيد، سوره‏هاي ديگر را بخوانند، بخصوص سوره (سبح اسم ربّك الأعلي) در صبح دوشنبه، سوره (هل اتي) صبح پنج شنبه و ...
حضرت عالي علاوه بر اين كه حافظ كلّ قرآن هستيد، نهج البلاغه و صحيفه سجاديه را هم حفظ هستيد، بفرماييد براي حفظ چه روشي داشته‏ايد؟
بايد توجّه داشته باشيم كه عمر ما همين نفسهاست، يعني اين نفسي كه مي‏رود يك مقدار عمر را با خود مي‏برد ما بايد سعي كنيم آن را خالي نگذاريم. آنچه مهم است استفاده از وقت است براي حفظ قرآن نبايد مقيّد به وقت و زمان خاصي بود از هر فرصتي بايد استفاده كرد و پشت كار داشت. توي ماشين در حين رفتن به
مقصد، در صف مواد غذايي، هنگام استراحت، قبل از خواب، بعد از خستگي از مطالعه و كار. من خودم نهج البلاغه را بيشتر در هنگام معطلي در شلوغي خيابانها حفظ كردم. چون اگر بنا باشد دنبال اين باشيم فرصت مناسب و با حواس جمع، آمادگي جسمي و ... به اين امر بپردازيم بسياري از وقتها و فرصتهايي را كه مي‏شد استفاده كنيم از دست داده‏ايم و كار هم طبعا كند پيش خواهد رفت. من به جوانهاي عزيز توصيه مي‏كنم كه هميشه كتاب همراه خود داشته باشند تا از اين فرصتهايي كه در زندگي امروز فراوان است با مطالعه كتاب و يا حفظ قرآن كريم استفاده كنند.
حضرت عالي گاه در مجالس حفظ و قرائت قرآن شركت مي‏كنيد، اگر خاطره‏اي داريد، بفرماييد.
جلسه‏اي بود در مدرسه عالي شهيد مطهري با حضور «غلوش» قاري مصري
به جوانهاي عزيز توصيه مي‏كنم كه هميشه كتاب همراه خود داشته باشند تا از اين فرصتهايي كه در زندگي امروز فراوان است با مطالعه كتاب و يا حفظ قرآن كريم استفاده كنند.
براي فهم لغات قرآن، بايد لغات معاصر نزول قرآن را شناخت.
جمعيت زياد و نوعا جوانان به من گفتند منبر بروم. سعي كردم آنجا اذهان جمع را بخصوص آقاي «غلوش» را به ابعاد ديگر در حفظ قرآن متوجه كنم. گفتم ما در ايران افزون بر حفظ قرآن كريم، شماره آيات را هم حفظ مي‏كنيم، نوع ديگر حفظ ترتيب قرآني سوره‏هاست. از اول تا آخر قرآن سوره‏ها را به ترتيب نام بردم. نوع ديگر حفظ ترتيب نزول سوره‏هاست ترتيب سوره‏هاي مكي و ترتيب سوره‏هاي مدني اينها را هم خواندم. اين از نظر حفظ از نظر چگونگي قرائت گفتم ما قرآن را وارونه هم مي‏توانيم بخوانيم، شروع كردم از سوره ناس تا سوره علق را خوانده به اين نحو «من الجنة والناس يوسوس في صدور الناس ...»
مقصودم اين بود كه ما براي جلب توجّه جوانان و مسلّط كردن آنان بر قرآن مي‏توانيم حتي در نحوه قرائت و حفظ نيز تنوّع بدهيم.
آن شب احساس كردم جلسه بسيار خوبي بود و حاضران را به خود جلب كرده بخصوص جناب آقاي غلوش قاري مصري كه اينها برايش تازگي داشت و نشان مي‏داد كه در ايران اسلامي به قرآن كريم توجّه خاصّي مي‏شود و الآن هم آقاي غلوش براي من از مصر نامه مي‏نويسد و اين عنوان را به كار مي‏برد، آقايي كه قرآن را وارونه مي‏خواند!
از نقطه نظر آشنايي مردم بخصوص جوانان با قرآن چه توصيه‏اي داريد؟
چنانكه عرض شد يكي آشنا ساختن جوانان با زبان عربي كه زبان قرآن است، ديگري تفسير قرآن كريم توسط عالمان و فاضلان حوزه براي مردم و جوانان بخصوص تفسير موضوعي كه به نظر من از جهاتي از تفسير ترتيبي مفيدتر است و عطشها را فرو مي‏نشاند.
به عنوان مثال، شما تقوا را در نظر بگيريد، معنايي كه در ابتدا از اين واژه به ذهن مي‏آيد عمل به واجبات و ترك محرّمات است، البته اين بسيار خوب است اما تقوايي كه قرآن مي‏گويد اين نيست در قرآن كريم 239 مورد تقوا به كار رفته است. قبل از ايمان سخن از تقوا رفته است و قرآن قبل از اسلام و ايمان داشتن تقوا را از انسانها درخواست مي‏كند و تقواي بدين معني يعني خود را از منفيها به دور نگاه داشتن پيش از آن كه انسان به جانب مثبتها برود، بايد از منفيها اجتناب كند.
در هر صورت در تفسير موضوعي ناگزير بايد تمامي اين موارد بكار رفته را ديد و آنگاه به يك معني جامع و همه سويه از تقوا رسيد. اين تنها به بركت تفسير موضوعي خواهد بود و همچنين تفسير «عدالت» و «حرّيت و آزادي» و امثال اينها كه هم جاذب است و هم جالب.
حضرت عالي براي مطالعه جوانان چه تفسيري را پيشنهاد مي‏فرماييد؟
اگر حوصله به خرج دهند، ترجمه تفسير الميزان، تفسير نمونه هم تفسير خوبي است، ساده و روان نوشته شده است.
براي برداشت و فهم بهتر آيات قرآن، چه روش تفسيري را پيشنهاد مي‏فرماييد؟
در تفسير قرآن به نظر من چند نكته را بايد مورد توجّه قرار داد، اوّلاً براي فهم لغات قرآن، بايد لغات معاصر نزول قرآن را
شناخت. چون مي‏دانيد لغت هم مانند موجودات در حال تحوّل است و بر همين اساس كتابهاي لغتي كه مورد مراجعه قرار مي‏گيرد، بايد كتابهاي لغت قديمي باشد، مانند مصباح، صحاح و امثال اينها.
ثانيا: در خود قرآن بدون پيش‏داوريهاي ذهني نشأت گرفته از مسائل علوم، تأمّل و دقّت شود. ثالثا: شناخت ترتيب آيات و چگونگي نزول آنها. در مرحله چهارم اين آيات را كنار هم قرار دادن و با هم سنجيدن آيات اگر اين چهار نكته رعايت شود، آن وقت دست يافتن به مطالب نو و جالب فراوان مي‏شود.
به نظر من بعد از نعمت اسلام، نعمتي به بزرگي و عظمت نعمت انقلاب نيست.
آيا در تفسير قرآن اثر مكتوبي هم داريد؟
غير از همين سوره حمد كه تازه چاپ شده است، متأسفانه مكتوبي آماده چاپ ندارم چون نوعا تفسير كه مي‏گفتم يادداشت نمي‏كردم، ولي از خداوند مي‏خواهم توفيق دهد تا مطالبي كه دارم، به چاپ برسانم و در اختيار عموم قرار دهم.
با توجه به اين كه بخشي از مخاطبان مجله كوثر، زائران حضرت معصومه(س) هستند چنانچه كرامتي از اين كريمه اهل بيت مشاهده فرموده‏ايد، بفرماييد.
هر چه داريم از توفيقات از اين بانوست، ولي در پاسخ شما دو موردي كه الآن به ذهنم هست و اتفاقا هر دو هم در يك موضوع بوده است، برايتان نقل مي‏كنم. يكي وقتي من به آقايي كار ضروري داشتم، كه بايد او را مي‏ديدم. نه اسمش را بلد بودم و نه آدرسش. رفتم به خدمت حضرت معصومه(س) عرض كردم مشكل من اين است حلّ آن را از شما مي‏خواهم نماز ظهر را خواندم آمدم منزل هنوز لباسم را در مي‏آوردم، كه ديدم در خانه را زدند، معلوم شد همان شخصي كه دنبالش بودم، با پاي خود آمده است. مورد ديگر هم كه مشابه همين است، چند سال پيش شنيدم مردي در اطراف ملاير يك دعاي بسيار خوبي پيش اوست، تنها او اين دعا را دارد، به حرم مشرف شدم و به حضرت معصومه(س) عرض كردم مرا به اين مرد برسان تا اين دعا را از او بگيرم. آمدم منزل يكي از دوستان وارد اتاق شدم، ديدم شخص ديگري هم نشسته است، گفت فلاني مي‏داني اين آقا كيست؟ گفتم نه، گفت اين همان شخصي است كه آن دعا پيش اوست. خيلي خوشحال شدم، گفتم به خدا قسم اين را همين الآن من از حضرت معصومه(س) خواستم.
از اين كه وقت شريفتان را گرفتيم، معذرت مي‏خواهيم، دوست داريم در پايان اصحاب مجله را توصيه بفرماييد.
گرم باشيد، متقن كار كنيد، مطالب ضعيف را نياوريد، با عبارات زيبا و جذّاب مطالب را عرضه كنيد. قدر اين مقطع زماني كه واقع شده‏ايد بدانيد. اين انقلاب مورد لطف و توجّه امام زمان(عج) است. ان‏شاءاللّه‏ از اين موقعيت بتوانيد بهره كافي ببريد.

مقالات مشابه

تحلیلی انتقادی از دیدگاه ذهبی پیرامون «تفسیر به رأی»

نام نشریهمطالعات قرآن و حدیث

نام نویسندهاصغر طهماسبی بلداجی, کیوان احسانی, لیلا قنبری

بررسی اعجاز قرآن کریم از دیدگاه شیخ مفید

نام نشریهکتاب قیم

نام نویسندهسیدمحسن موسوی, محسن جهاندیده, محمدتقی اسماعیل‌پور

تبیین دیدگاه علم دینی آیت‌الله جوادی آملی

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهسیدحمید جزائری, عبدالباسط سعدالل

روش شناسى تفسير ميرزا لطفعلى مجتهد تبريزى

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهحسن بشارتی‌راد

مباني و اركان جامعيت قرآن در انديشه امام خميني رحمه الله

نام نشریهحسنا

نام نویسندهمحمدتقی دیاری بیدگلی, سیدمحمدتقی موسوی کراماتی