در شمارهپيش گفتيم كه دورهنخست «الحياة» (كه تا كنون به چاپ رسيده است) داراي6 جلد و 12 باب و دهها فصل است. باب ششم كه در جلد دوّم آمده است، درباره «قرآن كريم» و شناخت برخي از مطالب و موضوعهاي مهمّ قرآني است.
اين باب داراي 80 فصل اصلي و فرعي است. فصل هفتم آن درباره«خرد و انديشيدن» از نظر قرآن است.
بايد بدانيم كه يكي از وظايف واجب هر انساني،از نظر قرآن كريم، اين است كه از عقل خود به بهترين وجه استفاده كند و آن را به كار اندازد و اهل تفكر و انديشيدن باشد. انسان بيفكر كه از عقل خداداد استفاده نكند و نينديشد، با حيوان فرق چنداني ندارد. بلكه فرق انسان و حيوان در كيفيت زندگي است. اين كيفيت و چگونگي آن كه زندگي انسانها را از زندگي جانوران جدا ميكند، آگاهي است. زندگي انساني، «زندگي آگاهانه» است. تنها با زندگي آگاهانه است كه انسانها به سعادت ميرسند.
اكنون بايد ببينيم براي رسيدن به «زندگي آگاهانه» چه بايد كرد؟ بايد انديشيد و فكر خود را به كار برد؛ زيرا هر زندگيي آگاهانه نيست. ما بايد بدانيم «براي چه» زندگي ميكنيم. وقتي بدانيم براي چه زندگي ميكنيم، ميفهميم كه بايد «چگونه» زندگي كنيم. هرانساني با اين دو سؤال روبهرو ميشود:
1ـ «براي چه» زندگي ميكنيم؟
2ـ «چگونه» بايد زندگي كنيم؟
كسي كه پاسخ اين دو سؤال را نداند، زندگي آگاهانه نخواهد داشت. زندگي آگاهانه آن است كه هم هدف و هم روشش معلوم باشد. انسان بايد تفكّر كند و به تأمّل بپردازد و با عقل خود خلوت كند و با او سخن بگويد و سخنان او را بشنود تا به پاسخ دو سؤال ياد شده برسد و راه زندگي آگاهانه را پيدا كند.
قرآن كريم، كاملترين و آخرين كتاب آسماني است؛ پس به يقين بايد در قرآن راه رسيدن به سعادت گفته شده باشد. در قرآن راه رسيدن به «زندگي آگاهانه» گفته شده است و آن تفكّر وانديشيدن است. قرآن كريم پيوسته و با تأكيد، مردمان را به «تعقُّل» ، «تدبُّر» ، «فكر كردن»، «سنجيدن»، «انديشيدن»، «پندگرفتن»، «توجّه يافتن»، «غافل نبودن»، «دل خود را بيداركردن»، «با درون خود نجوا داشتن»، «در سخناني كه گفته ميشود تأمّل كردن» و … فرا خوانده است.
صاحبان اصلي قرآن و قرآن شناسان راستين، يعني پيامبر اكرم«ص» و ائمّه طاهرين «ع» نيز ـ كه بهخوبي راه قرآن و هدايت قرآن را ميشناختند ـ به فكر كردن و انديشيدن و عقل را به كار بردن تأكيد بسيار كرده اند.
پيامبر اكرم «ص» ميفرمايد:ساعتي فكر كردن بهتر از يك سال عبادت (بدون فكر)است.
حضرت علي «ع» ميفرمايد:هر كاري با عقل درست ميشود.
حضرت امام رضا«ع» ميفرمايد:«دوست هر كس عقل اوست»و همين دوست است كه راه درست را به انسان نشان مي دهد.پس بايد همواره از عقل كمك بخواهيم و هر چه عقل ميگويد به آن عمل كنيم.
آري، انسان با فكر كردن وانديشيدن ميتواند سخنان درست را از نادرست حق را از باطل، خير را از شر و كار نيك را از كار بد تشخيص دهد و راه حق و درست و خير را پيدا كند، تا آن راه را بپيمايد و به خوشبختي و سعادت اين جهان و آن جهان برسد.
انسان با تفكّر و انديشيدن ميفهمد كه هر كس وضع مادّي خوبي داشته باشد امّا به زندگي آگاهانه نرسيده باشد و راه زندگي را درست نپيموده باشد، به سعادت نميرسد.
قرآن كريم براي فكر كردن برنامه ريزي كرده است. نميشود قرآن انسان را به تفكّر و تعقّل
فرا خوانده باشد و بر آن هم تأكيد كرده باشد؛ ولي راه تفكّر صحيح را نشان نداده باشد و خود روشي براي «تعقّل» نداشته باشد.
از پيش بايد بدانيم كه ما دو گونه فكر كردن داريم:
1ـ فكر كردن درباره امورمادّي ،2ـ فكر كردن دربارهامور معنوي
وجود ا نسان يك بُعد مادّي دارد و يك بُعد معنوي؛ يعني، انسان هم بايد بخورد، بخوابد و هم بايد دوست بدارد، فداكاري كند ، وظيفه شناس باشد، مؤمن باشد، به خلق خدا خدمت كند تا به انسانيت برسد. در واقع انسان دو بلوغ دارد: جسمي و روحي. بلوغ روحي انسان بسته به درك ارزشها و عمل بر طبق آنهاست يعني ايمان و عمل صالح (الّذين آمنُوا و عَمِلُوا الصّالحات).
موضوعهايي كه قرآن كريم از انسانها خواسته است كه دربارهآنها فكر كنند، بسيار است وهمه هم مهم است. بايد توجّه داشت كه فكر كردن بر طبق روشِ «تفكّر قرآني»، براي هر دو جريان فكر انساني سودمند است؛ يعني، اگر ما به روشي كه قرآن كريم براي تفكّرو تعقّل معين كرده است فكر كنيم ، هم در زندگي مادّي و هم در زندگي معنوي از آن سود ميبريم.
به سخن ديگر ، تفكر به روش قرآني ما را به زندگي كاملاً آگاهانه ميرساند. زندگي آگاهانه هم اين است كه انسان بداند «براي چه» زندگي ميكند، «چگونه» بايد زندگي كند تا همهبُعدها و مراحل زندگي وي صحيح و سودمند باشد.
اينك به برخي از موضوعهايي كه قرآن كريم تأكيد ميكند كه دربارهآنها فكر كنيم، اشاره مينماييم:
1ـ آيات قرآن تأكيد بسيار دارد كه انسانها در آيات قرآن، معاني آنها، طرز بيان در قرآن، پندها و حكمتهاي قرآني بينديشند و از كنار آنها به سادگي نگذرند تا ا ندك اندك از قرآن، شناختي عميق و ثابت پيدا كنند.
2ـ آسمان ، ستارگان، كهكشانهاي بزرگ و بيمرز و اينهمه اسرار شگفت كه در دنياي ستارگان و كهكشانها و فضاها وجود دارد…
3ـ زمين، كوهها، درياها، رودها، جنگلها، باغهاي شادي بخش درختان انجير، خرما، انگور و…
4ـ جانوران، زندگي و اندامهاي عجيب و جالب آنها و چگونگي آفرينش هر يك از جانوران.
5ـ انسان و آفرينش او مرحله به مرحله …
6ـ حوادث تاريخي گذشته و پيشامدهايي كه براي ملّتهاي پيشين رخ داده است.
7ـ ستمگران و سرنوشتهاي نگونساري كه به دليل ستم كردن به آنها دچار گشتهاند.
8ـ عدالت و اهميتِ آن در سالم سازي زندگي انسان. زندگي بدون عدالت سالم نيست. قرآن زندگي بدون عدالت و جامعه فاقد عدالت را نمي پذيرد و «قرآني» نميداند، جامعه فاقد عدالت يعني جامعهاي كه تفاوت و تبعيض در آن نهادينه شده باشد.
9ـ مقاومت و فداكاري در راه خدا و جهاد مقدّس و سرانجامِ خوش مجاهدان و شهيدان.
10 ـ تقوي و پرهيزكاري و آثار آنها و كوشش در خواندن نماز و رسيدگي به محرومان.
11ـ محبت خدا و دوست داشتن خلق خدا و خدمت به مادر و پدر و همهنزديكان و هر كسي كه حقي بر انسان دارد.
12ـ گذشتن شب و روز و ايام جواني و سپس دوران پيري، آنگاه سرنوشت نهايي انسان پس از دوران عمر اين جهان، سپس قرار گرفتن در مسير قيامت و روز پاداش دادن به كارهاي خوب و كيفر دادن به كارهاي بد.
قرآن كريم از ما ميخواهد كه درباره اين امور كه ياد شد بهخوبي و با حوصله فكر كنيم تا از اين راه به مقام «ايمان» و سپس «عمل صالح» برسيم. زندگي بر شالوده «ايمان به خدا» و «انجام دادن عمل صالح» (چه عمل صالح فردي و چه عمل صالح اجتماعي) زندگي آگاهانه خواهد بود. اين گونه زندگي كردن و عمر را گذراندن باعث آرامش وجدان و آسايش روح هر انسان است.
حضرت امام جعفر صادق«ع» در «دعاي ختم قرآن» به درگاه خداوند چنين عرض ميكند:خداوندا! چنان قرار مده كه قرآن بخوانم و در آن (و در معاني آيات آن) فكر نكنم.
انسان با انديشيدن درست به خدا پي ميبرد. سپس ميفهمد كه بايد دستورهاي خدا را انجام دهد، در برابر خداي بزرگ فروتن و خاشع باشد به خلق خدا (حتي حيوانات و گياهان) آسيب نرساند؛ بلكه به همه خدمت كند و براي اجراي عدالت و دفاع از انسانهاي محروم بكوشد تا خدا از او راضي باشد. رضايت خداوند هدف اعلاي «زندگي آگاهانه قرآني» است كه «تفكر» راه رسيدن به آن است.
265 بازدید
فرياد الحياة: قرآن و تفكر
محمد رضا حكيمي