نگاهي‌ جامعه‌شناختي‌ به‌ مقوله‌ آزادي‌ بيان‌ در قرآن‌

پدیدآورعالیه شکربیگی

تاریخ انتشار1388/11/21

منبع مقاله

share 262 بازدید
نگاهي‌ جامعه‌شناختي‌ به‌ مقوله‌ آزادي‌ بيان‌ در قرآن‌

عاليه‌ شكربيگي‌

از موارد مهم‌ آزادي‌، و از جنجال‌ برانگيزترين‌ آنها، آزادي‌ بيان‌ است‌. شاه‌بيت‌ آزادي‌ و نمود عيني‌ آن‌ در جامعه‌، جايي‌ است‌ كه‌ امكان‌ بيان‌ عقايد و انديشه‌ها باشد. كه‌ هم‌اكنون‌ در شكل‌ آزادي‌ قلم‌، كتاب‌، مطبوعات‌ و رسانه‌ها مطرح‌ مي‌شود. حتي‌ بخش‌ ديگري‌ از آزادي‌ها مانند آزادي‌ اجتماعي‌، آزادي‌ مذهب‌، آزادي‌ سياسي‌ و تشكيل‌ احزاب‌ و گروه‌ها و تشكيل‌ سنديكاها و شوراها، نمود بيروني‌ آن‌ در آزادي‌ بيان‌ تجلي‌ پيدا مي‌كند، زيرا تمام‌ تبادلات‌ فكري‌ و برخورد آرا و انتقال‌ پيام‌ها در صورتي‌ محقق‌ مي‌شود كه‌ امنيت‌ كامل‌ براي‌ شهروندان‌ تضمين‌ شود، و امكان‌ گفتگو و انتقال‌ مطالب‌ حاصل‌ آيد.
به‌ اين‌ جهت‌ آزادي‌ بيان‌ از اهميت‌ بسزايي‌ برخوردار است‌ و بحثي‌ كه‌ در اين‌ مقاله‌ صورت‌ گرفته‌، در خصوص‌ دلايل‌ و ضرورت‌هاي‌ بيان‌ آزادي‌ و همچنين‌ پي‌ريزي‌ مباني‌ آن‌ است‌.
در مورد آزادي‌ بيان‌ در حوزه‌هاي‌ متفاوتي‌ مي‌توان‌ سخن‌ گفت‌:
1ـ آزادي‌ بيان‌ در ظرف‌ انديشه‌ ديني‌ و در محدوده‌ پذيرش‌ كليات‌ و اصول‌ ضروري‌ اسلام‌، به‌ اين‌ معنا كه‌ محقق‌ نظريه‌ خود را در زمينه‌ مسائل‌ اعتقادي‌، تاريخي‌، اجتماعي‌ و فقهي‌ بيان‌ كند و با پذيرش‌ اصول‌ و كليات‌ دين‌، نوعي‌ تفسير و برداشت‌ از دين‌ را ارائه‌ دهد. ديدگاهي‌ كه‌ متفاوت‌ از فهم‌ و تبيين‌ ديگران‌ است‌. نمونه‌ اين‌ نوع‌ برداشت‌ها در باب‌ شريعت‌ و احكام‌ فروع‌ دين‌ در متون‌ فقهي‌ و رساله‌هاي‌ تحقيقي‌ بسيار فراوان‌ است‌ و از اين‌ جهت‌ كمتر محقق‌ و صاحب‌نظري‌ در جواز بلكه‌ ضرورت‌ آن‌ ترديد كرده‌ است‌.
2ـ آزادي‌ بيان‌ و اظهار و تبليغ‌ انديشه‌ غيرديني‌ به‌ اين‌ معنا كه‌ مطالب‌، ديني‌ نيست‌، اما ضد دين‌ هم‌ نيست‌. مطالب‌ اجتماعي‌، سياسي‌ و يا علمي‌ است‌ كه‌ نه‌ موافق‌ و نه‌ مخالف‌ دين‌ است‌. اين‌ نظريات‌ گاه‌ با ديدگاه‌ رايج‌ و نظريات‌ مشهور مردم‌ در توافق‌ نيست‌ و لذا، طرح‌ آن‌ از سوي‌ محققان‌ همراه‌ با واكنش‌ و پي‌آمدهاي‌ فرهنگي‌ و علمي‌ است‌. طبعا بحث‌ آزادي‌ بيان‌ شامل‌ اين‌ حوزه‌ از پژوهش‌هاي‌ علمي‌ مي‌شود و به‌ محقق‌ اجازه‌ مي‌دهد تا نظريات‌ خود را به‌ شكل‌ دلخواه‌ بيان‌ كند. حتي‌ اين‌ دسته‌ از مطالب‌ ممكن‌ است‌ به‌ ظرفيت‌ و توان‌ دين‌ كمك‌ كند يا در پاسخگويي‌ دينداران‌ نسبت‌ به‌ نيازهاي‌ جامعه‌ سوال‌ ايجاد كند.
3ـ آزادي‌ بيان‌ در ظرف‌ انديشه‌ ضدديني‌: موارد اين‌ نوع‌ اظهار و تبليغ‌، چندگونه‌ مي‌تواند باشد.
الف‌ - گاه‌ گويند از روش‌ و عملكرد مسلمانان‌ به‌ نقد انديشه‌ ديني‌ مي‌پردازد و حقانيت‌ و موقعيت‌ دين‌ را زير سوال‌ مي‌برد.
ب‌ - گاه‌ انديشه‌ ديني‌ و عقايد مسلم‌ اسلامي‌ همچون‌ توحيد، نبوت‌، وحي‌ و امامت‌ را مورد حمله‌ قرار مي‌دهد و آنها را مورد انكار يا مورد ترديد قرار مي‌دهد.
ج‌ - گاه‌ اصل‌ انديشه‌ ديني‌ را مي‌پذيرد، اما به‌ نوعي‌ از تفسير دست‌ مي‌زند كه‌ عملا به‌ معناي‌ انكار و نفي‌ وحي‌، عالم‌ غيب‌، دعوت‌ پيامبران‌، وجود ملائكه‌، عالم‌ حساب‌ و كتاب‌ و برزخ‌ مي‌شود.
د - طرح‌ انديشه‌ ضدديني‌، گاه‌ شامل‌ آن‌ مواردي‌ مي‌شود كه‌ نسبت‌ دروغ‌ به‌ خدا يا پيامبر و امام‌ مي‌دهد و از مصاديق‌ افترا به‌ حساب‌ مي‌آيد، يا از مواردي‌ است‌ كه‌ توهين‌ و سب‌ به‌ پيامبر و امامان‌ معصوم‌ به‌ حساب‌ مي‌آيد.
هـ - قسمتي‌ ديگر از اين‌ موارد طرح‌ انديشه‌هاي‌ مباين‌، در آنجايي‌ است‌ كه‌ ضروري‌ دين‌ نيست‌ و افكار آنها برخلاف‌ مسلماني‌ نيست‌، اما چون‌ در افكار عمومي‌ و ذهن‌ عوام‌ يا شبه‌ عوام‌، مسلم‌ و ترديدناپذير و از اصول‌ قطعي‌ تلقي‌ شده‌ است‌، طرح‌ و بيان‌ آن‌ موارد به‌ عنوان‌ انديشه‌هاي‌ ضدديني‌ تلقي‌ مي‌شود، مثلا در مورد علم‌ امام‌ در شيعه‌، يا حادثه‌اي‌ تاريخي‌ چون‌ حوادث‌ زندگي‌ امام‌ علي‌(ع‌) يا امام‌ حسين‌(ع‌)، محقق‌، تفسير خاصي‌ ارائه‌ مي‌دهد كه‌ چه‌ بسا موجب‌ آشفتگي‌ آشفته‌دلاني‌ مي‌شود كه‌ طرح‌ هر نظريه‌اي‌ برخلاف‌ انديشه‌ خود را حادثه‌اي‌ بزرگ‌ و خطرناك‌ و لذا غيرمجاز مي‌دانند. حساسيت‌ اين‌ قسمت‌ در فرازهايي‌ است‌ كه‌ طرح‌ آن‌ چه‌بسا موجب‌ بي‌اعتمادي‌ و دودلي‌ درايمان‌ مردم‌ و ترديد در بقيه‌ اعتقادات‌ شود.(1)

ضرورت‌ آزادي‌ بيان‌

انديشه‌اي‌ كه‌ درجامعه‌ رواج‌ مي‌يابد. فرض‌ مي‌كنيم‌ نظريه‌اي‌ است‌ برخلاف‌ افكار عمومي‌ و نظر اكثريت‌ جامعه‌، و حاكميت‌ قدرت‌ مقابله‌ و حذف‌ آن‌ را دارد. اين‌ نظريه‌ها از سه‌ حالت‌ خارج‌ نيست‌.
الف‌ - يا اين‌ فكر در حاق‌ واقع‌ صحيح‌ و مطابق‌ با حق‌ است‌، اما حكومت‌ و جامعه‌ مانع‌ از انتشار آن‌ مي‌شود. در اين‌ صورت‌ طبيعي‌ است‌ كه‌ مردم‌ از اين‌ فرصت‌ گرانبها محروم‌ و عقيده‌ صحيحي‌ از دسترسي‌ مردم‌ دور شده‌ است‌.
ب‌ - يا اگرعقيده‌ و فكري‌ اشتباه‌ و برخلاف‌ حق‌ است‌، باز نبايد مانع‌ انتشار آن‌ شد، زيرا بازگذاشتن‌ دست‌ مخالفان‌، نوعي‌ تلاش‌ و كوشش‌ را از سوي‌ معتقدان‌ حق‌ دامن‌ مي‌زند و زمينه‌ رقابت‌ فكري‌ و فرهنگي‌ و تبادل‌ آرا را به‌ وجود مي‌آورد. در حالي‌ كه‌ حذف‌ كنندگان‌ آن‌، باز به‌ هرتقدير زيان‌ برده‌اند، چون‌ اگر فضاي‌ بحث‌ و گفتگو و حتي‌ اصطكاك‌ عقايد را آزاد مي‌گذاشتند از برخورد حق‌ و باطل‌ چهره‌ حق‌ شفاف‌تر ديده‌ مي‌شد و جامعه‌ ايماني‌، به‌ اعتقاد خود راسخ‌ و استوارتر مي‌شد و سيماي‌ حقيقت‌ زنده‌تر و شادابتر مي‌شد.
ج‌ - اما مشكل‌ در جايي‌ بروز مي‌كند كه‌ انديشه‌اي‌ عرضه‌ مي‌شود كه‌ ممزوجي‌ است‌ از حق‌ و باطل‌، و در حالت‌ سوم‌ اگر حاكميت‌ مانع‌ انتشار آن‌ شود، باز به‌ حق‌ و حقيقت‌ كمك‌ نشده‌ است‌.(2) زيرا ممانعت‌ از طرح‌ چنين‌ انديشه‌هايي‌ نه‌ تنها به‌ روشن‌ شدن‌ حق‌ و تمييز و شفاف‌ شدن‌ آن‌ كمك‌ نمي‌كند و بلكه‌ مانع‌ رشد و بقاي‌ جامعه‌ نيز مي‌شود.
اميرمومنان‌ در اين‌ باره‌ مي‌فرمايد: «اضربوا بعض‌ الراي‌ ببعض‌ تيولد منه‌ الصواب‌، امخضوا الراي‌ فحض‌ اسقاء...» رأيها را برخي‌ به‌ برخي‌ ديگر عرضه‌ كنيد كه‌ رأي‌ درست‌ اين‌ گونه‌ پديد مي‌آيد. همچون‌ شيري‌ كه‌ براي‌ بيرون‌ كردن‌ كره‌ آن‌ در ميان‌ مشك‌ مي‌ريزند و مي‌زنند.(3)
لذا، در اين‌ صورت‌ كه‌ مانع‌ بيان‌ شبهه‌ و عرضه‌ فكر غيرشفاف‌ شده‌ايم‌، نوعي‌ جفا بر جامعه‌ وارد شده‌ است‌. نكته‌ ديگري‌ كه‌ در جلوگيري‌ از تفسيرهاي‌ متفاوت‌ از عقايد مطرح‌ است‌ اينكه‌، خفه‌كنندگان‌ همواره‌ اشتباه‌ناپذير و مصون‌ از خطا نيستند كه‌ هرچه‌ را صحيح‌ و به‌ جا تشخيص‌ دادند، واقعا صحيح‌ و مطابق‌ با واقع‌ باشد تا با نام‌ حق‌ خواهي‌ و به‌ نام‌ مصلحت‌ از سوي‌ كليه‌ افراد جامعه‌ تصميم‌ بگيرند و ديگران‌ را از داشتن‌ وسيله‌ قضاوت‌ يكسره‌ محروم‌ سازند و مانع‌ تبادل‌ افكار شوند.
منع‌ بيان‌ عقيده‌اي‌ به‌ دليل‌ اطمينان‌ بر بطلانش‌ معارض‌: با عقيده‌ گروه‌ مخالف‌ است‌ كه‌ به‌ حق‌ بودن‌ عقيده‌ خود اطمينان‌ دارد و از آنجا كه‌ در بخشي‌ عظيم‌ از مسائل‌ انساني‌ و معارف‌ الهي‌، تفسيرهاي‌ متفاوت‌ وجود دارد و حق‌ با باطل‌ ممزوج‌ شده‌، اين‌ احتمال‌ جدي‌ است‌ كه‌ ممانعت‌ از بيان‌، سدي‌ بزرگ‌ در مقابل‌ شفاف‌ كردن‌ حق‌ و منجر به‌ تفسير دلبخواهي‌ ازحقايق‌ خواهد شد.
لذا هرمكتب‌ وايدئولوژي‌ كه‌ به‌ عقيده‌ خود اطمينان‌ دارد از آزادي‌ انديشه‌ هراسي‌ نخواهد داشت‌ و طرح‌ اشكلات‌ مخالفان‌ را نه‌ تنها مضر به‌ عقايد وانديشه‌ خود نمي‌داند، كه‌ موجب‌ شفافيت‌ و رونق‌ خود مي‌داند مرحوم‌ شهيد مطهري‌ در اين‌ باب‌ مي‌گويد:
«هر مكتبي‌ كه‌ به‌ ايدئولوژي‌ خود ايمان‌ و اعتقاد و اعتماد داشته‌ باشد ناچار بايد طرفدار آزادي‌ انديشه‌ و آزادي‌ تفكر باشد و برعكس‌ هر مكتبي‌ كه‌ ايمان‌ و اعتقاد به‌ خود ندارد جلوي‌ آزادي‌ انديشه‌ و آزادي‌ تفكر را مي‌گيرد. اين‌ گونه‌ مكاتب‌ مي‌خواهند مردم‌ را در يك‌ محدوده‌ خاص‌ فكري‌ نگه‌ دارند و از رشد افكارشان‌ جلوگيري‌ كنند.(4)
در رابطه‌ با آزادي‌ انديشه‌ و بيان‌، مسلما روشها و برداشتهاي‌ متفاوتي‌ وجود دارد. يكي‌ آن‌ است‌ كه‌ با آغوش‌ باز به‌ استقبال‌ انديشه‌هاي‌ مخالف‌ مي‌رود و از طرح‌ اشكالات‌ آنان‌ هراسي‌ به‌ دل‌ راه‌ نمي‌دهد و ديگري‌ انديشه‌ خليفه‌ دوم‌ و امثال‌ اوست‌ كه‌ مي‌گويد براي‌ جلوگيري‌ از رواج‌ فكر غلط‌ و باطل‌ بايد گرفت‌، سوزاند، شكست‌، بريد و از بين‌ برد، چون‌ خطرناك‌ است‌، گمراه‌ كننده‌ است‌، انحراف‌ زاست‌، تهاجم‌ زاست‌، اصلا ما نياز به‌ حرفهاي‌ مخالفان‌ نداريم‌. چنان‌ كه‌ برخي‌ از مورخان‌ نوشته‌اند كه‌ سعدبن‌ وقاص‌ نامه‌اي‌ به‌ عمر خليفه‌ دوم‌ نوشت‌ و اجازه‌ خواست‌ تا كتابهاي‌ ايرانيان‌ را به‌ مسلمانان‌ انتقال‌ دهد. عمربن‌ خطاب‌ در پاسخ‌ نوشت‌ كه‌: «همه‌ آن‌ كتابها را در آب‌ بريزيد چه‌ اگر در آن‌ رستگاري‌ هست‌ خدا ما را به‌ بهتر ازآن‌ راهنمايي‌ فرموده‌ و اگر مطالب‌ آن‌ كتابها موافق‌ مطالب‌ كتاب‌ خداست‌ كه‌ به‌ آن‌ محتاج‌ نيستيم‌ و اگر مخالف‌ آن‌ است‌ كه‌ باز هم‌ به‌ آن‌ محتاج‌ نيستيم‌، سپس‌ در هر صورت‌ كتابها را نابود كن‌.»(5)
چنين‌ انديشه‌ و روشي‌ كه‌ نوعي‌ بسته‌انديشي‌ و حركت‌ سلبي‌ در برابر افكار مخالفان‌ مي‌باشد، گرچه‌ زاييده‌ نوعي‌ مسئوليت‌شناسي‌ در برابر جامعه‌ تلقي‌ مي‌گردد اما در حقيقت‌ ناشي‌ از ترس‌ و ناآگاهي‌ از شيوه‌ برخورد باعقايد مختلف‌ هم‌ مي‌تواند باشد. ترسي‌ كه‌ جامعه‌ را از چاله‌به‌چاه‌ مي‌اندازد و افراد را در برابر سليقه‌هاي‌ گوناگون‌ دچار محدوديت‌ مي‌كندو با هراحتمال‌ و برداشتي‌ از دين‌ مردم‌ را در تنگناي‌ فكري‌ قرار مي‌دهد و مردم‌ را ظاهرا مجبور به‌ تبعيت‌ از قدرت‌ حاكم‌ و مفسران‌ رسمي‌ و مقبول‌ حكومت‌ مي‌كند.

ادله‌ آزادي‌ بيان‌ در قرآن‌

اكنون‌ درباره‌ بحثي‌ كه‌ در اين‌ قسمت‌ مي‌كنيم‌ نه‌ اثبات‌ آزادي‌ به‌ معناي‌ عام‌ و كلي‌ آن‌ است‌، مانند آزادي‌ انديشه‌، آزادي‌ سياسي‌ و آزادي‌ اجتماعي‌، بلكه‌ فقط‌ به‌ ادله‌اي‌ اشاره‌ مي‌شود كه‌ به‌ گونه‌اي‌ ناظر به‌ بيان‌ آزادي‌ در قرآن‌ باشد كه‌ در ذيل‌ توجه‌ خوانندگان‌ را به‌ آيات‌ مورد نظر جلب‌ شود.
(فبشر عبادالذين‌ يستمعون‌ القول‌ فيستبعون‌ احسنه‌ اولئك‌ الذين‌ هداهم‌ الله‌ و اولئك‌ هم‌ اولوالباب‌.(6)
«پس‌ بشارت‌ ده‌ به‌ آن‌ بندگان‌ من‌ كه‌ به‌ سخن‌ گوش‌ فرا مي‌دهند و بهترين‌ آن‌ را پيروي‌ مي‌كنند، اينانند كه‌ خدايشان‌ را هدايت‌ نمود و اينانند همان‌ خردمندان‌.»
اين‌ آيه‌ كه‌ مردم‌ را به‌ شنيدن‌ سخنان‌ و متابعت‌ از احسن‌ آنها دعوت‌ مي‌كند، در حقيقت‌ از موقعيت‌ سخن‌ها و فرصت‌ گفتگو و تبادل‌ افكار و امكان‌ طرح‌ نظريات‌ موافق‌ و مخالف‌ سخن‌ خبر مي‌دهد. زيرا در صورتي‌ متابعت‌ احسن‌ ميسر است‌ كه‌ چندين‌ راه‌ و كلام‌ وجود داشته‌ باشد و استماع‌ همه‌ آنها به‌ وقوع‌ بپيوندد و شنيدن‌ همه‌ آنها ممكن‌ باشد.
به‌ عبارت‌ ديگر، در فضاي‌ آزادي‌ انديشه‌ و بيان‌، استماع‌ اقوال‌ مختلف‌ ميسر است‌ وگرنه‌ شنيدن‌ است‌ ونه‌ برگزيدن‌. اگر آزادي‌ بيان‌ نباشد طبعا گفته‌هاي‌ مخالف‌ امكان‌ بروز ندارد تا مردم‌ بخواهند و بتوانند آن‌ را بشنوند و دست‌ به‌ مقايسه‌ بزنند و احسن‌ اين‌ اقوال‌ را متابعت‌ كنند. لذا، دستور قرآن‌ و بشارت‌ به‌ بندگان‌ در جايي‌ ممكن‌ است‌ كه‌ تبادل‌ افكار و نقد اقوال‌ و مقايسه‌ آنها با هم‌ باشد. به‌ همين‌ جهت‌ اين‌ آيه‌ شريفه‌ طبق‌ نظر بسياري‌ ازمفسران‌ درمقام‌ توصيف‌ افرادي‌ است‌ كه‌ در دين‌ نقاد هستند، نه‌ مقلد و ميان‌ شنيده‌ها بهترين‌ را انتخاب‌ مي‌كنند. همان‌طور كه‌ در آيه‌ 145 سوره‌ اعراف‌ به‌ موسي‌ خطاب‌ مي‌كند:
«فخذها بقوة‌ وامر قومك‌ يأخذ و ابا حسنها»(7)
پس‌ آنچه‌ را گفتيم‌ با همه‌ نيرو فراگير و قوم‌ خود را بفرماي‌ تا بهترينش‌ را فراگيرند. نكته‌ جالب‌ توجه‌ آيه‌ 19 سوره‌ زمر است‌ كه‌ به‌ پيامبر اكرم‌ (ص‌) خطاب‌ مي‌كند:
«افمن‌ حق‌ عليه‌ كلمة‌ العذاب‌ افانت‌ تنقذ من‌ في‌النار»(8)
كسي‌ كه‌ سزاوار عذاب‌ است‌ آيا تو مي‌خواهي‌ او را نجات‌ بدهي‌.
يعني‌ به‌ پيامبر گرامي‌ كه‌ حريص‌ در هدايت‌ مخاطبان‌ خود است‌ تسلي‌ مي‌دهد كه‌ بيش‌ از اندازه‌ خود را به‌ زحمت‌ نيندازد، اهل‌ گمراهي‌ را نمي‌تواني‌ نجات‌ دهي‌، آن‌ها بايد خود راه‌ صحيح‌ را برگزينند و عمل‌ انتخاب‌ را آزادانه‌ انجام‌ دهندو اجبار و اكراه‌ و يا شيوه‌هاي‌ غيرطبيعي‌ در پذيرش‌ يا سلب‌ يك‌ عقيده‌ سودمند نيست‌.
«ادع‌ الي‌ سبيل‌ ربك‌ بالحكمة‌ والموعظة‌ الحسنة‌ و جادلهم‌ بالتي‌ هي‌ احسن‌»(9)
با حكمت‌ واندرز نيكو به‌ راه‌ پروردگارت‌ دعوت‌ كن‌ و با آنان‌ به‌ شيوه‌اي‌ كه‌ نيكوتر است‌ مجادله‌ نماي‌.
اين‌ آيه‌ شريفه‌ در مقام‌ بيان‌ شيوه‌ تبليغ‌ و دعوت‌ مردم‌ به‌ دين‌ و راه‌ الهي‌ است‌ كه‌ در آن‌ تنها يك‌ طريق‌ را پيشنهاد مي‌كند و آن‌ را موفقيت‌آميز در مقام‌ دعوت‌ ديني‌ مي‌شمرد و آن‌ روش‌ حكمت‌ و موعظه‌ حسنه‌ است‌. در حالي‌ كه‌ اگر آزادي‌ انديشه‌ و بيان‌ نباشد، امكان‌ دعوت‌ به‌ وسيله‌ حكمت‌ و موعظه‌ نيكو نخواهد بود. به‌ همين‌ دليل‌ مي‌توان‌ گفت‌ فضاي‌ كلي‌ نزول‌ آيه‌ در ظرف‌ جامعه‌ آزاد و با امكان‌ قدرت‌ بيان‌ مخالف‌ و طرح‌ عقايد گوناگون‌ بوده‌ است‌. آن‌ آيه‌ مربوط‌ به‌ جامعه‌اي‌ كه‌ پيامبر مي‌زيسته‌ و مشركان‌ و كفار و يهود و نصاري‌ و فرقه‌هاي‌ ديگر امكان‌ طرح‌ عقايد خود را داشته‌اند و در برابر پيامبر و مسلمانان‌ آنها مي‌توانسته‌اند اشكالات‌ خود را بيان‌ كنند و قرآن‌ از اين‌ جهت‌ استقبال‌ كرده‌ و شيوه‌ مفيد و موثري‌ را در برخورد با مخالفان‌ ارائه‌ داده‌ است‌.
«قل‌ هذه‌ سبيلي‌ ادعوا الي‌الله‌ علي‌ بصيرة‌ انا و من‌ اتبعني‌ و سبحان‌ الله‌ و ما انا من‌ المشركين‌»(10)
در اين‌ آيه‌ شريفه‌ كه‌ در ادامه‌ داستان‌ حضرت‌ يوسف‌ آمده‌ است‌، قرآن‌ به‌ پيامبر اسلام‌ (ص‌) فرمان‌ مي‌دهد كه‌: «بگو اين‌ راه‌ من‌ است‌ كه‌ بابصيرت‌ و بينش‌، همگان‌ را بسوي‌ خدا دعوت‌ مي‌كنم‌، من‌ و هركسي‌ كه‌ راه‌ به‌ اجر گزيند و دعوت‌ مرا دنبال‌ كند. و پاك‌ است‌ خداي‌ و من‌ از مشركان‌ نيستم‌.»
نكته‌ ممتاز اين‌ سخن‌ دعوت‌ با بصيرت‌ و آگاهي‌ است‌. پيامبر ديگران‌ را بصورت‌ كوركورانه‌ دعوت‌ نمي‌كند. از روي‌ تقليد و در فضاي‌ محدود و اجبار، به‌ خدا هدايت‌ نمي‌سازد. در موقعيتي‌ آنها رادعوت‌ مي‌كند كه‌ راه‌هاي‌ گوناگون‌ را ديده‌ و شنيده‌اند و قادرند ازميان‌ آنها يك‌ راه‌ را برگزينند، و با همان‌ شيوه‌ و ارزش‌ مردم‌ را به‌ آن‌ راهنمايي‌ مي‌كند.
در پايان‌ بايد گفت‌: اكنون‌ اين‌ سوال‌ مطرح‌ است‌ كه‌ جامعه‌ در چه‌ حالتي‌ بصيرت‌ پيدامي‌ كند؟ دعوت‌ و تبليغ‌ و پذيرش‌ در چه‌ موقعيتي‌ با بينايي‌ و هشياري‌ حاصل‌ مي‌شود؟ مسلما در جايي‌ كه‌ امكان‌ فرصت‌ شنيدن‌ سخنان‌ موافق‌ و مخالف‌، حق‌ و باطل‌ باشد و افراد آزادانه‌ دسترسي‌ به‌ حرف‌هاي‌ مختلف‌ داشته‌ باشند و در صورتي‌ مي‌تواند گسيل‌ شدن‌ مردم‌ به‌ سوي‌ فكري‌ از روي‌ تقليد و تبليغات‌ نباشد كه‌ امكان‌ توجه‌ به‌ افكار ديگران‌ و شبهات‌ آنان‌ فراهم‌ باشد، و چنين‌ موقعيتي‌ تنها در سايه‌ آزادي‌ انديشه‌ و بيان‌ و امكان‌ طرح‌ عقايد مختلف‌ حاصل‌ مي‌شود. بصيرت‌ و بينايي‌ كه‌ وصفي‌ براي‌ دعوت‌ ديني‌ است‌، در فضاي‌ سالم‌ گفتگو و آزادي‌ انديشه‌ محقق‌ مي‌شود و بس‌.
از اين‌ دست‌ آيات‌ در قرآن‌ فراوان‌ است‌ كه‌ به‌ دلالت‌ التزامي‌ و دلالت‌ اقتضا به‌ آزادي‌ بيان‌ رهنمود مي‌دهد. چنان‌ كه‌ در آياتي‌ ديگر از اجبار و اكراه‌ كردن‌ بر پذيرش‌ عقيده‌ (بقره‌ / 256) بر حذر مي‌دارد و به‌ نوعي‌ ايمان‌ از روي‌ اختيار و آگاهي‌ را مبناي‌ ارزش‌ معرفي‌ مي‌كند، به‌ هرحال‌ اميد است‌ زماني‌ برسد كه‌ آيات‌ قرآن‌ را در ارتباط‌ با مسائل‌ اجتماعي‌ نهادينه‌ كنيم‌ و در عينيت‌ از آن‌ بهره‌ بريم‌.

منابع‌ و مآخذ:

1ـ ايازي‌، سيدمحمدعلي‌، آزادي‌ در قرآن‌، موسسه‌ نشر و تحقيقات‌ ذكر، سال‌ 1379.
2ـ همان‌ منبع‌.
3ـ حكيمي‌، محمدرضا، الحياة‌، ج‌ 1، ترجمه‌ احمد آرام‌، به‌ نقل‌ از غررالحكم‌.
4ـ مطهري‌، مرتضي‌، پيرامون‌ انقلاب‌ اسلامي‌، قم‌،انتشارات‌ اسلامي‌، سال‌ 1361.
5ـ صفا، ذبيح‌الله‌، تاريخ‌ ادبيات‌ در ايران‌، ج‌ 1، به‌ نقل‌ از اخبار الحكما، چاپ‌ مصر.
6ـ سوره‌ زمر، آيات‌ 17 و 18.
7ـ سوره‌ اعراف‌، آيه‌ 45.
8ـ سوره‌ زمر، آيه‌ 19.
9ـ سوره‌ نمل‌، آيه‌ 125.
10ـ سوره‌ يوسف‌، آيه‌ 108.

مقالات مشابه

«حق انتقاد» از منظر قرآن و سنّت

نام نشریهقرآن، فقه و حقوق اسلامی

نام نویسندهمحمدجواد نجفی, محمد هادی مفتح, محمد حسن موحدی ساوجی

مباني و محدوديت هاي آزادي اطلاعات و قرآن كريم

نام نشریهمشكوة

نام نویسندهعیسی زارعی, نیره خداداد شهری

شناسایی آزادی و دیدگاه قرآن

نام نشریهمطالعات روش شناسی دینی

نام نویسندهفهیمه کلباسی اصفهانی

تحليل و بررسي مفهوم کلامي آزادي در آيه «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ»

نام نشریهاندیشه نوین دینی

نام نویسندهحسین حاجی‌پور, سیدمحمدجواد حسینی فالحی

قرآن و آزادی سیاسی

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهنصرالله نظری, نجف لک‌زایی

قرآن و آزادی سیاسی

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهنصرالله نظری, نجف لک‌زایی

الحریة فی القرآن الکریم

نام نشریهالمعارج

نام نویسندهمحمد البعلبکی

آزاد اندیشی در اسلام

نام نشریهمجله کیهان اندیشه

نام نویسندهنعمت‌الله صالحی نجف آبادی