تزكيه در قرآن

پدیدآورمحسن ادیب بهروز

تاریخ انتشار1388/11/21

منبع مقاله

share 283 بازدید
تزكيه در قرآن

محسن اديب بهروز

قرآن، اعجاز كلام است و هفت درياي مفاهيم، و در اين موج موج واژگان كه حاملان وحي خداوندي‌اند، مي‌توان مفاهيمي را جست‌و‌جو كرد كه از ژرفا و عمق بيشتري برخوردار است. اين واژگان، بار عظيم انتقال فرهنگ قرآني را به دوش دارند و بهره‌گيري از آنها، هم در فهم و برخورداري از مفاهيم قرآني سودمند است و هم در روشنگري جايگاه انسان در زندگاني ارزشمند.
تزكيه يكي از اين واژه‌ها است كه با خود مجموعه‌اي از اهداف رسالت را حمل مي‌كند. در معناي لغوي آن، واژه‌شناسان مطالب بسياري را ذكر كرده‌اند. خليل بن احمد فراهيد در زير اين واژه و مشتقاتش به مفاهيمي چون راستي و استواري اشاره مي‌كند و محمد دريد، زكاء‌الزرع را به معناي حاصل و درآمد كِشته مي‌گيرد. مفسران و قرآن‌پژوهان نيز در فهم آن هر يك به راهي رفته‌اند؛ چنان كه طبري تزكيه را در معناي تطهير اعتبار كرده و ابن‌عباس آن را به معناي اطاعت خداوند گرفته است و شيخ طوسي تنها به گزارش اقوال پيش‌تر اكتفا كرده است. قرآن‌پژوه معاصر شيخ حسن مصطفوي درباره? آن مي‌نويسد:
معني اصلي در اين ماده (ز‌‌ـ‌‌ك‌‌ـ‌‌ي) كنار زدن آنچه كه حق نيست و بيرون كردن آن از وجود سالم… مي‌باشد.
در جمع‌بندي اقوال مي‌توان تزكيه را در معناي مختلفي چون پيراستن و آراستن و رشد و فزوني دادن معني كرد و مفسراني چون فيض كاشاني، علامه طباطبايي، سيد قطب و… بر اين باوراند.
واژه تزكيه و مشتقات آن ـ بيشتر در ساختار مضارع ـ بيست و پنج بار در قرآن آمده است و مي‌توان آن را گهي با تلاوت آيات همراه ديد و گاه با تعليم كتاب و حكمت.
1‌. در آيه 129 سوره? بقره، ابراهيم از خداوند مي‌خواهد پيامبري را از خاندان او برگزيند كه به سه وظيفه قيام كند؛ تلاوت آيات، تعليم كتاب و حكمت، و تزكيه. نيشابوري در تبيين سومين ويژگي نوشته است:
اركان ارشاد به آراستن و پيراستن است.
تزكيه را نمي‌توان به پيرايش ظاهر محدود كرد، بلكه پالايش درون از شرارت‌هاي شرك‌آلود نيز شامل آن است و در پيراستن از شرك، تشخيص نوع آن ضرورتي است انكارناپذير و ابن عاشور مي‌نويسد:
يزكيهم، زدودن بزرگ‌ترين شرك است و آن شرك به خداست.
شرك و كفر، تنها آلودگي بايسته پيرايش نيست بلكه رفتارهاي زشت و ناهنجاريها نيز مشمول آن است. سيد عبدالحسين طيب در اين‌باره مي‌نويسد:
تزكيه به معناي تطهير از شرك، كفر، ظلالت، اخلاق رذيله، صفات خبيثه و معاصي كبيره و صغيره است و مرتبه? اعلاي آن عصمت است.
2‌. در آيه? 151 سوره? بقره در پاسخ دعا و براي «معرفت يافتن بر نعمتِ» كلام وحي، گزينش پيامبر را گوشزد مي‌كند كه آمده تا آيات قرآن را بر شما بخواند و از كفر و شرك شما را بپيرايد. و اين كنايه‌اي تأثيرگذارتر از صراحت است.
در تفسير اين آيه، در نظر مفسران، يك‌سويي ديده نمي‌شود اما تزكيه از منظر مفسران در دو آيه? ذكر شده؛ پيراستن، آراستن و آگاهي دادن و به كمال رسانيدن است.
پيراستن از باورهاي واهي، شرك، كفر و رفتارهاي زشت. آراستن به انديشه‌هاي بنيادين، اصيل و رفتارهاي بايسته الهي. آگاه نمودن بر ابزارهاي پاكيزگي، پاكيزه‌خواهي و پاك بودن. و فرجام آن، شكوفايي استعدادهاي عقلي و عملي ـ عقل نظري و عملي ـ و رشد و كمال آدمي.
3‌. در تفسير آيه? 2 سوره? جمعه كه در آن اشاره به بعثت پيامبري از خودتان شده «تا آيات را بر شما بخواند و شما را تزكيه كند.»؛ شيخ طوسي پس از تبيين بعثت پيامبر و امي بودن آن حضرت مي‌نويسد:
به واسطه? آنچه كه آنان را به ايمان رهنمون مي‌كند از آلودگي‌هاي شرك مي پيرايد تا از پاكان گردند.
شيخ مصطفوي مراغي، تزكيه را دومين هدف بعثت پيامبر دانسته است. محدوده? تزكيه در نگاه سيد قطب گسترده‌تر و فراخ‌تر از آن چيزي است كه عالماني چون فخر رازي و قرطبي گفته‌اند.
تزكيه، آراستن به انديشه‌هاي استوار الهي و روابط الهي فردي و اجتماعي است، اما چه كساني شايستگي آن را دارند؟ آيا تزكيه انتخاب است؟ نمونه‌هاي قرآني آن كدام است و چهره‌هاي دروغين آن كجاست؟
آنچه در اين نوشتار مي‌آيد پاسخي است بر اين پرسشها.

تزكيه؛ اراده الهي يا انساني

پيراستن و زدايش آثار رفتار و ماهيت انديشه و گفتارهاي ناشايست و ناسالم از خويشتن، آن‌چنان دشوار مي‌نمايد كه بسياري از آدميان از انجام آن بيم دارند، به‌ويژه آن كه اين مهم با علم‌جويي و خداخواهي ذهني نيز آميخته شود. اما اگر از منظر قرآن بنگريم چنين نيست. در برخي از آيات، انسان، ناتوان از واقعيت بخشيدن به آن معرفي مي‌شود: «ولو لا فضل‌اللّه عليكم و رحمته، ما زكي منكم من احد ابداً و لكن‌اللّه يزكي من يشاء» (نور، 24/21)؛ و در آيتي ديگر ميل انساني، نطفه و محرك و آغازين؛ «فقل هل لك الي ان تزكي». (نازعات، 79/18)
طرفه آن كه با مطالعه و چينش آيات در كنار هم، تزكيه در عين دشواري، ناممكن نمي‌نمايد اما دستيابي به آن تنها با اتكاي اراده و آگاهي انسان و يا بدون تقاضاي خويشتن، خيالي بيش نخواهد بود.
«يا ايها الذين آمنوا، لا تتبعوا خطوات الشيطان و من يتبع خطوات الشيطان، فانه يأمر بالفحشاء و المنكر و لو لا فضل‌اللّه عليكم و رحمته ما زكي منكم من احد ابداً و لكن‌اللّه يزكي من يشاء واللّه سميع عليم.» (نور، 24/21)
اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! از پي گام‌هاي شيطان مرويد و هركه گام‌هاي شيطان را پيروي كند ـ‌بداند كه‌ـ او به زشتكاري و كارهاي ناپسند فرمان مي‌دهد و اگر فضل و بخشايش خدا بر شما نبود، هرگز هيچ‌كس از شما پاك نمي‌شد و ليكن خداوند هركه را خواهد پاك سازد و خدا شنوا و داناست.1
آيه خطاب به مؤمنان است، آنان كه به وحدانيت خداوند معترف و بر رسالت رسولانش تصديق گراند. رهرو راه‌هاي غير خدايي مباشيد، زندگي و حيات راهي است كه رهرواني پيوسته و بايسته دارد و در اين راه، آثار و نتايج قطعي و هميشگي است. در اين راه راهنمايان بسياراند اما به هوش توقف، تفكر و انتخاب نمي‌توان داشت، چرا كه حركت را با ايستادن كاري نيست و اين دو نه با هم‌اند كه مرگ هم‌اند:
ما زنـده به آنـيـم كـه آرام نگيـريم موجيم كه آسودگي ما عدم ماست
بنابراين، پيراستن و آراستن را با لطف خداوندي مي‌توان آغازيد و به فضل وي به سرانجام رسانيد؛ چنان‌كه شيخ طوسي نوشته است:
آن كس كه بداند براي او از جانب خداوند، لطفي است كه به واسطه? آن بر كارهاي نيك پايدار است، تزكيه مي‌شود.2
و خداوند لطفش را درباره? آن شخص انجام مي‌دهد تا آن شخص در نزد وي پاك و پاكيزه شود.‌3
در نظام هستي و بر اساس قوانين قطعي الهي، در صورتي مي‌توان به زدودن نتايج و آثار گناهان، دست يافت كه رحمت و فضل الهي آدمي را در برگيرد و بهره‌مند سازد؛4 زيرا پنهان ساختن آثار زشتِ خوي‌هاي بد و كج‌انديشيها تنها با قدرت و اراده? خداوندي به انجام مي‌رسد.5
«و لكن اللّه يزكي من يشاء».
خداوند هر كه را بخواهد پيراسته مي‌سازد ـ تنها ـ اراده و خواست وي لازم است. تجلي اراده? الهي و چهره? شفاف آن در كجا هويدا مي‌شود؟ از نگاه مفسران، فراخواني به توبه و پذيرش آن اجراي مشيت الهي براي تحقق تزكيه است.
بيضاوي، فيض كاشاني، نورالدين محمد كاشاني، ميرزا محمد مشهدي، مصطفي مراغي و… در تفسير اين آيت الهي مي‌نويسند:
«ولكن اللّه يزكي من يشاء»؛ يعني توبه و پذيرش توبه.‌6
بر استواري اين ديدگاه، بيان علامه طباطبايي خواندني است:
خداوند متعال به پيراستن و آراستن انسان‌هايي مي‌پردازد كه براي تزكيه اعلام آمادگي مي‌نمايند. گواه اين سخن، كلام الهي است كه مي‌فرمايد: «واللّه سميع عليم»؛ خداوند بر اعلام نياز و آمادگي تزكيه‌گر شنوا و آگاه است.‌7
در فرجام سخن به كلام قرآن‌پژوه معاصر شيخ ابوالاعلي مودودي مي‌پردازيم:
روش خداوند متعال در تزكيه و پاك گردانيدن مردم از آلودگي‌هاي فواحش و منكرات، قانونمند است بلكه بر يك نظام راستين و آگاهي گسترده استوار است؛ پس ميل به نيكي و بدي در انسانها و هر چه در درون دارند و… آگاه است. بنابراين با چنين گستردگي در علم الهي، بايسته است كه اراده? الهي به تعيين تزكيه‌گر بپردازد.8
حلاوت‌فزا در اين معنا آن كه زندگي و حيات آدمي لطفي است كه از آفريننده به او ارزاني شده و آگاهي وي بر اين نعمت گرانمايه، زمينه و بستر مناسبي است براي پيراستن و زدايش انديشه، كلام و رفتار ناهمگن او با سرشت الهي‌اش؛ كه اگر خودآگاهي بازگشت به خويشتن خويش را ـ توبه ـ فراهم نمايد، فضل و رحمت الهي، وي را فرا مي‌گيرد و آن‌گه پيراستن آغاز مي‌شود و زنهار كه تداوم نمي‌يابد مگر آن كه رهرو را راهنمايي الهي باشد.
«و ما عليك الا يزكي» (عبس،80/7)9
در عالمي كه پيراستن را جز با رحمت الهي نمي‌توان آغاز كرد، چگونه آراستن به زيباييها، كمالها و ارزش‌هاي واقعي، واقعيت عيني و محسوس پيدا خواهد كرد. بي‌آن كه رهنمون، اسوه و الگويي الهي ـ انساني در ميان باشد.
اما كدامين شايسته، تزكيه‌شده و كمال‌يافته‌اي را مي‌توان سرمشق قرار دارد؟ كدامين كس با اصلش همگن است كه همرهان را هم‌عنان كند؟
«ربنا و ابعث فيهم رسولاً منهم يتلوا عليهم آياتك و يعلّمهم الكتاب و الحكمة و يزكيهم، انّك انت العزيز الحكيم» (بقره، 2/129)10
مجري تزكيه، انساني است از مردم همان سامان كه خودمزكّي است؛ آن كس كه به تلاوت آيات، تعليم كتاب و حكمت و تزكيه مي‌پردازد و در تزكيه به پيراستن از زشت‌خوييها و كج‌انديشيها و آراستن به كمال و زيباييها آگاهي مي‌دهد. و آن كس كه پيراستن و آراستن را در وجود آدميان، تحقق مي‌بخشد به آن جامه? عمل مي‌پوشاند.
مفسران در اين ديدگاه وحدت نظر دارند؛ شيخ طوسي، حسين بن مسعود بغوي، خواجه عبدالله انصاري، ابوالفتوح رازي، طبرسي، فخر رازي، قرطبي، بيضاوي، نسفي، نيشابوري، آلوسي، مراغي و… در تفسير «و ما عليك الا يزكّي»؛ جملگي نوشته‌اند: «اي پيامبر(ص) در پيراستن و آراستن انسانها، وظيفه‌اي جز رسانيدن پيام نداري».11
آگاه نمودن و آگاهي دادن به ناراستي انديشه? ناسالم، سخنان زيانبار و حرف‌هاي بيهوده و رفتارهاي ناشايست و شناسانيدن و نشان دادن زيباييها، ارزشها و كمالات انساني، در زندگي ساده و پيچيده، لباسي است برازنده ابراهيم خليل و محمد امّي(ص).
دغدغه و دلمشغولي‌هاي رسولان و راهبران الهي نسبت به جامعه?‌بشري واقعيتي است هميشگي و پيوسته. ويژه آن كه در جامعه? غرق در آلودگيها، انس با آرزوهاي دراز و توهمات، جسارت و گستاخي در برابر توبه به وجود مي‌آيد و اين چنين است كه نگراني، جايگزين دغدغه و رنج مدام، جانشين دلمشغولي رسول الهي(ص) مي‌گردد تا آنجا كه خداوند اين مايه? رحمت جهانيان12 را، خطاب نموده و به دفع نگراني و رنج وي فرمان مي‌دهد؛ چرا كه او از پيامبر، مزكّي بودن انسانها را نمي‌خواهد، بلكه آشنا نمودن آنها به پيراستن و آراستن را خواستار است.
علامه? طباطبايي در اين مقال مي‌نويسد:
از پيراسته نشدن و آراسته نبودن، باكي به خود راه مده.13
و فيض كاشاني، ضمن استواري اين معنا مي‌نويسد:
وامدار ثروتمندان و بي‌نيازان مادي مباش؛ خواه پيراسته و آراسته باشند و خواه آلوده.14

ميل به تزكيه

همان‌‌گونه كه پيراستن و آراستن، بي‌اسوه و راهنمايي الهي ـ‌انساني به سرانجام نمي‌رسد، بي‌نيازي به تزكيه نيز فرجامي خوشايند نخواهد داشت. براي رُفتن آلودگيها و نشاندن زيبايي‌هاي الهي‌ـ انساني، تنها فضل و رحمت الهي و آن خودآگاهي كه با پيامبر(ص) آغاز مي‌شود كافي نيست بلكه احساس نياز روح، ميل واقعي، تمايل باطني، تقاضاي دل و عشق به تزكيه نيز لازم است. «فقل هل لك الي ان تزكّي»؛(نازعات، 79/18)
پس بگوآيا تو را هيچ ميل و رغبتي هست كه به پاكي‌گرايي.15
ميل و كشش به تزكيه، آدمي را در راه دشوار و پرزحمت و خستگي‌آور پيراستن از كج‌انديشي، نارواگويي و زشت‌خويي، توانمند و مقاوم نگه مي‌دارد و آن‌گه فضل الهي با افشاندن پرتوهايش توبه را تحقق مي‌بخشد.
اكنون كلام مفسران را بنگريم:
فخر رازي، ضمن بررسي واژه? تزكي، دو گونه قرائت براي اين واژه، مي‌نويسد:
آيا به آن چه تو را از عيبها پاك گردانيد، ميل و رغبتي داري.16
بيضاوي، عبداله نسفي، ابوحيان اندلسي، ابن كثير دمشقي، فيض كاشاني، سيدمحمد آلوسي بغدادي، علامه طباطبايي و… با بياني مشترك در تفسير اين آيت الهي نوشته‌اند:
آيا براي پاك شدن از آلودگي‌هايِ طغيان، ميل داري و پذيراي راه و روش و مسلكي كه به واسطه? آن پاك گردي، هستي؟17
مرحوم مراغي با توضيح بيشتر، مي‌نويسد:
آيا ميل داري وجودت را ازگناهاني كه در آن فرو رفته‌اي پاك كني و به آن چه ره يافته‌اي عمل نمايي و از ره‌آوردِ زشتي‌هاي خويش، دور گردي و از فرجام نافرماني به خدايت ترسان باشي، تا سرانجام از بازتاب و واكنش آنها مصون بماني؟18
با اين اوصاف مي‌توان تزكيه را با فضل و رحمت الهي و به واسطه? توبه و پذيرش آن آغاز كرد، آن‌گاه با تمسك به پيام‌رساني و آگاهي‌هاي روشن و عينيِ پيامبر(ص) راه دشوار و پيچيده پيراستن از تمامي آلودگيها و آراستن به تمامي زيبايي‌ها و كمال‌ها را طي كرد؛ مشروط به آن كه نياز، ميل و عشق، هميشه همراه و ملازم انسان باشد.
براي فهم اين معنا مي‌توان از قرآن بهره جست و با بررسي، تأمل و آزمودنِ نمونه‌هاي تزكيه در قرآن عزم پيمودن را جايگزين تصور رفتن نمود و پيراستن را آغاز كرد.

نمونه‌هاي قرآني تزكيه

1‌. «الذي يؤتي ما له يتزكي» (ليل، 92/18)
آن كه مال خود را مي‌دهد تا پاك و پيراسته شود.19
بخشيدن مال و ثروت براي انسان دشوار است مگر آن كه هدف و انگيزه‌اي در ميان باشد و روشن است كه نوع بخشش و ميزان آن بستگي به مقصد و مقصودي دارد كه بخشنده، در پي رسيدن به آن است.
وابستگي انسان به دنيا و داراييها نيز روشن است و دل كندن از آن بسي دشوار، و تا انسان از اين كمند رها نشود زمينه ورود به وادي معرفت را نخواهد داشت؛ بنابراين انساني كه خواهان پيراستن از آلودگيها و آراستن به زيبايي‌هاي الهي است بايست از دارايي‌هاي مادي خويش بياغازد، كمند را بگسلد و زمينه ورود به معنويت را ايجاد كند. شيخ طوسي ـ‌رضوان‌اللّه عليه‌ـ در تفسير آيه? ياد شده بدين نكته اشاره كرده و نوشته است: «الذي يؤتي ما له يتزكي»؛ كسي كه با بذل اندوخته‌هاي مادي، پيراستن خويش را خواهان است.‌20
بذل، پرداخت و انجام تعهد نيست بلكه تقديم و پيش‌كش است، جدا كردن است و فراتر از اينها انفاق است؛ نه براي محبوب شدن در جامعه و نامي شدن بلكه براي تزكيه شدن. آن‌گونه كه امين‌الاسلام مرحوم طبرسي مي‌نويسد:
در راه خدا انفاق مي‌كند، نه براي خودنمايي بلكه براي تمناي پيراستگي از پيشگاه ربوبي.21
اگرچه در نگاه سطحي تقديم و بذل اندوخته‌هاي مادي از دست دادن دارايي صاحب مال است اما نگاه انسان فهيم و فكور، از دست رفتن نيست بلكه معاوضه و جايگزيني شايسته و بايسته‌اي است، آن‌سان كه مرحوم بيضاوي در تفسير اين آيت الهي نوشته است:
ثروت خويش را در خاستگاه نيكي، تبديل مي‌كند.22
پس جابجايي است بين آنچه كه رفتني و بي‌دوام است و آنچه كه ماندني و پابرجاست. به واقع معامله? پرسودي است اما آن كس كه در اين معامله خودنمايي و شهرت‌طلبي را پيشه كند آن چه را كه داشته تباه كرده است و چه زيبا سخني است، كلام محمدبن آشور كه مي‌نويسد:
اندوخته‌هاي مالي خويش را با انگيزه سودبري الهي، مي‌بخشد و حال آن كه، مشركان براي فخر و ريا و فساد و تباهي، مي‌دهند.23
بنابراين بذل، تقديم و انفاق دارايي‌هاي مادي براي پيراستگي از آلودگيها و آراسته شدن به ارزش‌هاي الهي به تزكيه? انديشه و رفتار، كمك شاياني مي‌نمايد، ويژه آنكه نخستين گام عملي در پيراستن و آراستن باشد.
2‌. «خذ من اموالهم صدقه، تطهرهم و تزكيهم بها و صلّ عليهم…» (توبه، 9/103)
از مال‌هاي آنان صدقه‌اي ـ‌زكات‌ـ بگير كه بدان وسيله پاكشان سازي و آنان را بركت و فزوني بخشي ـ‌اموال يا حسناتشان را نشو و نما دهي‌ـ و ايشان را دعا كن.
اگر اموال در زبان فارسي به معناي دارايي به كار مي‌رود اما در زبان عرب، تنها ثروت و دارايي مادي نيست، بلكه هر آنچه از بهره‌هاي دنيايي و نيز، به سودِ حاصل از آن اموال، گفته مي‌شود.24 بنابراين بايد از واژه اموال، در قرآن تفسيري مبتني بر فرهنگ عرب داشت و لذا مفسر بزرگ، شيخ طوسي ـ‌رضوان‌اللّه عليه‌ـ با توجه بدين نكته? دقيق مي‌نويسد:
تعبير اموال در اين آيت الهي به جهت اختلاف ـ‌اشخاص در نوع‌ـ دارايي است چرا اگر فرموده مي‌شد: خذ من ماليهم مي‌بايست نوع معيني اراده مي‌شد ـ‌و حال آنكه تعبير اموال دارد‌ـ.25
بنابراين تعبير، نمي‌توان مقدار معين و مشخصي از مال را براي انسانها در نظر گرفت بلكه به تناسب نوع دارايي و ثروت مادي، مورد و نمونه? اموال نيز تغيير مي‌كند. در اين آيت الهي، برخلاف آيت پيشين، سخن از بخشيدن و بذل و انفاق نيست، بلكه گرفتن است و جدا ساختن و بيرون آوردن و لذا نمي‌توان به مجموع اندوخته و داشته‌هاي مادي نظر داشت؛ زيرا ممكن نيست براي انسانِ تزكيه نشده، عاقلانه و انديشمندانه به حساب نيايد. علاوه بر اين، عامل و وسيله‌اي در پيراستن وي، نخواهد بود، بلكه در گريز او از پيراستن، اثربخشي خواهد داشت و اگر با نگاه دقيق و عميق بنگريم در بيشتر نمونه‌ها، تمامي دارايي‌هاي مادي، آلودگي نيست تا با گرفتنش، پيراسته شود، بلكه به طور عادي جدا نمودن و گرفتن بخشي از آن در پيراستن و آراستن اندوخته‌ها تأثيرگذار خواهد بود.
شيخ طوسي با توجه به اين نكته مي‌نويسد: «واژه من در جمله «خذ من اموالهم» در بيان گرفتن بخشي از اموال است و لذا فرمود پاره‌اي از اموال را بگير».26
پس بخشي از اموال را بايست، گرفت نه تمام اندوخته مادي را! اين گرفتن و جدا نمودن در انساني، پيراستن از آلودگيها و آراستن به ويژگي‌هاي برجسته كمالي را تحقق مي‌بخشد، كه مقصد و مقصود گيرنده، براي اجراي ارزش‌هاي الهي ـ انساني، در جامعه است و كمبودها و كاستي‌هاي مادي جامعه را برطرف مي‌نمايد چنانچه، شيخ طوسي در تعريف واژه صدقه مي‌نويسد:
صدقه پرداخت مال و ثروت است براي ارزش نهادن به فقر و نياز.27
توجه داشتن و بها دادن به نيازهاي مادي مردم است كه انسان را بر مي‌تابد و بر دفع آن مي‌شوراند، آنگه رَستن از آلودگي‌ها مي‌آغازد و پاكي، خويشتنش را در بر مي‌گيرد. امين‌الاسلام طبرسي -رضوان‌اللّه عليه‌- در تفسير آيه بدين نكته اشاره كرده و نوشته است:
تطهّرهم؛ اين جمله صفت است براي صدقه و «تا» براي خطاب است. صدقه‌اي كه به آن وسيله، تو آنها را پاك و تزكيه مي‌كني و با اين وجه هر دو فعل به پيامبر اسناد داده مي‌شود.
وجه ديگر آن است كه «تا» در تطهّرهم تأنيث باشد براي صدقه؛ يعني صدقه، آنها را پاك و مطهر مي‌سازد و در تزكيهم خطاب به رسول اكرم، يعني تو آنها را به پاكي نسبت مي‌دهي.28
راز ارتباط تطهير و تزكيه در اين آيت الهي چيست و چرا تطهير پيش از تزكيه آمده است؟
بنگريم پاسخ برخي از مفسران را، كه از ارتباط واژگان در يك آيه و رابطه? آيات در سوره به كشف معنايي فراتر از معناي واژه و آيه مي‌پردازند.
زمخشري با توجه بدين نكته، در معناي تزكيه نوشته است:
تزكيه مبالغه در تطهير است.‌29
معناي ديگري مرحوم طبرسي براي تزكيه آورده و مي‌نويسد:
تزكيه به دو معناست:
1‌. مبالغه و زيادي در تطهير و پاكي؛
2‌. بركت و افزايش در مال و ثروت.‌30
بر استواري اين معنا، مفسران ديگري، اشارت داشته‌اند.‌31
لطافت و ظرافت ارتباط تطهير و تزكيه تنها با كلام مفسراني كه از آنان سخني رفت شفاف نمي‌شود. علامه طباطبايي ـ‌رضوان‌اللّه عليه‌ـ در بياني رسا و كوتاه به ارتباط اين دو واژه پرداخته و مي‌نويسد:
تطهير؛ بيرون راندن آلودگي‌ها و پليدي‌ها از چيزي، تا وجودش را پاكيزه و پالوده گرداند؛ تا براي رشد و شكوفايي و بهره‌دهي مناسب و مفيد آماده گردد. تزكيه؛ به رشد و شكوفايي رسانيدن است تا سعادت و افزوني نمايان شود… بنابراين، جمع تطهير و تزكيه در اين آيه حاكي از لطافت در تعبير است.32
اگر كلام اين مفسر بزرگ قرآن را بپذيريم، بايست تزكيه را آراستن به خوبيها، ارزشها و برتري‌هاي واقعي و عيني دانست و نيز تطهير را پيراستن از زشتي‌ها، آلودگي‌ها و پليدي‌هاي دروني و بروني.
كلام محمدطاهر بن آشور، دراستواري اين ديدگاه، خواندني است: جمله «تطهّرهم» به مقام پيراستن از بديها «تزكيّهم» آراستن به مقام فضيلت‌ها و نيكي‌ها اشارت دارد و به ناچار پيراستن بر آراستن پيشي دارد.33
بنابراين نمي‌توان تزكيه را بدون تطهير آغازيد و به تعبير قرآن‌پژوه ارجمند، استاد حسن مصطفوي:
تطهير نخستين شرط براي عينيت يافتن صفا، خلوص و نورانيت است و تطهير را با قدرت و توانايي خويش نمي‌توان به دست آورد؛ و به دست آوردن آن ميسّر نيست مگر با قدرتي گسترده‌تر از قدرت انساني؛ ان‌اللّه اصطفاك و طهرك…. (آل عمران، 3/42)34
اكنون مي‌توان به استواري و استحكام ديدگاه مفسراني پي برد كه مخاطب «تطهرهم و تزكيهم» را رسول‌الله(ص) دانسته‌اند و ايشان را با گرفتن بخشي از اموال مردم، مطهر مي‌دانند!
علامه طباطبايي ـ‌رضوان‌الله عليه‌ـ با توجه بدين نكته نوشته است:
مخاطب جمله? «تطهرهم و تزكيهم» پيامبر(ص) است و نه وصف صدقه؛ گواه بر اين ادعا تعيين صدقه براي مرجع ضمير در كلمه? بها مي‌باشد.35
طرفه آن كه گرفتن و جدا نمودن بخشي از دارايي‌هاي مادي، توسط رسول‌اللّه(ص) جهت برطرف كردن فقر و پاسخ‌گويي به نيازمندان اقتصادي، گامي است در تزكيه و فرجام آن تطهير!
اميد آن كه در نوشتاري ديگر به بررسي و تبيين ديگر نمونه‌هاي قرآني دست يازيم و بر شفافيت، پيراستگي و آراستگي بحث بيفزاييم.

پی نوشت ها:

1‌. در ترجمه? آيات از ترجمه? قرآن دكتر سيدجلال‌الدين مجتبوي بهره گرفته شده است. سوره? نور يكصدمين سوره‌اي است كه در مدينه نازل شده است (مجمع‌البيان، 10/ 165؛ الميزان، 15/78؛ الاتقان، 1‌/60 و…) آهنگ كلي سوره، تبيين احكام و قوانيني است كه در روابط سالم اجتماعي، بسيار تأثيرگذار و اثربخش است، كه به تناسب اين قوانين معرفت‌هاي الهي نيز بيان شده است. (الميزان، 15/78؛ التحرير و التنوير، 18/140 و التربية‌الاسلاميه/17) و در نخستين آيت سوره، هدف اصلي، بيان شده است. (الميزان، 15/78، و تفسير سورة النور و احكامها/‌9 از عفيف عبدالفتاح).
2‌. تبيان، 7/420 و نيز ر.ك: به محدث علي بن حسين عاملي، الوجيز في تفسير القرآن العزيز، 2/379‌.
3‌. ترجمه? تفسير جوامع‌الجامع، 4/298.
4‌. عمدة‌الحفاظ في تفسير اشرف‌الالفاظ، 3/1893، واژه? «غفران».
5‌. ر.ك: تفسير البغوي، 6/26، چاپ دارطيبه.
6‌. حاشية الشهاب علي تفسير البيضاوي، 7/29؛ تفسير الصافي، 3/426، چاپ مؤسسة‌الاعلي للمطبوعات؛ تفسير المعين، 2/923؛ تفسير كنزالدقائق، 7/35؛ تفسير المراغي،6/338؛ التفسير الفريد للقرآن المجيد، 3‌/2163 و تفسير النسفي، 2/495.
7‌. تفسير الميزان، 15/93.
8‌. ابوالاعلي المودودي، تفسير سوره? نور/‌137، ابوالاعلي المودودي، دار السعوديه، چاپ سوم، 1408 هـ.ق.
9‌. سوره? عبس بيست و يكمين سوره‌اي است كه در مكه، نازل شده است (الاتقان، 1/ 59؛ مجمع‌البيان، 10/65 و التحرير و التنوير، 30/101).
آهنگ كلي سوره، نكوهش آدمياني است كه فقر مادي را مجوزي بر كوچك انگاشتن و ضعيف شمردن نيازمندان مادي مي‌دانند و اندوخته‌هاي مادي را ملاك برتري و بزرگ شمردن بي‌نيازان مي‌پندارند كه در نخستين آيات سوره تبيين شده است و در آيات ديگر به خواري انسان در نظام آفرينش و نيازمندي وجودي‌اش كه با طغيان و سركشي به نبود حاكميت خداوند و يك نظام قانونمند در جهان هستي مي‌پردازد، پرداخته و در پايان، فرجام زندگي انسان، بيان شده است. (الميزان، 20/199؛ في ظلال القرآن، 6/3822 و…).
10‌.و نيز بنگريد آيات 151 از سوره بقره و آيه? 2 از سوره? جمعه و بخش اوّل اين مقاله در همين فصلنامه، ش 24.
11‌. تبيان، 10/270؛ تفسير البغوي (معالم‌التنزيل)، 4/447؛ كشف‌الاسرار، 10/382؛ روض‌الجنان و روح‌الجنان ، 20/149؛ ترجمه تفسير جوامع‌الجامع، 6/562؛ تهذيب التفسير الكبير،7/390؛ الجامع لاحكام القرآن، 19/140؛ حاشية‌الشهاب علي تفسير البيضاوي، 9/414؛ تفسير النسفي، 4/487؛ غرايب القرآن، 6/447؛روح‌المعاني، 16/71 از جزء 30؛ تفسير المراغي، 10/329 و الوجيز في تفسير القرآن العزيز، 3/426.
12‌. الحاقه، آيه? 40؛ اعراف، آيه? 158؛ اعراف، آيه? 188. نيز ترجمه? قرآن بهاءالدين خرمشاهي و انبيا، آيه 107 ترجمه? قرآن بهاءالدين خرمشاهي.
13‌. تفسير الميزان، 20/201.
14‌.تفسير صافي، 5/285.
15‌. سوره? نازعات، هشتادمين سوره‌اي است كه در مكه بر پيامبر(ص) نازل شده است. الاتقان، 1/59؛ مجمع‌البيان، 10/165 البته با توجه به تكرار سوره? قمر، در شمارش اوليه هشتاد و يكم به شمار مي‌آيد اما اين شمارش اشتباه است. ابن عاشور، (التحرير و التنوير، 30/59) و محمد عزه دروزه (تفسير الحديث، 1/15) آن را هشتاد و يكمين سوره دانسته‌اند. آهنگ كلي سوره اثبات و گزارش روشن و محسوسي از قيامت است و نيز زمان آن. (الميزان، 20/178؛ التحرير و التنوير، 30/60 و تفسير البصائر، 52/7.)
16‌. تفسير كبير، 11/39، چاپ جديد از دار احياء تراث‌العربي، 1417 هـ.ق.
17‌. حاشية‌الشهاب علي تفسير البيضاوي، 9/403؛ تفسير النسفي، 4/483؛ البحر المحيط، 10/398؛ تفسير القرآن‌العظيم، 8 /315، و نيز بنگريد به: الوجيز في تفسير القرآن العزيز، 3/421 و الوجيز في تفسير الكتاب العزيز، 2/1170 با تحقيق صفوان عدنان.
18‌. تفسير المراغي، 10/319‌.
19‌. سوره? ليل هشتادمين سوره‌اي است كه در مكه نازل شده است (الاتقان، 1/58؛ البرهان في علوم‌القرآن، 1/280؛ مجمع‌البيان، 10/164 و…) آهنگ كلي سوره، تبين والايي و برتري انديشه، گفتار و كلام مؤمن است و نيز عيب‌يابي و نكوهش مشركان و فرجام حيات هر كدام.
20‌. تبيان، 10/366‌.
21‌. مجمع‌البيان ، 10/298 و نيز ر.ك: تفسير النسفي، 4/531؛ غرائب‌القرآن، 6/ 512 و الوجيز في تفسير الكتاب العزيز، 2/1209.
22‌. حاشية‌الشهاب علي تفسير البيضاوي، 9/508.
23‌. التحرير و التنوير، 30/391.
24‌. عمدة‌الحفاظ في تفسير اشرف‌الالفاظ، 4/2546، واژه? «مول».
25‌. التبيان، 5/292.
26‌. همان.
27‌. همان.
28‌. ترجمه تفسير جوامع‌الجامع، 3/15.
29‌. تفسير كشّاف، 2/293 ، با تحقيق عبدالرزاق المهدي، دار احياء التراث العربي.
30‌. ترجمه? تفسير جوامع‌الجامع، 3/15.
31‌. تفسير نسفي، 2/206؛ بحر المحيط، 5/499؛ تفسير صافي، 2/371 و….
32‌. الميزان، 9/377.
33‌. التحرير و التنوير، 11/23.
34‌. التحقيق في كلمات القرآن، 7/130.
35‌. الميزان، 9/377.

مقالات مشابه

نفس و ابعاد مهار آن در قرآن و حديث

نام نشریهمعرفت اخلاقی

نام نویسندهمحمدتقی سبحانی‌نیا

مبانی درمان معنوی در اسلام

نام نشریهماهنامه معارف

نام نویسندهعبدالله جوادی آملی

روش تزکیه از نگاه قرآن

نام نشریهپژوهشهای قرآنی

نام نویسندهسیدموسی صدر