تحريف ناپذيري قرآن

پدیدآورسعید شمس

تاریخ انتشار1388/12/13

منبع مقاله

share 220 بازدید
تحريف ناپذيري قرآن

سعيد شمس

ما معتقديم قرآن تنها كتاب آسماني است كه از تحريف مصون مانده و خداوند خود صيانت آن را از هرگونه تغيير و تحريف تضمين كرده است.

مقدمه

انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون(حجر/9)
اسلام به عنوان آخرين , كامل ترين و برترين نسخه دين الهي قوانين و دستوراتي را در بردارد كه كاملا مطابق فطرت و عقل بشر بوده و سعات و كمال آدمي را تضمين مي كند ؛ اصيل ترين منبع جاودان اين دين؛ قرآن كريم است.
كتاب هاي آسماني پيشين دستخوش تحريف و تغيير قرار داشته و پاسخ گوي نياز انسان در اين عصر نيستند؛ پس در اين عصر برمي تابد تا كتابي دراختيار مردم قرار گيرد كه هم پاسخگوي نياز بشر بوده و هم از هرگونه تحريف و تغيير مصون باشد.
ما معتقديم دراين برهه از زمان، قرآن تنها كتاب آسماني است كه پاسخ گوي نياز بشر بوده و از تحريف مصون مانده و خداوند خود صيانت آن را از هرگونه تغيير و تحريف تضمين كرده است.
با نزول قرآن و تولد اسلام, آخرين دين الهي ؛ ديگر ارسال رسل و انزال كتب آسماني متوقف شد؛ بنابراين جاي اين پرسش باقي مي ماند كه آيا قرآن هم همچون ديگر كتاب هاي آسماني, دستخوش تحريف واقع شده است يا اين كه براي مصون ماندن اين آخرين نسخه الهي تدبيري انديشيده شده تا ديگر دستخوش تحريف قرار نگيرد.
ما معتقديم قرآن تنها كتاب آسماني است كه از تحريف مصون مانده و خداوند خود صيانت آن را از هرگونه تغيير و تحريف تضمين كرده است. (1)
همچون روز روشن است قرآني كه در دسترس ما است همان قرآني است كه خداوند بر پيامبرش، خاتم مرسلين محمد صلي الله عليه وآله نازل كرده و درطول تاريخ از تحريف در امان مانده است، بر خلاف كتب آسماني ديگركه چنين ادعاي در موردشان صدق نمي كند؛ بنابراين با جزم به اين كه قرآن كلام وحي است، آن را از ديگر كتب آسماني فراتر نموده و جايگاه بس رفيع و والاي آن را در زندگي مسلمانان روشن مي كند كه از ارزش و تقدس والايي برخورداراست.
موريس بوكاي پزشك فرانسوي مي نويسد:
قرآن بيان وحيي است كه با واسطه فرشته مقرب جبرئيل بر محمد صلي الله عليه وآله نازل مي شده و بلافاصله توسط مومنين به رشته تحرير در آمده در حافظه نگاه داشته مي شده و موقع نمازها مخصوصا در ماه رمضان تلاوت مي گرديده است... بر خلاف آنچه كه دراين مورد براي اسلام رخ داده است , وحي مسيحيت تنها مبتني بر شهادتهاي متعدد و غير مستقيم مي باشد؛ زيرا بر خلاف آنچه كه بسياري از مسيحيان تصور مي كنند ما هيچگونه شهادتي كه از يك شاهد عيني زندگي عيسي عليه السلام رسيده باشد در دست نداريم.(2)
اين در حالي است كه متاسفانه در ميان مسلمانان عده اي قرآن را تحريف شده پنداشته و بر اين باورند كه بخشي از اين كتاب مقدس مورد تحريف و حذف قرار گرفته است .
اين پندار باطل اهميت پرداختن به اين موضوع را برهمگان آشكار مي كند. هر چند عده قليلي از مسلمانان به چنين پندار باطلي دامن زده اند لكن امروز اين شيعيان هستند كه ناجوانمردانه متهم به اعتقاد به تحريف هستند و با اين حال كه اكثريت قاطع شيعه آن را نپذيرفته اند و تنها اندكي بر چنين پندارند، گروهي كه خود را در زمره مسلمانان معرفي مي كنند سعي دارند اين اتهام را به شيعه نسبت دهند.
علامه عسگري از قول يكي از علماي هند نقل مي كند كه پس از انقلاب اسلامي ايران تنها در هند 200 كتاب به زبان هاي مختلف عليه شيعه بر تحريف قرآن به چاپ رسيده است.(3)
متاسفانه اين اختلافات به حدي بالا گرفت كه دشمنان از اين فرصت سوء استفاده كرده و اقدام به انتشار قرآني جديد موسوم به فرقان الحق در كشورهاي اسلامي كردند بنابراين جادارد در سالي كه به نام اتحاد ملي و انسجام اسلامي نام گذاري شده است با بيان آراي انديشمندان شيعه و اهل سنت، حقيقت را بر پيروان حق و مبلغان راستين اسلام آشكار ساخته تا توطئه دشمنان دين را برملا سازيم.

مفهوم شناسي تحريف

تحريف در لغت به معناي مايل كردن ، كج كردن و تغيير دادن آمده است. تحريف كلام ، بد معنا كردن ، سوء تعبير و سوء تفسير است و تحريف كلمه ، جابجا كردن كلمه مي باشد.(4)
" حرّف عن الشيئ...." اذا مال الانسان عن شيئ.....
"تحريف القلم، قطّه محرّفا " و قلم محرّف عدل بأحد حرفيه عن الآخر.....
و تحريف الكلم عن مواضعه تغييره...(5)
بنابراين در كتاب هاي لغت تحريف هم به معناي جابجا كردن لفظ و هم به معناي تصرف در معناست.
در اصطلاح نيز تحريف به معناي تغيير و جابجايي آمده است و بردوگونه است: لفظي و معنوي
تحريف لفظي : تغيير دادن لفظ ، اعم از اين كه جاي كلمات را با يكديگر عوض كنند يا اينكه به جمله افزوده و يا از آن كاسته شود.
تحريف معنوي عبارت است از اين كه مفهوم كلام را تغيير دهند و برخي از معاني را كتمان كنند .

تحريف در قرآن

تحريف در قرآن به معناي تغيير حروف و كلمات و يا تغيير معاني قرآن مي باشد(6)
در قرآن نيز تحريف اصطلاحي به هر دو وجهش مطرح است ، لفظي و معنوي .
از تحريف معنوي در قرآن به تفسير به رأي يا تفسير غير حقيقي تعبير شده است؛"من الذين هادوا يحرفون الكلم عن مواضعه ..." (7)طبق بيان آيه، يهود پس از آن كه مراد از كلام را دانستند آن را از معناي صريح منحرف مي كردند، مثلا مي گفتند : مراد از اين جمله:‌ خاتم پيامبران نيست ؛ بلكه جبرئيل است...... ويا كلمه ها را جابجا مي كردند.( 8)
واز تحريف لفظي در قرآن ، جابجا كردن كلمات ، حذف يا اضافه كردن به كلمات قرآن تعبير شده است.
مرحوم طبرسي ذيل آيه " يحرفون الكلم عن مواضعه..." مي نويسد:
فمعناه من اليهود فريق يحرفون الكلم عن مواضعه اي يبدلون كلمات الله و احكامه عن مواضعها و قال مجاهد يعني بالكلم التوراة و ذلك أنهم كتموا ما في التوراة من صفة النبي صلي الله عليه وآله...( 9)
از اين كه يهود در تورات نام پيامبر اسلام را تحريف كردند، تغيير درمعنا و از اين كه كلمات خدا را جابجا مي كردند، تغيير در لفظ استفاده مي شود.
عده اي معتقدند در قرآن تنها به تحريف معنوي اشاره شده است (10) ؛ اما از اين آيه و آيات ديگر مي توان استفاده كرد كه يهود علاوه بر تحريف معنوي تورات، آن را تحريف لفظي هم كرده اند.(11)
اقسام تحريف لفظي در قرآن:
تحريف لفظي صورت هاي مختلفي دارد اما مواردي كه به اصل قرآن لطمه وارد مي كندبه شرح ذيل است:
1. كاستن يا افزودن در حروف و حركات قرآن :‌ مثل اين كه "‌حم عسق" را "‌حم سق"‌بخوانيم.
2. كاستن يا افزودن در كلمات قرآن:‌ مثل اين كه "‌ و ماخلق الذكر والأنثي "‌را " و الذكر والأنثي "‌بخوانيم.
3. كاستن يا افزودن درآيات و سور قرآن: مثل اين كه بگوييم فلان جمله از آيات قرآن بوده و حذف شده و يا اين كه فلان آيه جزء قرآن نمي باشد . يا بگوييم بعضي از سوره ها يا قسمت هاي قرآني كه در دسترس ما است حقيقتا جزء قرآن نبوده و يا بگوييم قرآني كه در دسترس ما است تمام قرآني كه بر پيامبر نازل شده ، نيست.(12)

بررسي اقسام تحريف:‌

1. تحريف معنوي:‌ شكي نيست در اين كه تحريف به اين معنا در قرآن محقق شده ؛ زيرا طبيعي است هر كس قرآن را تفسير به رأي كند ، آن را تحريف معنوي كرده است. كه روايات شديدا از اين نوع تحريف منع كرده اند.( 13)
2. تحريف لفظي به معناي كاستن يا افزودن در حروف يا حركات قرآن با حفظ محتواي اصلي قرآن :‌ اين نوع تحريف هم كه به موضوع اختلاف قرائت در قرآن مرتبط است ، در قرآن واقع شده است.(14)
ما معتقديم قرآني كه بر پيامبر صلي الله عليه وآله نازل شده تنها به يك قرائت خاص و آن قرآئت حفص از عاصم بوده و تنها اين قرائت را معتبر مي دانيم؛ زيرا چنين قرآئتي با روايت صحيح موافق است و عاصم از استاد خود ابوعبدالرحمن سلمي و او نيز از اميرالمؤمنين علي عليه السلام گرفته است و آن حضرت نيز به قرائتي تمسك مي كرده كه بين مسلمانان رواج داشته و با نص اصلي وحي موافق بوده تمسك مي كردند.(15)
3. تحريف لفظي به معناي كاستن يا افزودن آيه يا سوره اي با حفظ محتواي اصلي قرآن، مانند اختلافي كه در مورد جزئيت "بسم الله الرحمن الرحيم" مطرح است. عده اي بسم الله را در غير سوره فاتحه جزء قرآن نمي دانند ؛ اما ما معتقديم " بسم الله" در سرتاسر قرآن آيه اي مستقل است (16)
4. تحريف لفظي به معناي افزودن به قرآن به صورتي كه گفته شود : مقداري از قرآن در دسترس ، حقيقتا همان قرآني كه بر پيامبر نازل گشته؛‌ نمي باشد: هيچيك از مسلمانان به چنين نوع از تحريف قايل نشده اند.( 17)
5. تحريف لفظي به معناي كاستن از قرآن به گونه اي كه گفته شود قرآن در دسترس، همه آنچه بر پيامبر صلي الله عليه و آله نازل گشته ، نمي باشد؛ بلكه بخشي از آيات يا سوره هاي آن حذف شده است. مراد از تحريفي كه مقالات و كتاب هاي فراوان بر ردّ آن نگارش شده همين نوع است و ما نيز در اين مقاله بر آنيم تا بر بطلان اين پندار دلايلي را اقامه كنيم.

ديدگاه انديشمندان درباره مصونيت قرآن از تحريف:

همانطور كه اشاره شد اكثر قريب به اتفاق انديشمندان شيعه و اهل سنت اعتقاد به تحريف را مردود مي دانند؛ اما با توجه به اهميت ديدگاه شيعه و نسبت ناروايي كه به آن ها داده اند تنها به نقل ديدگاه برخي از بزرگان شيعه بسنده كرده و براي آگاهي از ديدگاه ساير انديشمندان شيعه و اهل سنت شما را به كتاب هايي كه در اين زمينه نگارش شده راهنمايي مي كنيم :(18)
1. دانشمند و فقيه بزرگ و نام آور شيعه شيخ مفيد ره (336-413) : و قد قال جماعة من اهل الامانة أنه لم ينقص من كلمة و لامن آية و لامن سورة... و اما الزيادة فيه فمقطوع علي فسادها من وجه فالوجه الذي اقطع علي فساده ان يمكن لأحد من الخلق زيادة مقدار سورة فيه علي حد يلتبس به عند من الصفحاء و اما الوجه المجوز فهو أن يزاد فيه كلمة و الكلمتان و الحرف والحرفان وما اشبه ذلك مما لايبلغ حد الاعجاز و يكون ملتبسا عند اكثر الفصحاء بكلم القرآن غير انه لابد متي وضع من أن يدل عليه و يوضع لعباده عن الحق فيه و لست اقطع علي كون ذلك بل اميل الي عدمه و سلامة القرآن منه.....(19)
2. شريف سيد مرتضي علي بن الحسين علم الهدي (355-436) : ان العلم بصحة نقل القرآن كالعلم بالبلدان والحوادث الكبار والوقائع العظام والكتب المشهورة واشعار العرب المسطوره فإن العناية اشتدت و الدواعي توفرت علي نقله و حراسته .... لأن القرآن معجزة النبوة و مأخذ العلوم الشرعية .... و علماء المسلمين قد بلغوا في حفظه و حمايته..... فكيف يجوز أن يكون مغيرا او منقوصا مع العناية الصادقة والضبط الشديد...(20)
3. فقيه نامي شيخ صدوق اعلي الله مقامه الشريف( م 381): اعتقادنا انّ القرآن الذي انزل الله تعالي علي نبيّه هو ما بين الدفتين و ليس بأكثرمن ذلك و من نسب الينا إنّا نقول أنّه اكثر من ذلك فهو كاذب.(21)
4. دانشمند و فقيه بزرگ جهان تشيع شيخ طوسي ره(385-460): (22)
اما الكلام في زيادته و نقصانه فمما لايليق به (يعني بالتفسير) ايضا لان الزيادة فيه مجمع علي بطلانها والنقصان منه فالظاهرمن مذهب المسلمين خلافه و هو لايليق بالصحيح من مذهبنا و هو الذي نصره المرتضي و هوالظاهر في الروايات غير انه رويت روايات كثيرة من جهة الخاصة والعامة بنقصان كثير من آي القرآن و نقل شيئ منه من موضع الي موضع طريقها الآحاد التي لاتوجب علما و لاعملا و الاولي الاعراض عنها(23)
5. علامه طبرسي مفسر بزرگ شيعه(470-548) : ... الكلام في زيادة القرآن ونقصانه.... فاما الزيادة فيه فمجمع علي بطلانه و اما النقصان منه فقد روي جماعة من اصحابنا و قوم من حشوية العامة أنّ في القرآن تغييرا او نقصانا والصحيح من مذهبنا خلافه... (24)
6. فاضل و دانشمند نام آور مرحوم ملامحسن فيض كاشاني ره( 1007-1091): أنّه علي هذا التقدير( تقديرالقول بالتحريف) لم يبق لنا اعتماد علي شيئ من القرآن ... فلم يبق لنا في القرآن حجة اصلا فتنتفي فائدته و فائدة الامر باتّباعه و الوصية بالتمسك به الي غير ذلك ... وقال " إنّا نحن نزّلناالذكر و إنّا له لحافظون" فكيف يتطرق اليه التحريف والتغيير...(25)
7. علامه سيد شرف الدين موسوي(1290-1377) : نسب الي الشيعه القول بتحريف القرآن بإسقاط كلمات وآيات... فأقول نعوذ بالله من هذا القول و نبرأ الي الله تعالي من هذا الجهل و كل من نسب هذا الرأي الينا جاهل بمذهبنا او مفتري علينا فإنّ القرآن العظيم و الذكرا لحكيم متواتر من طرقنا بجميع آياته و كلماته و ساير حروفه و حركاته و سكناته تواتراً قطعياً عن ائمة الهدي من اهل البيت عليهم السلام لايرتاب في ذلك الاّ معتوه و ائمة اهل البيت كلهم اجمعون رفعوه الي جدهم رسول الله صلي الله عليه وآله عن الله تعالي و هذا مما لاريب فيه و ظواهر القرآن الكريم فضلاً عن نصوصه ابلغ حجج الله تعالي و اقوي ادلّة اهل الحق بحكم الضرورة الاوّلية من مذهب الامامية و صحاحهم في ذلك متواترة من طريق العترة الطاهرة و لذلك تراهم يضربون بظواهرالصحاح المخالفة للقرآن عرض الجدار و لايأبهون بها عملاً بأوامر ائمتهم عليهم السلام....(26)

قائلين به تحريف قرآن

اگر چه اكثر انديشمندان شيعه و اهل سنت شديدا مخالف تحريف قرآن هستند لكن عده اي انگشت شماري از اخباريون (27)در ميان شيعيان و حشويه(28) در ميان اهل سنت قائل به تحريف شده اند و براين پندار باطلند كه بخشي از قرآن حذف گرديده است.
در ميان اخباريون شيعه مي توان از محدث نوري ( 1254-1320) در كتاب فصل الخطاب في تحريف كتاب رب الارباب و سيد نعمت الله جزايري (1050-112) در كتاب انوار نعمانية(29) نام برد .
عمده دليلي كه آنان بر كاسته شدن قرآن مورد استناد قرار داده اند رواياتي است كه بخشي آن ها را نقل و مورد نقد و بررسي قرار خواهيم داد.

روايات تحريف در كتب شيعه و اهل سنت:

به طور كلي رواياتي كه كه مورد استناد قائلين به تحريف قرار گرفته است را مي توان به شش دسته تقسيم كرد:
1. روايات مصحف اميرالمومنين علي عليه السلام .
2. رواياتي كه گوياي اين مطلب هستند كه هر چه در مورد انجيل و تورات به وقوع پيوسته در مورد قرآن نيز محقق خواهد شد.
3. رواياتي كه از آن ها استفاده مي شود غير معصوم در گرداوري قرآن نقش داشته است .
4. رواياتي كه تصريح دارد آيه يا سوره اي از قرآن حذف شده است.
5. رواياتي كه تبديل كلمات قرآن به كلمات ديگر را تجويز مي كند.
6. رواياتي كه تصريح دارد فلان آيه يا سوره جزء قرآن نيست.
بررسي همه روايات از عهده اين مقاله خارج است بنابراين بخشي را آورده و مورد بررسي قرار خواهيم داد.
دسته اول: روايات مصحف اميرالمومنين علي عليه السلام:
اين روايات گوياي اين مطلب هستند كه قرآن در دسترس، همان قرآن واقعي نيست كه بر پيامبر نازل شده؛ بلكه دستخوش تحريف قرار گرفته و قرآن واقعي را اميرالمومنين علي عليه السلام گرد آورده و هم اكنون آن قرآن نزد اهل بيت عليهم السلام نگهداري مي شود و تا زماني كه امام زمان عجل الله تعالي فرجه ظهورنكرده اند ازنظر ما پنهان بوده و هنگام ظهور آن را عرضه خواهند كرد.
به نمونه اي از اين روايات توجه كنيد:
1. كليني باسناده عن جابرعن ابي جعفر عليه السلام قال: ما يستطيع احد ان يدعي ان عنده جميع القرآن كله ظاهره و باطنه ؛ جز اوصياي پيامبر كسي نمي تواند ادعا كند كه تمام ظاهر و باطن قرآن نزد اوست.(30)
2. شيخ كليني باسناده عن جابر قال: سمعت اباجعفر عليه السلام يقول ما ادعي احد من الناس من انه جمع القرآن كله كما انزل الله كذاب و ما جمعه و حفظه كما نزله الله تعالي الا علي بن ابي طالب و الائمة من بعده عليهم السلام. جز دروغگو هيچكس از مردم ادعا نكرده كه قرآن را آنطور كه نازل شده تمامش را جمع نموده و به جز علي بن ابي طالب ع و ائمه بعداز او هيچكس قرآن را آنگونه كه خدا نازل كرده جمع و حفظ نكرده است.(31)
3. احمد بن محمد بن ابي نصر گويد : امام رضا عليه السلام به من قرآني داد و فرمود درآن نگاه مكن ، من آن را باز كرده و درآن سوره "‌لم يكن الذين كفروا "‌ ( سوره بينه)‌ را خواندم و درآن نام هفت نفر از قريش را كه به نام هاي خود و پدرانشان يافتم ، حضرت كسي را نزد من فرستاد كه قرآن را به من بازگردان.(32)
4. سالم بن سلمه مي گويد :‌فردي بر امام صادق عليه السلام قرآن خواند و من شنيدم برخي از حروفي كه مي خواند آنگونه نبود كه مردم مي خوانند ، حضرت فرمود: ‌ازاين قرائت دست نگه دارهمانطور كه ساير مردم مي خوانند بخوان تا اينكه حضرت قائم بيايد، كتاب خدا را به اندازه خود خوانده و قرآني را كه علي عليه السلام نوشته بود، خارج كند و فرمود : عليّ عليه السلام پس از فراغت از آن و نوشتن اين قرآن را براي مردم آورد و مردم گفتند :‌نزد ما مصحفي هست كه قرآن در آن گرد آمده و نيازي به قرآن تو نداريم ، علي عليه السلام فرمود: به خدا سوگند كه هرگز پس از اين روز آن را نخواهيد ديد.(33)
همانطور كه مشاهده شد روايات از كافي مرحوم كليني ره نقل شده است از همين رو محدث نوري در كتاب معروف خود (فصل الخطاب)مي نويسد: كليني هم معتقد به تحريف است و استنادش روايات يادشده است(34)

نقد و بررسي:

از اين روايات پاسخ هاي متعددي داده اند از جمله :
1. اين روايات خبر واحد بوده و نمي توانند مورد استناد واقع شوند.
2. سند اين روايات ضعيف است
3. مقصود اين روايات قرآني است كه نزد ائمه عليهم السلام است كه به ترتيب نزول بوده و اضافات آن ها تأويل ها و تفسيرهاي آيات است كه ذيل هر آيه نوشته شده است.
با ملاحظه روايات ياد شده اين چند نكته به دست مي آيد :
1. قرآني نزد ائمه وجود دارد كه مطالبي افزون بر قرآن در دسترس دارد .
2. آن قرآن را امير المومنين علي عليه السلام به منظور خاصي گرداوري كرده است.
3. هر چند حضرت آن قرآن را عرضه كردند اما جامعه آن روز آن قرآن را نپذيرفتند.
4. آن قرآن مشتمل بر مطالبي است كه ممكن است براي بعضي ناخوشايند باشد.
5. وجود اضافات در قرآن يادشده منافاتي با قرآن در دسترس ندارد چون مي توان از روايات استفاده كرد؛ قرآن ايشان بر اساس ترتيب نزول بوده و تفاسير و تأويل هايي را ذيل آيات نوشته اند ؛ (35)بنابراين از اين دسته از روايات نمي توان استفاده كرد كه قرآن در دسترس دستخوش تغيير و تحريف قرار گرفته است.
دسته دوم: رواياتي به اين مضمون در كتب روايي شيعه و اهل سنت وجود دارد: هر اتفاقي كه براي امت هاي پيشين محقق شده براي مسلمانان نيز به وقوع خواهد پيوست كه شيخ حر عاملي آن ها را در كتاب كلامي خود الايقاظ براي اثبات رجعت بكار گرفته است(36)
يك نمونه از روايات اين دسته : امام صادق عليه السلام فرمود:‌سه روز پس از دفن رسول خدا صلي الله عليه وآله سلمان فارسي خطبه خواند و درضمن آن گفت: مردم سخن مرا گوش كنيد شما روش بني اسرائيل را پيش گرفته ايد به خدا كه وضع شما هم مثل قوم بني اسرائيل تغيير خواهد يافت بدون كم و زياد از حالي به حال ديگر خواهيد شد و هر چه در مورد آن ها اتفاق افتاد براي شما هم رخ خواهد داد.(37)
كيفيت استدلال اين است اين دسته از روايات تصريح مي كنند كه حوادث اديان گذشته براي مسلمانان هم تكرار خواهد شد پس از جمله حوادث تحريف كتاب هاي آسماني است در نتيجه قرآن نيز دستخوش تحريف قرار خواهد گرفت.
از اين دسته از روايات نيز پاسخ هاي فراواني داده شده از جمله آلوسي در تفسير روح المعاني(38) و شيخ حرعاملي در الايقاذ(39) آيت الله خويي ره در البيان(40) و آيت الله فاضل لنكراني ره در المدخل(41)
حاصل پاسخ ها اين است كه:
1. در مشابهتي كه روايات ياد شده اشاره كرده اند لازم نيست تمام خصوصيات در نظر گرفته شده باشد و شايد از جمله خصوصياتي كه لحاظ نشده تحريف باشد.
2. در صورت شامل شدن شايد تحريف معنوي مقصود باشد كه كسي در وقوع آن اختلاف ندارد.
3. در صورتي كه شامل تحريف لفظي شود ديگر شامل زياده نخواهد شد چون در خصوص تحريف در افزودن به قرآن اتفاق نظر وجود دارد كه واقع نشده است.پس باز مشابهت كامل نشد.
4. زبان اين روايات اعم از اين است كه در اين زمان يا در آينده و همين امر دلالت آن ها را مجمل مي كند و ديگر قابل استناد نيستند.
5. بر فرض كه همه اتفاقات مانند هم باشند ولي بايد گفت همه اتفاقات مانند هم هستند مگر اتفاقاتي كه تصريح بر عدم وقوعشان داشته باشيم و قرآن تصريح دارد براين كه هرگز دستخوش تحريف قرار نخواهد گرفت.(42)(43)
دسته چهارم: رواياتي كه تصريح دارد سوره اي از قرآن حذف شده است : به نمونه اي از آن ها توجه كنيد:
1. عبدالله بن عمر مي گويد:‌هيچ يك از شما نمي تواند بگويد تمام قرآن در دست ما است ، مقدار زيادي از اين قرآن از بين رفته است پس بايد گفت آنچه ظاهر و آشكار هست را در دسترس داريم.(44)
2. هشام بن سالم از امام صادق عليه السلام نقل مي كند كه حضرت فرمود:‌ قرآني كه جبرئيل بر محمد صلي الله عليه وآله نازل كرده است هفده هزار آيه داشت.(45)
3. عمربن خطاب گويد قرآن داريا يك مليون و بيست و هفت هزار حرف است در حالي كه قرآن در دسترس يك سوم اين مقدار هم نمي شود بنابراين بيش از يك سوم قرآن از بين رفته است.(46)
پاسخ از اين روايات نيز همانند گذشته اين است كه اضافات مي توانند همان تفاسير و تأويل هاي قرآن در دسترس باشند و يا از بطن هاي قرآن هستند شاهد بر اين مطلب : در روايتي كه از عبدالله بن عمر نقل شد در پايان اظهار داشت كه ما ظواهر قرآن را در دسترس داريم نه بطون قرآن را پس آن اضافات بطون قرآن هستند و ظاهرش همين الفاظ در دسترس .
تذكر: در كتاب هاي اهل سنت در مقام پاسخ گويي از اين قبيل روايات تعبيري بكار رفته است(47) كه به نظر مي رسد آن نيز خود نوعي اعتقاد به تحريف است ، مثلا در روايتي نقل مي كنند كه رجم قبلا در قرآن وجود داشته با اين عبارت "‌اذا زني الشيخ و الشيخة فارجموهما البتة فانهما قضياالشهوة(48) اما ديگر تلاوت آن نسخ گرديده و خوانده نمي شود.(49)
از جمله اشكالاتي كه به اين دسته از روايات مطرح است عبارتند از:
1. سند اين روايات از اعتبار ساقط است ؛ زيرا به فردي به نام احمد بن محمد السياري ختم مي شوند كه گذشته از غير منضبط بودن و فساد به وي تحريف و غلو در روايت را نسبت داده اند (50)
2. با توجه به اين كه روايات ياد شده مخالف قرآن هستند آن ها را دور مي اندازيم.(51)
3. مي توان اين روايات را حمل بر موارد قبلي نمود مثل اين كه اين عبارات در مقام تفسير و توضيح آيات بوده اند و خود از الفاظ قرآن نيستند.(52)

دلايل عدم تحريف :

هر چند كه با رد ادعاهاي ياد شده مبني بر وقوع تحريف قرآن به تصريح روايات ديگر نيازي به ارائه دليل نداريم لكن براي حصول اطمينان از عدم وقوع از تحريف در قرآن به دلائل عدم تحريف كه عبارتند از عقلي و تاريخي و روايات و آيات اشاره مي شود:

دليل عقلي :

از جمله دلايل عقلي دليل ضرورت نبوت مي باشد؛‌ توضيح اين كه : هدف از خلقت بشر نيل به سعادت ابدي است؛‌ هرچند عقل راهنماي بشر براي تامين اين سعادت است لكن كافي نيست؛ و بشر به تنهايي نمي تواند به كمال نهايي برسد پس حكمت و لطف الهي اقتضا مي كند كه خداوند با نزول پيامبرانش و كتاب هاي راهنمايش راهي را براي تضمين اين امر پيامبراني را با معجزه بفرستد و كتابي را كه همه چيز را در آن بيان شده بفرستد در غير اين صورت نقض غرض خواهد شد و بشر به كمال نخواهد رسيد پس اگر قرار است تنها منبع اين امر دستخوش تحريف قرار گيرد ديگر راهي براي بهرمندي بشر باقي نخواهد ماند پس لازم است اين آخرين و كامل ترين منبع وحي الهي از هرگونه كاستي و فزوني در امان بماند تا اين غرض را تامين كند. وگرنه بشر گمراه خواهد شد. واين خلاف حكمت است.(53)

تاريخ

از نظر تاريخي قرآن داراي موقعيت ويژه اي بود كه آن را از هرگونه تحريف در امان مي دارد كه به طور كلي مي توان آن ويژگي ها را در امور ذيل خلاصه كرد:
1. قرآن در حد اعلاي فصاحت وبلاغت بود و عرب با آن آنچنان مأنوس بود به طرق مختلف از متن آن نگهداري و با آن زندگي مي كردند.
2. قرآن محور اساسي دين مسلمانان بوده و همين براي ايجاد انگيزه بر حفظ آن كافي است.
3. پيامبر صلي الله عليه وآله براي بقاي قرآن و حفظ متن آن برنامه ريزي دقيقي را طراحي كرده بودند كه آن را از هرگونه كاستي و فزوني در امان مي داشت كه از جمله مي توان به وجود كاتبان و نويسندگان خاص و اهميت قاريان و حافظان و بيان ثواب فراوان براي تلاوت قرآن و اموري از اين قبيل اشاره كرد.
4. مسلمانان از ديرباز تاكنون نسبت به زياده يا كاستي قرآن بسيار حساس بودند.
5. اهل بيت در انتقادات خويش نسبت به خلفا از تحريف قرآن سخني به ميان نياورده اند وپيوسته مردم را به تمسك به قرآن در دسترس سفارش مي كردند.(54)
همه امور يادشده حاكي از آن است كه قرآن در دسترس به حدي زير ذربين بوده كه اگر كلمه اي از آن كم يا زياد مي شد بر همگان آشكار مي گرديد.

روايات

رواياتي كه از آن ها براي اثبات صيانت قرآن از تحريف استفاده شده است را مي توان به 9 دسته تقسيم كرد:
1. حديث ثقلين : مضمون اين روايات اين است كه رسول خدا به همه خبر مي دهد من دو چيز گرانبها را ميان شما به ارمغان مي گذارم يكي قرآن و ديگري عترت، مادامي كه به هردو تمسك مي كنيد گمراه نمي شويد(55) بنابراين اگر قرآن دستخوش تحريف قرار گيرد چگونه مي تواند مورد تمسك قرار گيرد؟
2. رجوع به قرآن در فتنه ها : فاذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن فإنّه شافع مشفع و ماحل مصدق ... مضمون آن اين است كه هرگاه فتنه و آشوب ها همچون شب تار شما را فرا گرفت به قرآن روي آوريد.(56)
3. معيار تشخيص آراي حق از باطل و تمايلات شيطاني از رحماني قرآن است. اميرالمومنين علي عليه السلام در خطبه 176 نهج البلاغه چنين مي فرمايد: بدانيد قرآن نصيحت گري است كه غش نمي كند و هدايت گري است كه گمراه نمي كند و سخنگويي است كه دروغ نمي گويد .... او را دليل بين پروردگارتان و خود تان قرار دهيد و او را ناصح خود قرار دهيد و معيار تشخيص آراي حق از باطل و اهوا و تمايلات شيطاني از رحماني را قرآن قرار دهيد.(57)
4. روايات تدبر در قرآن(58)
5. آنچه را مي گوييم بگوييد كجاي قرآن است تا به شما اطلاع دهيم.
6. آنچه در دست مردم است كتاب خداست.(59)
7. رواياتي كه شيوه استفاده از قرآن كريم را تعليم مي دهد.(60)
8. روايات عرضه بر كتاب خدا.
9. تواتر متن قرآن. پيش از اين گذشت كه قرآن در دسترس با همين حروف و كلمات و آيات و سوره هايش همان قرآني است كه بر پيامبر نازل شده و تنها همين نقل به تواتر به ما رسيده است.(61)
همه اين روايات يك پيام بسيار مهم دارند و آن اين كه در همه امورات قرآن منبع مراجعه براي هدايت است پس از اين كه اهل بيت مردم را به اين قرآن موجود در دسترس ارجاع مي دهند معلوم مي شود اين همان قرآني است كه بر پيامبر نازل شده و دستخوش تحريف قرار نگرفته است ؛‌چون اگر اين طور بود يا آن چه كاسته شده يا در هدايت بشر نقش داشته يا نه اگر نقش داشته فقدان آن مانع هدايت اوست و اگر نقش نداشته كه وجود آن ضروري نبوده و از اول هم نبايد جز قرآن مي بود.

قرآن

از جمله آياتي كه به آن ها استدلال شده عبارتند از:
الف) آيه ذكر: «اِنّا نَحْنُ نَزَّلنَا الذكْرَ وَ اِنّا لَهُ لَحَـفظون »(سوره حجر، آيه 9) ، يعنى ما قرآن را فرو فرستاديم و خود ، از آن نگه دارى و محافظت مى كنيم .
از آيه استفاده مي شود:
1. خداوند خود عهده دار حفظ قرآن شده است.
2. مقصود از ذكر قرآن است
3. مقصود از حفظ ذكر صيانت قرآن از نابودي؛ فراموشي؛ و هر گونه تغيير اعم از فزوني و كاستي است.
4. خداوند قرآن را از هر امري كه موجب از بين رفتن صفت ذكر شود حفظ مي كند.
5. آيه دلالت مي كند بر اين كه كتاب خدا از همه اقسام تحريف در امان است.(62)
ب) آيه 41و 42 سوره فصلت: " ... و إنّه لكتاب عزيز لايأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه تنزيل من حكيم حميد"؛ كتابي است كه منطقش محكم استدلالاتش قوي و تعبيراتش منسجم و عميق هيچگونه باطلي نه از پيش رو و نه از پشت سر به سراغ قرآن نمي آيد؛ چرا كه از سوي خداوند حكيم و حميد نازل شده است.
1. هيچ گونه باطلي از هيچ نظر سراغ قرآن نمي آيدنه آيه اي از آن و نه حتي كلمه اي از آن كم شده و نه چيزي برآن افزوده مي شودبه عبارت ديگر دست تحريف كنندگان از دامان بلندش كوتاه است.
2. جمله من بين يديه و من خلفه كنايه از همه جانبه بودن است.
3. جمله آخرآيه در حقيقت دليل روشن و گويايي است براي عدم راه يابي باطل در هيچ شكل نسبت به قرآن.(63)

حاصل اين كه :

1. تحريف اقسامي دارد ومقصوداز وقوع تحريف درقرآن تنها تحريف به كاسته شدن ازقرآن است و در ساير اقسام همه انديشمندان شيعه و اهل سنت متفقند كه هيچ گونه تحريفي در قرآن صورت نگرفته است
2. پندار تحريف تنها از سوي گروه اندكي كه در ميان شيعيان در ميان اخباريون و در اهل سنت بخشي از حشويه معتقد به چنين پندار باطلي شدند.
3. توجيه نسخ التلاوة كه در مقام پاسخ عده اي از اهل سنت به روايات تحريف ابراز شده نيز خود نوعي تحريف محسوب گرديده و مردود است.
4. قرآن در دسترس ما هم قرائتش به معصوم منتهي مي شود و هم نقل آن متواتراست.
5. بخش عمده روايات تحريف توسط شخصي به نام سياري نقل شده كه شخصي محرف و كذاب بوده .
6. بسياري از روايات مورد استناد قائلين به تحريف قابل توجيه و تأويل مي باشند.
7. مصحف اميرالمومنين علي عليه السلام نيز قرآني بوده كه آن حضرت به منظور خاصي بر اساس ترتيب نزول گردآورده و اضافات آن تفاسير و شأن نزول آيات مي باشد و منافاتي با قرآن در دسترس ندارد.
8. دلايل كافي از عقل و نقل و تاريخ بر مصونيت قرآن دردسترس از تحريف وجود دارد.

پاورقي ها:

1. سوره حجر/ آيه 9
2. ر.ك: مقايسه ميان تورات ، انجيل،‌قرآن وعلم ، موريس بوكاي،‌ ترجمه ذبيح الله دبير، ص 8.
3. ر.ك: كيهان انديشه ، شماره 28، سال 1368.
4. فرهنگ نوين (عربي فارسي ) سيد مصطفي طباطبايي ، ص 143. 145.
5. ر.ك‌:‌لسان العرب ، ابن منظور؛ ج3، ص129.
6. ر.ك: مفردات الفاظ القرآن ، راغب اصفهاني ، ص 114.
7. سوره نساء / آيه 46
8. ر.ك‌: قاموس قرآن ، قرشي ، ج3، ط تهران ، ص 121.
9. ر. ك‌:‌ مجمع البيان ، علامه طبرسي ره ، ج3، طبع جديد، ص 85.
10. ر. ك: صيانة القرآن من التحريف ، آيت الله معرفت، ط اولي دارالقرآن ، ص 16.
11. ر. ك : مجمع البيان ، همان .
12. ر. ك :‌ صيانة القرآن من التحريف، همان ، ص11.
13. ر. ك‌:‌ غوالي اللئالي، ج 4،‌ط جديد قم، ص104.
14. ر.ك :‌ البيان فى تفسير القرآن ، آيت الله خويي ره، ط ثاني، ص215.
15. ر.ك :‌ التمهيد ، آيت الله معرفت، ج 2 ، ص 232 ، انتشارات اسلامى .
16. البيان ، همان، ص 440 .
17. ر.ك: البيان ، همان/ تفسير روح المعاني ، محمود آلوسي ، ج7، ص16.
18. براي كسب آگاهي بيشتراز ديدگاه انديشمندان شيعه ر.ك: منابع اجتهاد ، آيت الله جناتي ، ص38-39/ صيانة القرآن من التحريف ، آيت الله معرفت ره، ص70/ البيان ، آيت الله خويي ره ، ص 219/تهذيب الاصول ، آيت الله سبحاني ، ج2، ص165. و براي كسب آگاهي بيشتر از ديدگاه انديشمندان اهل سنت ر.ك: تفسير روح المعاني ، محمود آلوسي ، ج1، ص24/تفسير مراغي ، مصطفي مراغي ، ج14، ص9/معالم التنزيل في التفسير والتاويل ، بن مسعود فراء البغوي، ج5، ص69/تفسير كبير ، فخررازي ، ج19، ص161/ التسهيل لعلوم التنزيل، بن جزي الكلبي، ج1، ص144/ مناهل العرفان في علوم القرآن ، ج1، ص425.
19. اوائل المقالات شيخ مفيد ره ص 94-95.
20. به نقل از المدخل التفسير، آيت الله فاضل لنكراني ره ، ط اول تهران ، ص 187.
21. شيخ طوسي اعلي الله مقامه از فقهاي نامي شيعه و موسس حوزه علميه نجف مي باشد كه به شيخ الطايفه ملقب مي باشد
22. مقدمه كتاب تفسير تبيان ، شيخ طوسي ره ، ج1، ص 3.
23. ر.ك : مجمع البيان ، همان ، ص15.
24. به نقل از مجمع البيان ، همان ، ج1 ط قديم مقدمه كتاب ص15.
25. ر.ك: تفسير صافي ، فيض كاشاني ره، ج1، المقدمةالسادسة، ص 33-34.
26. اجوبة مسائل موسي جارالله ف علامة شرف الدين ره، ص 33-34.
27. اخباري ها گروهي بودند كه در مقابل مجتهدان اصولي و اهل تحقيق تنها روايات را نقل كرده و به ظاهر آن ها استناد مي كردند.
28. حشويه گروهي بودند كه در ميان اهل سنت ظهور كرده و شباهت بسيار ي به اخباري ها درشيعه داشته و آنان نيز روايات صحيح و سقيم را نقل و به آن ها استناد مي كردند.
29. ر.ك: انوار نعمانيه ، ج1،ص 96 اين كتاب بابي دارد به نام نورالقرآن و در اين باب روايات تحريف را بيان كرده است.
30. ر.ك: اصول كافي با ترجمه و شرح مرحوم مصطفوي، ج1، كتاب الحجة باب كسي غير از ائمه همه قرآن را جمع نكرده روايت دوم.
31. كافي همانز
32. كافي همان كتاب فضل القرأن ج4 باب نوادر روايت 16.
33. كافي همان روايت 23.
34. رك: فصل الخطاب ؛ همان ، ص 25.
35. ر. ك: الاتقان‘ سيوطي ؛‌ ج 1، ص216.
36. ر. ك: الايقاذ من الهجعة بالبرهان علي الرجعة ،‌ شيخ حر عاملي ،‌ ترجمه و تصحيح سيد هاشم رسولي ص 98-112.
37. ر.ك: من لايحضره الفقيه ، 7صدوق ، ج 1، ص130./تفسير قمي ج2 ص413.
38. ر.ك: تفسير روح المعاني ، همان ، ج20، ص27
39. الايقاذ، همان ، ص 111و 112.
40. البيان ، همان ، ص240.
41. المدخل في التفسير، همان، ص235.
42. ر.ك: تاريخ قرآن، آيت الله معرفت، سمت، ص 87 ـ 89 / البرهان فى علوم القرآن، زركشى، ج 1ص 330./البيان فى تفسير القرآن، آية الله خويى(رحمه الله)، ص 258 نشر انوارالهدى./ الاتقان، همان، ص 101-102.
43. پيش از اين اشاره شد قرآن در دسترس همان قرائتي است كه حفص از عاصم او هم از اميرالمومنين ع نقل مي كند.
44. ر.ك: الاتقان، سيوطي، ج3، ص81-82.
45. ر.ك: كافي ، همان ، ج4، ص446.
46. ر.ك : حقايق هامة‌ ، سيد جعفر مرتضي، فصل اول ، روايات واقاويل-نماذج يسيره، شماره6و7.
47. ر.ك:‌المحلي ، بن حزم،ج12، ص175.
48. ر.ك:عارضة الاحوذي بشرح صحيح ترمزي ، بن عربي مالكي، ج6، ص 204-205/ فروع كافي، ج7، ص 177. مانند همين روايت است آنچه از عايشه نقل شده : كه در قرآن منزل آيه جمله "عشر رضعات معلومات يحرمن" وجود داشته سپس به خمس رضعات نسخ شده و هنگامي كه رسول خدا ص از دنيا رفتند اين آيه را وارد قرآن نكردند. ر.ك: التاج الجامع للاصول في احاديث الرسول، علي عاصف، ص 290.
49. ر.ك:‌صحيح مسلم باشرح نووي، ج11، ص 191/ المحلي ، همان.
50. ر.ك: المدخل التفسيرف همان، ص289.
51. روايات عرض علي الكتاب كه مي فرمايد هر چه مخالف قرآن باشد بر ديواربزنيد.
52. ر.ك‌:‌ المدخل في التفسير ، همان.
53. ر.ك: تفسير الميزان علامه طباطبايي ره ،‌ج12، ص107/ تفسير نمونه\ آيت الله مكارم شيرازي و ديگران ، ج11 ص23/ علوم قرآن، محمدباقر سعيدي روشن، ص200-201/قرآن شناسي، ج 1، آيت الله مصباح ،تحقيق ونگارش محمود رجبي، ص216.
54. ر.ك: قرآن شناسي، همان، ص 215-216/ درسنامه علوم قرآني، حسين جوان آراسته، ص322.
55. ر.ك: سنن دارمي ص524/ مسند احمد بن حنبل ص14و17و26و59و ج3 ص366و367و371 و ج5 ص182و189و190/كنزالعمال ص381/ بحارالانوار،ج92ص13.
56. ر.ك: اصول كافي ، همان، ج4 ص398.
57. ر.ك: نهج البلاغه ، صبحي صالح ف ص252.
58. ر.ك: بحارالانوار علامه مجلسي ره ، ج92، ص211.
59. نهج البلاغه ، همان ، ص44.
60. ر.ك: فروع كافي ، كليني ره ، كتاب الطهارة، ص30.
61. در بيان گواهي انديشمندان شيعه به تواتر اشاره شد.
62. ر.ك: تفسير الميزان ، همان ، ج12، ص101/ مجمع البيان ، همان، ج5-6 ، ص 508.
63. ر.ك: تفسير نمونه ، همان ، ج20 ، ص 297-300.

مقالات مشابه

نقد و بررسي روايتي در تحديد قرآن به سه بخش

نام نشریهحسنا

نام نویسندهمحدثه ایمانی

نقد كتاب مقدس: خاستگاه تاريخي ـ معرفتي و تأثير آن بر مطالعات قرآني

نام نشریهمعرفت ادیان

نام نویسندهجعفر نکونام, نفیسه امیری دوماری

تعارض اختلاف قرائات و عدم تحریف قرآن

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهسیدمرتضی پور ایوانی