پوشش بانوان و چرايي آن

پدیدآورابراهیم حسینی

تاریخ انتشار1388/12/13

منبع مقاله

share 277 بازدید
پوشش بانوان و چرايي آن

ابراهيم حسينى

پوشش اسلامي از احكام ضروري اسلام است و هيچ مسلماني نمي تواند در آن ترديد كند؛ زيرا هم قرآن مجيد به آن تصريح كرده است و هم روايات بسيار بر وجوب آن گواهي مي دهند. به همين جهت، فقيهان شيعه و سني به اتفاق به آن فتوا داده اند.

درآمد

لباس پوشيدن سابقه اي به اندازه حيات انسان دارد و جز پيروان يكي از مكاتب فكري كه بر لزوم برهنه زيستي پاي مي فشارند، (1) همه افراد به نوعي آن را تجربه مي كنند. اين پديده، به رغم ارتباطش با خصوصيات مختلف فردي و اجتماعي انسان، دست كم به سه نياز وي پاسخ مي دهد:
1. حفاظت در سرما و گرما و برف و باران (2)
2. حفظ عفت و شرم (3)
3. آراستگي، زيبايي و وقار (4)
اين نوشتار به بررسي معناي حجاب اسلامي و دليل هاي ضرورت آن مي پردازد. «حدود پوشش در اسلام » و نيز نوع پوشش هايي كه پيشوايان دين سفارش يا نكوهش كرده اند، در شماره هاي آينده بررسي خواهد شد.

رابطه حجاب و پوشش اسلامي

«حجاب » به معناي پرده، حاجب، پوشيدن و پنهان كردن و منع از وصول است. (5) اين واژه تنها به معناي پوشش ظاهري يا پوشاندن زن نيست و در اصل به مفهوم پنهان كردن زن از ديد مرد بيگانه است. بدين سبب، هر پوششي حجاب نيست. حجاب پوششي است كه از طريق پشت پرده واقع شدن تحقق يابد؛ ولي بر خلاف تصور عموم و نيز آنچه مشهور است، آيه حجاب (6) در قرآن «و اذا سالتموهن متاعا فسئلوهن من وراء حجاب... ؛ (7) چون از زنان پيغمبر (ص) متاعي خواستيد، از پس پرده بخواهيد». درباره زنان آن حضرت و بيش تر به منظور مسائل سياسي و اجتماعي فرود آمده است (8) نه پوشش زن در مقابل نامحرم. به كارگيري كلمه «حجاب » (9) در خصوص پوشش زن اصطلاحي نسبتا جديد است و همين سبب گرديده بسياري گمان كنند اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود؛ (10) يا مثل «ويل دورانت » بگويند: «اين امر خود مبناي پرده پوشي در ميان مسلمانان به شمار مي رود» ؛ (11) و يا مدعي شوند حجاب به وسيله ايرانيان به مسلمانان و اعراب سرايت كرده است؛ در حالي كه آيات مربوط به حجاب (پوشش اسلامي زنان در مقابل نامحرمان) قبل از مسلمان شدن ايرانيان نازل شده است. در عهد جاهليت نيز - همان طور كه ويل دورانت مي گويد (12) و كتب تفسير شيعه و سني (13) تاييد مي كند - اعراب چنين پوششي نداشتند و عادتشان تبرج و خودنمايي بود كه اسلام آن را ممنوع ساخت: «و لا تبرجن تبرج الجاهلية الاولي.» (14)
آنچه از قديم به ويژه نزد فقها در بحث نماز (كتاب الصلوة) و ازدواج (كتاب النكاح) رواج داشته، واژه «ستر» و «ساتر» به معناي پوشش و وسيله پوشش زن در مقابل نامحرمان بوده است. بنابراين، وظيفه پوشش اسلامي بانوان به معناي حبس و زنداني كردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتيجه عدم مشاركت اين گروه عظيم در فعاليت هاي اجتماعي نيست. اين وظيفه بدان معنا است كه زن در معاشرت با مردان بدنش را بپوشاند و به جلوه گري و خودنمايي نپردازد و مشاركتش در فعاليت ها بر اصول انساني و اسلامي استوار باشد. (15)

ضرورت پوشش اسلامي در قرآن

پوشش اسلامي از احكام ضروري اسلام (16) است و هيچ مسلماني نمي تواند در آن ترديد كند؛ زيرا هم قرآن مجيد به آن تصريح كرده است و هم روايات بسيار بر وجوب آن گواهي مي دهند. به همين جهت، فقيهان شيعه و سني به اتفاق به آن فتوا داده اند. همان طور كه نماز و روزه به دوراني خاص اختصاص ندارد، دستور پوشش نيز چنين است و ادعاي عصري بودن آن بي دليل و غير كارشناسانه مي نمايد.
خداوند متعال در آيه 30 سوره نور نخست به مردان مسلمان و سپس در آيه بعد به زنان مسلمان فرمان مي دهد از چشم چراني اجتناب كنند و در رعايت پوشش بدن از نامحرمان كوشا باشند: قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم ذلك ازكي لهم ان الله خبير بما يصنعون.
[اي پيامبر] به مردان مؤمن بگو ديدگان خود فرو خوابانند و عفت پيشه ساخته، دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. اين كار براي پاكي و پاكيزگي شان بهتر است و خداوند بدانچه مي كنند، آگاه است ».
و راغب اصفهاني در مفردات (18) گفته اند - به معناي «كاستن » است و «غض بصر» يعني كاهش دادن نگاه نه بستن چشم. البته متعلق اين فعل و اين كه از چه چيز چشمان خود را فرو بندند، ذكر نشده است؛ اما با توجه به سياق آيات، به ويژه آيه بعد، روشن مي گردد مقصود آن است كه خيره خيره زنان نامحرم را تماشا نكنند و از چشم چراني (19) بپرهيزند. از سوي ديگر، ممكن است مقصود از «حفظ فرج » در اين آيه پاكدامني و حفظ آن از آلودگي به زنا و فحشا باشد؛ ولي عقيده مفسران اوليه اسلام و نيز مفاد روايات از جمله سخن امام صادق (ع) (20) اين است كه مراد از «حفظ فرج » در همه آيات قرآن كريم پاكدامني و حفظ آن از آلودگي به فحشا است؛ جز در اين دو آيه كه به معناي حفظ از نظر و وجوب پوشش در مقابل نامحرم است. آنگاه خداوند متعال فلسفه اين آموزه را نظافت و پاكي روح مي داند و بر خلاف اهل جاهليت قديم و جديد - مانند «برتراند راسل » كه اين ممنوعيت را يك نوع محروميت و اخلاق بي منطق و به اصطلاح «تابو» (تحريم هاي ترس آور رايج در ميان ملل وحشي) مي داند - مي گويد: اين پوشش به منظور طهارت روح بشر از اين كه پيوسته درباره مسائل مربوط به اسافل اعضا بينديشد، (21) واجب شده است. سپس در آيه بعد مي فرمايد:
«و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها و ليضربن بخمرهن علي جيوبهن و لا يبدين زينتهن الا لبعولتهن او آبائهن او آباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بني اخوانهن او بني اخواتهن او نسائهن او ما ملكت ايمانهن او التابعين غير اولي الاربة من الرجال او الطفل الذين لم يظهروا علي عورات النساء و لا يضربن بارجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن و توبوا الي الله جميعا ايها المؤمنون لعلكم تفلحون؛
[اي پيامبر] به زنان مؤمن بگو ديدگان خود فرو خوابانند و عفت پيشه ساخته، دامن خود را از نگاه بيگانگان بپوشانند و زيور خويش را جز براي شوهران و ساير محارم آشكار نكنند، مگر آنچه پيدا است؛ و روسري هاي خويش را به گريبان ها اندازند تا سر و گردن و سينه و گوش ها پوشيده باشد و پاهاشان را به زمين نكوبند تا آنچه از زينت پنهان مي كنند، معلوم شود. اي بندگان مؤمن، همه به سوي خدا توبه كنيد تا رستگار شويد».
در اين آيه خداوند تعالي، در خصوص پوشش بانوان، آنچه را بر مردان مؤمن لازم است، به دو شكل گسترش مي دهد:
1. پوشيدگي سر و گردن؛ 2. پوشاندن زينت ها.
«خمر» جمع «خمار» و به معناي روسري و سرپوش (22) است. «جيوب » از واژه «جيب » به معناي قلب و سينه و گريبان است. (23) در تفسير مجمع البيان چنين مي خوانيم: زنان مدينه اطراف روسري هاي خود را به پشت سر مي انداختند و سينه و گردن و گوش هاي آنان آشكار مي شد. بر اساس اين آيه، موظف شدند اطراف روسري خود را به گريبان ها بيندازند تا اين مواضع نيز مستور باشد. (24) فخر رازي ياد آور مي شود: خداوند متعال با به كارگرفتن واژه هاي «ضرب » و «علي » كه مبالغه در القا را مي رساند، در پي بيان لزوم پوشش كامل اين نواحي است. (25) ابن عباس در تفسير اين جمله مي گويد: «يعني زن مو و سينه و دور گردن و زير گلوي خود را بپوشاند». (26)
برخي ادعا مي كنند، حجاب به معناي مقابله با برهنگي را قبول داريم؛ ولي در هيج جاي قرآن از پوشش مو سخن به ميان نيامده است؛ نا درستي اين سخن آشكار مي نمايد؛ زيرا، با چشم پوشي از گفتار ابن عباس و نيز شان نزول آيه، اين واقعيت كه زنان مسلمان حتي قبل از نزول اين آيه موهاي خود را مي پوشاندند و آشكار بودن گردن و گوش و زير گلو و گردنشان تنها مشكل به شمار مي آمد، ترديدناپذير است. در آيه از رو سري سخن به ميان آمده است، بايد پرسيد: آيا روسري جز آنچه بر سر مي افكنند و موها را مي پوشانند، معنايي دارد. افزون بر اين، حكم ميزان پوشش در روايات متعدد وارد شده است. (27) اگر قرار باشد مانند برخي از صحابه يا گروهي روشنفكر مآبان جديد فقط به قرآن اكتفا كنيم، در كشف جزئيات ضروري ترين احكام مانند ركعات نماز نيز ناكام مي مانيم.
در خصوص «زينت » پرسشي مهم مطرح است. آيا مفهوم آن واژه «زيور» فارسي (زينت هاي جدا از بدن مانند جواهرات) را نيز در بر مي گيرد يا تنها آرايش هاي متصل به بدن، مانند سرمه و خضاب، را شامل مي شود. ؟ (28) در پاسخ بايد گفت: حكم كلي آن است كه خودآرايي جايز و خودنمايي در مقابل نامحرم ممنوع است.
آرايش امري فطري و طبيعي است (29) و حس زيبايي دوستي سرچشمه پيدايش انواع هنرها در زندگي بشر شمرده مي شود. اين گرايش طبيعي، افزون بر آن كه آثار مثبت رواني در ديگران پديد مي آورد، به تحقق آثار گرانبهاي رواني در شخص آراسته نيز مي انجامد. آراستن خود و پرهيز از آشفتگي و پريشاني در نظام فكري و ذوق سليم انسان ريشه دارد. پرهيز از خودآرايي نه دليل وارستگي از قيد نفس است و نه علامت بي اعتنايي به دنيا. وضع ژوليده و آشفته و عدم مراعات تميزي و نظافت ظاهري، خود به خود شخصت افراد را در نگاه ديگران خوار مي سازد و زبان طعن و توهين دشمن را مي گشايد. (30) بر اين اساس، پوشيدن جامه زيبا، بهره گيري از مسواك و شانه، روغن زدن به مو و گيسوان، معطر بودن، انگشتر فاخر به دست كردن و سرانجام آراستن خويش هنگام عبادت و معاشرت با مردم از مستحبات مؤكد و برنامه هاي روزانه مسلمانان است. (31) حضرت امام حسن مجتبي (ع) بهترين جامه هاي خود را در نماز مي پوشيد و در پاسخ كساني كه سبب اين كار را مي پرسيدند، مي فرمود: «ان الله جميل و يحب الجمال فاتجمل لربي؛ خداوند زيبا است و زيبايي را دوست دارد. پس خود را براي پروردگارم زيبا مي سازم ». (32)
بنابراين، خداوند زينت و خودآرايي را نهي نمي كند؛ آنچه در شرع مقدس ممنوع شده است، تبرج و خودنمايي و تحريك و تهييج به وسيله آشكار ساختن زينت در محافل اجتماعي است؛ چنان كه مي فرمايد: «و لا تبرجن تبرج الجاهلية الاولي.» (33)
و نيز مي فرمايد: «و لا يضربن بارجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن.» (34)
اين آيه زنان عرب را كه معمولا خلخال به پا مي كردند و براي اين كه بفهمانند خلخال گرانبها دارند، پاي خود را محكم به زمين مي كوفتند، از اين كار نهي مي كند. فقيه بزرگوار علامه مطهري مي گويد: «از اين دستور مي توان فهميد هر چيزي كه موجب جلب توجه مردان مي گردد، مانند استعمال عطرهاي تند و همچنين آرايش هاي جالب نظر در چهره، ممنوع است. به طور كلي زن در معاشرت، نبايد كاري بكند كه موجب تحريك و تهيج و جلب توجه مردان نامحرم گردد.» (35)
در آيه 31 سوره نور مي فرمايد: «و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها». زينت هاي زن دو گونه است: يك نوع زينتي كه مانند لباس و سرمه و انگشتر و دست بند آشكار است و پوشانيدن آن واجب نيست؛ و نوع ديگر زينتي كه پنهان است مگر آن كه عمدا بخواهد آن را آشكار سازد؛ مانند گوشوار و گردن بند. پوشانيدن اين نوع زينت واجب است. البته استثناهايي دارد كه بعدا بيان خواهد شد. (36) قرآن كريم، با همين معيار، در خصوص پوشش بانوان سالمند و از كار افتاده كه اميد زناشويي ندارند، سهل گيري كرده، به آن ها اجازه داده است روي سرها را برگيرند؛ (37) ولي در عين حال آن ها نيز اجازه خودنمايي و تهييج ندارند: «و القواعد من النساء اللاتي لا يرجون نكاحا فليس عليهن جناح ان يضعن ثيابهن غير متبرجات بزينة ». (38)
آيات ديگري كه با صراحت كامل دستور پوشش اسلامي و فلسفه آن را بيان مي كنند، چنين است:
«يا ايها النبي قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلك ادني ان يعرفن فلا يؤذين و كان الله غفورا رحيما.
اي پيامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوشش هاي (روسري و چادر) خود را برخود فروتر گيرند. اين براي آن كه شناخته گردند و اذيت نشوند، [به احتياط] نزديك تر است؛ و خدا آمرزنده و مهربان است. (39)
با اين حال، ممكن است گروهي از ارازل و اوباش به هتك حيثيت زنان مؤمن ادامه دهند. در اين صورت، حاكم اسلامي وظيفه دارد با شدت تمام با اين افراد بيمار دل برخورد كند. بنابراين، مساله حفظ پوشش و عدم مزاحمت براي بانوان تنها يك توصيه اخلاقي نيست و حكمي اسلامي و حكومتي به شمار مي آيد: «لئن لم ينته المنافقون و الذين في قلوبهم مرض و المرجفون في المدينة لنغرينك بهم ثم لا يجاورونك فيها الا قليلا × ملعونين اينما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتيلا؛ اگر منافقان و بيماردلان و كساني كه در شهر نگراني به وجود مي آورند، از كارهاي خود دست برندارند، ما تو را عليه آن ها بر خواهيم انگيخت و تو را سخت بر آنان مسلط مي كنيم تا جز مدتي اندك در همسايگي تو زندگي نكنند؛ از رحمت خدا دور گرديدند و هر كجا يافت شوند دستگير و به سختي گشته خواهند شد». (40)
در اين آيات، سه مطلب مهم قابل توجه مي نمايد:
1- «جلباب » چيست و نزديك كردن آن يعني چه؟
2- فلسفه پوشش اسلامي
3- مجازات افراد مزاحم (41)

چه نوع پوششي توصيه شده است؟

در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد. آنچه، با توجه به كتب لغت (42) و گفتار مفسران شيعه مانند علامه طباطبايي (43) و فيض كاشاني (44) و اهل سنت مانند قرطبي (45) صحيح تر به نظر مي رسد، آن است كه «جلباب » ملحفه و پوششي چادر مانند است نه روسري و خمار. از ابن عباس و ابن مسعود روايت شده كه منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچه اي است كه همه بدن را مي پوشاند. ضمنا همان طور كه مفسران بزرگ مانند شيخ طوسي و طبرسي فرموده اند، در گذشته دو نوع روسري براي زنان معمول بود: روسري هاي كوچك كه آن ها را «خمار» يا «مقنعه » مي ناميدند و معمولا در خانه از آن استفاده مي كردند؛ و روسري هاي بزرگ كه مخصوص بيرون خانه به شمار مي آمد. زنان با اين روسري بزرگ كه جلباب خوانده مي شد و از «مقنعه » بزرگ تر و از «رداء» كوچك تر است و به چادر امروزين شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را مي پوشاندند. (46)
نزديك ساختن جلباب - «يدنين عليهن من جلابيبهن » - كنايه از پوشيدن چهره و سر و گردن با آن است. (47) يعني چنان نباشد كه چادر يا رو پوش هاي بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشريفاتي و رسمي داشته باشدو همه پيكرشان را نپوشاند. زنان حق ندارند چنان چادر بپوشند كه نشان دهد اهل پرهيز از معاشرت با مردان بيگانه نيستند؛ از نگاه چشم هاي نامحرم نمي پرهيزند و از مصاديق «كاسيات عاريات » (48) شمرده مي شوند. قرآن فرمان مي دهد: بانوان با مراقبت جامه شان را بر خود گيرند و آن را رها نكنند تا نشان دهد اهل عفاف و حفظ به شمار مي آيند. تعليل پاياني آيه نيز بيانگر همين امر است؛ يعني آن پوششي مطلوب است كه خود به خود دورباش ايجاد مي كند و ناپاكدلان را نوميد مي سازد. (49)

2. چرا پوشش ضرورت دارد؟

خداوند متعال درباره علت ضرورت پوشش اسلامي مي فرمايد: «ذلك ادني ان يعرفن فلا يؤذين.» برخي اين آيه را چنين معنا كرده اند: «بدين وسيله شناخته مي شوند آزادند نه كنيز؛ پس با آزار و تعقيب جوانان رو به رو نمي شوند. بنابراين، در عصر حاضر كه مساله بردگي از ميان گرفته، اين حكم نيز منتفي مي شود؛ ولي بايد گفت: (50) ايجاد مزاحمت و آزار كنيزان نيز روا نيست. حقيقت آن است كه وقتي زن پوشيده و با وقار از خانه بيرون رود و جانب عفاف و پاك دامني را رعايت كند، فاسدان و مزاحمان جرات هتك حيثيت او را در خود نمي يابند. بيمار دلاني كه در پي شكار مي گردند، فرد داراي حريم را شكاري مناسب نمي بينند. در روايات آمده است: «المراة ريحانه؛ (51) زن همچون ريحانه يا شاخه گلي ظريف است.» بي ترديد اگر باغبان او را پاس ندارد، از ديد و دست گلچين مصون نمي ماند. قرآن كريم، زنان ايده آل را كه در بهشت جاي دارند، به مرواريد محجوب و پوشيده در صدف تشبيه مي كند: «كامثال اللؤلؤ المكنون.» (52) افزون بر اين، گاه آن ها را به جواهرات اصيلي چون ياقوت و مرجان كه جواهر فروشان در پوششي ويژه قرار مي دهند تا همچون جواهرات بدلي به آساني در دسترس اين و آن قرار نگيرند و ارزش و قدرشان كاستي نپذيرد، بر اين اساس، مرحوم علامه طباطبايي (54) همين تفسير را بر مي گزيند. استاد شهيد مطهري در اين باره مي فرمايد: «حركات و سكنات انسان گاهي زبان دار است. گاهي وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن معنا دار است و به زبان بي زباني مي گويد: دلت را به من بده، در آرزوي من باش، مرا تعقيب كن؛ گاهي بر عكس، با زبان بي زباني مي گويد: دست تعرض از اين حريم كوتاه است.» (55)

پي نوشت ها:

1. انسانيت از ديدگاه اسلامي، مصطفوي، ص 129.
2. نحل (56): 80.
3. سوره نور (57): 31 و 30 و 59؛ احزاب (58): 59 و 60.
4. سوره اعراف (59): 26.
5. ر. ك: المفردات في غرائب القرآن، راغب اصفهاني و قاموس قرآن، سيد علي اكبر قرشي.
6. در اصطلاح تاريخ و حديث اسلامي، هر جا نام «آيه حجاب آمده است مقصود اين است نه آيات سوره نور كه در خصوص پوشش اسلامي است.
7. احزاب (60): 53.
8. مساله حجاب، مرتضي مطهري، ص 74.
9. واژه حجاب هفت بار در قرآن كريم به كار رفته است؛ ولي هرگز به معناي حجاب اسلامي مصطلح نيست.
10. مساله حجاب، ص 73.
11. تاريخ تمدن؛ ويل دورانت، مترجمان احمد آرام (و ديگران)، ج 1، ص 433 و 434.
12. مساله حجاب، ص 22.
13. ر. ك: تفاسير مجمع البيان (طبرسي) و كشاف (ز مخشري) ذيل آيات 33 احزاب و 60 نور.
14. سوره احزاب (61): 33.
15. مساله حجاب، ص 73. نيز ر. ك: تفسير نمونه، ج 17، ص 401- 403.
16. اصل قانون حجاب اسلامي، صرفا از ضروريات فقه نيست؛ بلكه از ضروريات دين مبين است؛ چه اين كه نص صريح قرآن بر آن گواهي مي دهد و تنها ظهور آيات قرآن دليل بر آن نيست تا جاي اختلاف برداشت و محل ترديد باشد.
17. مجمع البيان في تفسير القرآن، طبرسي، ج 7- 8، ص 216.
18. المفردات في غريب القرآن؛ راغب اصفهاني، ص 361.
19. مساله حجاب، ص 125- 128.
20. تفسير مجمع البيان، ص 216 و 217.
21. مساله حجاب، ص 129.
22. المفردات في غرائب القرآن، ص 159؛ مجمع البيان، ص 217.
23. مجمع البيان، ص 217.
24. همان.
25. التفسير الكبير، ج 23، ص 179.
26. مجمع البيان، ص 217.(قال ابن عباس: تفطي شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها).
27. ر. ك: تفسير الصافي، فيض كاشاني، ج 3، ص 430 و 431.
28. مساله حجاب، ص 131.
29. علامه طباطبائي (ره) در تفسير آيه 32 سوره اعراف مي فرمايد: خداي متعال در اين آيه زينت هايي را معرفي مي كند كه براي بندگان ايجاد و آنان را فطرتا به وجود آن زينت ها و استعمال و استفاده از آن ها ملهم كرده است؛ و روشن است كه فطرت جز به چيزهايي كه وجود و بقاي انسان نيازمند آن است، الهام نمي كند.(ر. ك: الميزان، ج 8، ص 79)
30. آيين بهزيستي در اسلام، احمد صبور اردوبادي، ج 1 (جنس پوشاك)، ص 57.
31. حلية المتقين، محمدباقر مجلسي، ص 3- 5 و 10- 12 و 91- 107.
32. مجمع البيان، ج 4- 3، ص 673.
33. سوره احزاب (62): 33.
34. سوره نور (63): 31.
35. مساله حجاب، ص 146- 147.
36. ر. ك: تفسير الصافي، ج 3، ص 430 و 431.
37. وسايل الشيعه، حر عاملي، ج 14، ص 140.
38. سوره نور (64): 60.
39. سوره احزاب (65): 59.
40. سوره احزاب (66): 60 و 61.
41. مجازات اين گونه افراد از نظر اسلام بسيار شديد است و بعد از ارشاد و امر به معروف و نهي از منكر، چنانچه اين بيماردلان از عمل زشت خويش دست برندارند، بايد از جامعه اسلامي تبعيد شوند؛ (مساله حجاب، ص 164) و در صورت استمرار، در رديف محاربان با حكومت اسلامي جاي مي گيرند و به حكم قرآن اعدام مي گردند.(الميزان في تفسير القرآن، ج 8، ص 361 و 362)
42. ر. ك: مساله حجاب، ص 158 و 159؛ قاموس قرآن، قرشي، ج 2، ص 41 و 42.(اين كتاب ها كلمات اهل لغت را ذكر كرده اند؛ مانند تعبير به «الجلباب: القميص اوالثواب الواسع » يا «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الرداء تغطي به المراة راسها و صدرها)
43. الميزان في تفسير القرآن، ج 16، ص 361.(هو ثوب تشتمل به المراة فيغطي جميع بدنها)
44. تفسير الصافي، فيض كاشاني، ج 4، ص 203.
45. الجامع لاحكام القرآن، قرطبي، ج 14؛ ص 156.
46. درباره جلباب گفته اند: آن روسري خاصي كه بانوان هنگامي كه براي كاري به خارج از منزل مي روند، سر و روي خود را با آن مي پوشند؛ «الجلباب خمارالمراة الذي يفطي راسها و وجهها اذا خرجت لحاجة » (التبيان في تفسير القرآن، طوسي ج 8، ص 361؛ مجمع البيان، ج 8- 7، ص 578)
47. مجمع البيان، ص 580؛ الميزان، ج 16، ص 361.
48. زناني كه ظاهرا پوشيده هستند ولي در واقع برهنه اند، روي عن رسول الله (ص): صنفان من اهل النار لم ارهما قوم معهم سياط كاذناب البقر يضربون بها الناس و نساء كاسيات عاريات، مميلات مائلات، رؤسهن كاسنمة البخت المائلة....» (ميزان الحكمة، ري شهري، ج 2، ص 259)
49. مساله حجاب، ص 160 و 161.
50. آسيب شناسي حجاب، ص 19
51. وسائل الشيعة، ج 14، ص 120.
52. سوره واقعه (67): 23.
53. گستره عفاف به گستردگي زندگي، حميده عامري، كتاب زنان، شوراي فرهنگي اجتماعي زنان، ش 12، ص 117.
54. الميزان، ج 8، ص 361.
55. مساله حجاب، ص 163.

مقالات مشابه

بررسی مفهوم حجاب در متون اسلامی، جایگاه آثار و جلوه‌های تربیتی آن

نام نشریهپژوهش نامه معارف قرآنی

نام نویسندهاکبر رهنما, زهرا علی‌اکبرزاده ارانی, مجید خاری آرانی

گستره حجاب در قرآن

نام نشریهفصلنامه بینات

نام نویسندهفرزانه غفاری