كسانى كه از «كثرت» ترجمههاى امروزين قرآن مجيد به زبان فارسى شگفتزده مىشوند، اگر بدانند كه كتاب قدسى آسمانى ما به زبانهاى انگليسى و فرانسه در قرن بيستم، هر يك، از ترجمههاى فارسى بيشتر است و به تجديد چاپهاى بيشترى مىرسد، به طرز ديگرى شگفتزده خواهند شد.
درباره ترجمههاى فرانسه جز ذكر يك آمار در اين مقاله سخنى نمىگوييم و خوانندگان فرهيخته را به منابع ذى ربط احاله مىدهيم.1فهرست كتابشناسى جهانى ترجمههاى قرآن مجيد كه در سال 1986 منتشر گرديده است، چون تعداد تجديد چاپهاى ترجمهها را به هر زبانى با عناوين و چاپ اصلى، يعنى تعداد ترجمههاى واقعى و غير مكرر، در هم آميخته لذا نمىتوان به آمارش كه محدوده زمانى آن 1515 تا 1980 و به 65 زبان است، استناد كرد. اين آمار را با قيد احتياط ذكر كرده و سپس از منبع دقيقترى آمارى دقيق نقل مىكنيم.
در كتابشناسى جهانى ترجمههاى قرآن مجيد تعداد ترجمههاى كامل قرآن به انگليسى (تا 1980) 295 و ترجمههاى غير كامل و جزوى 131 فقره است. همچنين تعداد ترجمههاى كامل فرانسوى به ترتيب، در منبع مذكور 116 و 21 عنوان است.
طبق آمار بسيار دقيقتر كه بر مبناى در دست داشتن خود ترجمهها يا اطلاعات موثق از منابع معتبر، و غير تكرارى و بدون احتساب تجديد چاپهاست، تعداد ترجمههاى چاپ شده و كامل انگليسى 69 عنوان و ترجمههاى كامل فرانسه 30 فقره است. اين آمار بر وفق ترجمهها و اطلاعات دقيق كتابشناختى موجود در كتابخانه «مركز ترجمه قرآن مجيد به زبانهاى خارجى» است. در همين كتابشناسى جهانى... آمار ترجمههاى فارسى كامل، به صورت مستقل يا همراه با تفسير 107 عنوان، و ترجمههاى فارسى غيركامل 65 عنوان است2، حال آنكه ترجمههاى كهن و خطى فارسى كه قريب به اتفاق آنها تحت اللفظى و بين السطور است از يكهزار فقره برمى گذرد و كتاب شناسى آنها را همين نهاد قرآنى مبارك، يعنى «مركز ترجمه قرآن مجيد به زبانهاى خارجى» ان شاء اللّه به زودى منتشر خواهد كرد.
آرى، ترجمههاى امروزين قرآن كريم در فاصله يك قرن اخير، از اوان مشروطيت تا حال، به 50 عنوان نمىرسد كه نگارنده اين سطور بررسى توصيفى و انتقادى آنها را با لحاظ كردن پنج شرط در دست تدوين نهايى براى طبع و نشر از سوى همين مركز دارد.3
لازم است از تاريخچه ترجمه قرآن كريم به زبان انگليسى، اطلاعاتى ـ ولو اندك ـ بر مبناى سلسله مقالات ترجمه قرآن به زبانهاى مختلف كه در دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى4 آمده است، از بخش مربوط به ترجمه انگليسى، عرضه بداريم.
1) نخستين ترجمه كامل قرآن به زبان انگليسى به همت الگزاندر راس A.Ross اسكاتلندى صورت گرفته است. تاريخ نشر اين ترجمه را كه از روى ترجمه فرانسوى آندره دوريه انجام گرفته بعضى از محققان 1648 و بعضى از جمله آرتور آربرى كه خود مترجم قرآن است 1657 م ياد كردهاند.
2) در قرن هفدهم ميلادى، نخستين ترجمه انگليسى مستقيماً از عربى و نص مقدس قرآن كريم انجام گرفته و مترجم ويليام بدول W. Bedwell بوده است.
3) يك نقطه عطف مهم ديگر، انتشار ترجمه جورج سيل G. Sale در سال 1734 م است كه تا امروز بيش از صدبار تجديد چاپ يافته است. اين ترجمه همواره با نگرش ردّيهنگرانه انجام گرفته است.
4) سرآغاز ترجمههاى امروزين و سرراست قرآن كريم به انگليسى، ترجمه ج. م. رادولJ.M Rodwell است (چاپ اول در لندن، به سال 1861 كه تا امروز به احتمال واقع گرايانه بيش از 20 بار تجديد چاپ شده است).
الف) هنرى پالمر (يا درستتر پامر) H. Palmer.
ب) ترجمه مارمادوك پيكتال M.Pickthall (كه به اسلام گرويد و نام اسلامى او «محمد» است). اين ترجمه، جزو منابع ترجمه استاد على قرايى، مترجم ترجمه متين و ماندگار مطرح در اين مقاله است.
پ) ترجمه ريچارد بل R. Bell اسلام شناس و قرآن پژوه اسكاتلندى كه آرايش و ترتيب و توالى سورهها را به ترتيب نزول ــ بر مبناى تحقيقات و معيارهاى خود و تكيه بر منابع اسلامى ــ درآورده و تعليقاتى تفسيرگونه نيز همراه ترجمه خود آورده است. اين ترجمه در 2 جلد در سالهاى 1937 تا 1939 منتشر شد. در سالهاى اخير، تفسيرى بر مبناى حواشى تفسيرى او انتشار يافته كه بر وفق نظم و توالى آيات و سورهها در قرآن رسمى جهان اسلام (روايت حفص از قرائت عاصم)5 شكل گرفته است. مونتگمرى وات، شاگرد و دستيار و همشهرى ريچارد بل مقدمه تاريخ قرآن او را با بازنگرى خود بازنگارى اساسى كرده است كه يكى از دو مهمترين تاريخ قرآن كه اسلامشناسان غرب نوشتهاند (آن ديگرى، تاريخ قرآن به آلمانى نوشته تئودور نولدكه) به شمار مىآيد و اخيراً با ترجمه راقم اين سطور با عنوان درآمدى بر تاريخ قرآن از سوى همين مركز ترجمه قرآن مجيد در سال جارى (1382) منتشر شده است.
ت) ترجمه آرتور جان آربرى A. J. Arberry اسلامشناس و ايران شناس، استاد زبان و ادب عربى و فارسى. ترجمه او مانند ترجمه پيكتال، به حق جزو بهترين ترجمههاى انگليسى است. ترجمه او در 50 سالى كه از انتشارش مىگذرد بارها تجديد چاپ شده و اخيراً (جز تجديد چاپ به صورت افست كه با كوشش و مقدمه دوست فرزانه قرآن پژوه حجة الاسلام والمسلمين خسروشاهى انجام گرفته و در صورت اصلى و اين تجديد چاپ ايرانى، بدون دربرداشتن متن مقدس قرآن بوده)، با آوردن متن اصلى و تجديد آرايش صفحات، به طرز مطلوبى از سوى انتشارات انصاريان منتشر گرديده است.
ث) ترجمه تامس بالنتين اروينگ T. B. Irving اسلامشناس مسلمان شده (نام اسلامى او حاج تعليم على) و زبانشناس آمريكايى كه نگارنده اين سطور نقد ونظرى مثبت درباره اين ترجمه شيوا و نسبتاً دقيق نوشته است.6 اين ترجمه اخيراً به همت انتشارات سهروردى با اصلاحات و اجازه مترجم تجديد چاپ شده است.
ج) ترجمه عالى عبداللّه يوسف على كه در خانوادهاى اسماعيلى مذهب (از بُهرههاى مقيم هند) زاده شده و ترجمهاش به زبان فاخر و داراى دقت و درجه امانت بالا، و مشتمل بر بيش از 6000 تعليقه روشنگر معروف است (چاپ اول، لاهور، 7-1934) كه پس از حدوداً چهل بار تجديد چاپ، دارالقرآن / دارالطباعة للقرآن عربستان سعودى كه به كوشش گروهى از زبدهترين قرآنپژوهان و زباندانها و زبانشناسهاى عرب و غير عرب، و در هر حال مسلمان، بهترين ترجمههاى هر زبانى را (با توجه به اهميت زبانها) عيناً يا با اصلاحاتى در هيئت شكيل و شمارگان وسيع، تدوين و طبع مىكند، اين ترجمه را به عنوان برترين ترجمه انگليسى برگرفته و براى استفاده جهانى و جهان اسلام منتشر ساخته است. گفتنى است كه اين ترجمه از منابع ترجمه مورد بحث در مقاله حاضر يعنى ترجمه استاد على قلى قرايى بوده است.7
چ) ترجمه ن. ج. داوود N. J. Dawood كه يهودى عراقى است. اين ترجمه در چاپهاى اول (1956، و به بعد) سورهها را به ترتيبى مركب از تاريخ نزول و بيش از آن ساختار و نظم شاعرانه، مرتب كرده و نه متن مقدس قرآن را همراه داشت و نه شماره آيات را. در مجموع از ترجمههاى قابل توجه است. انتشارات پنگوئين در دهه اخير اين ترجمه را به نظم و ترتيب مصحف رسمى جهان اسلام درآورده و همراه با نص قرآن منتشر كرده است.
ح) ترجمه مير احمد على از شيعيان پاكستان، با حواشى آيت اللّه حاجى ميرزا مهدى پوياى يزدى، و نيز تعليقات بسيار، با رد محققانه (و مىتوان گفت نهايى) تهمت تحريف قرآن كه بعضى از نامحققان به شيعه اماميه اثناعشريه مىزدند و قول چند نفر از اخباريان يا اخبارى مسلكان قديم شيعه را به عنوان نظرگاه رسمى شيعه جلوه مىدادند. گفتنى است كه اين ترجمه هم جزو منابع استاد قرايى است.8
خ) ترجمه محمد اسد، يهودى عراقى مسلمان شده، كه داراى حواشى ارزنده و گاه غريب و خارق اجماع است.
د) ترجمه م. م. شاكر، كه اين ترجمه هم داراى نظرگاه شيعى است و معروف است كه بخش اعظم آن برگرفته از ترجمه انگليسى محمد على لاهورى است.9
ذ) ماجد فخرى محقق لبنانى هم ترجمهاى نسبتاً قابل توجه از قرآن كريم به انگليسى دارد.
ر) ترجمههاى انگليسى هموطنان ايرانى و مسلمان و همگى شيعه كه تاكنون نگارنده اين سطور چهار عنوان از آنها را در كتابخانه قرآنپژوهى خود دارد و پنجمى را كه انتشارات اسلاميه در سال 1350 منتشر كرده، فقط از نشر آن خبر دارد.
اما چهار ترجمه به قلم مترجمان ايرانى عبارتند از:
1) ترجمه به قلم جناب اكبر ايران پناه به صورت سه زبانى (متن مقدس عربى همراه با ترجمه فارسى و انگليسى). بنده هنوز فرصت مقابله نيافتهام، ولى به احتمال بسيار ترجمه ايشان مبتنى بر يكى از ترجمههاى نامبرده پيشين در همين مقاله است.
2) ترجمه استاد دكتر طاهره صفارزاده كه ترجمه ايشان هم سه زبانى است. بر ترجمه انگليسى آن ــ كه مترجم محترم در مطبوعات اعلام كردهاند كه 12 بار (در ظرف مدتى كوتاه: دو سه ساله) در آمريكا تجديد چاپ شده ــ نقد و نظرى نديدهام، اما بر ترجمه فارسى ايشان دو نقد سراغ دارم.10
3. ترجمه دوست دانشمندم استاد دكتر فضلاللّه نيك آيين كه ترجمهاى است منظوم و نثرى فاخر و شكوهمند دارد و در محافل اسلامشناسى و در ميان مسلمانان انگليسى زبان غرب، با استقبال مواجه شده است.11
4. ترجمه مورد بحث در اين مقاله (ترجمه استاد قرايى).
ترجمههاى قابل توجه و ارزشمند انگليسى قرآن كريم، بيش از اينهاست. يكى از قرآنپژوهان مسلمان هندى كه نويسنده چندين نقد بر اين گونه ترجمههاست، در مقالهاى به نام «كتاب شناسى گزيده ترجمههاى انگليسى قرآن كريم»، نظر به اينكه در كتاب شناسى جهانى ترجمههاى قرآن مجيد، زير نظر اكمل الدين احسان اوغلو كه در پىنوشت شماره 2 همين مقاله مشخصات كتابشناسى آن آمده است، توصيف و معرفى براى ترجمهها نيامده است، در آن مقاله 35 ترجمه انگليسى قرآن را با تفكيك سه گانه، به: الف) ترجمههاى مسلمانان ب) ترجمههاى غيرمسلمانان (قاديانيها) پ) ترجمههاى ديگرى از قرآن به قلم غيرمسلمانان، با شرح و بسط لازم و كافى، و به شيوه انتقادى و ارزيابانه معرفى كرده است.12
كما بيش اطلاعات و آمار لازم و چشماندازى از پنج قرن تاريخچه و سابقه و كارنامه ترجمههاى انگليسى قرآن، عرضه شد، و زمينه مساعد براى معرفى جديدترين ترجمه انگليسى قرآن كريم به قلم استاد سيد على قلى قرايى از برجستهترين قرآنپژوهان و صاحبنظران كوشا در زمنيه مسائل ترجمههاى قرآن به انگليسى، كه كارنامه پربرگ و بارى در زمينه ترجمه مقالات و رسالات قرآن پژوهى از فارسى و عربى به انگليسى دارند، و از همكاران و اعضاى هيئت علمى مركز ترجمه قرآن مجيد به زبانهاى خارجى هستند، فراهم شد. عنوان ترجمه از اين قرار است: The Quran with an English Paraphrase و از سوى همان مركز به عنوان مقبولترين و معتبرترين و دقيقترين ترجمه انگليسى مركز ترجمه، در سال جارى (1382 ش / 2003 م) منتشر شده است.
ابتدا به معرفى اجمالى مترجم فرزانه، سپس به معرفى اين ترجمه (بيان ويژگيها و اصول و مبانى مقبول مترجم و معمول در اين ترجمه، و نظر بعضى از صاحبنظران درباره آن) مىپردازيم.
استاد سيد على قلىقرايى در هجدهم ذيحجه (عيد غدير) سال 1366 ق / 3 نوامبر 1947م در شهر حيدرآباد، در آخرين سال حكومت خودمختار آن مملكت و نيز آخرين سال حكمرانى آخرين پادشاه آن سرزمين، آصف جاه هفتم (1911 ـ 1948) به دنيا آمد. اين حكومت به وسيله رهبران استقلال هند، در سال 1948 مورد هجوم قرار گرفت و فرمانروايى سلسله آصف جاه پايان يافت. پدرش مرحوم سيد محمد قلىخان قرايى، مربى دو شاهزاده ــ فرزندان آصف جاه هفتم ــ بود. سپس استاد كالج تربيت مدرس وابسته به دانشگاه عثمانيه شد. او در علوم عقلى و نقلى اسلامى صاحبنظر بود ودر زبان و ادبيات عربى، فارسى و اردو دست داشت. پدربزرگش «آقا بزرگ شيرازى» از يكى از خاندانهاى اصيل شيراز بود كه در جوانى چندى در حيدرآباد اقامت گزيد و در آنجا ازدواج كرد و به علت مخالفت با تسلط انگليسيها از آنجا به شيراز بازگشت و در واقعه مسجد گوهرشاد، در شهر مقدس مشهد رضوى بود.
سيد على نوجوان دروس دوره ابتدايى را در حيدرآباد به زبان اردو فرا گرفت و سپس دوره نهايى دبيرستان را در دبيرستان «عاليه» كه زبان آموزشىاش انگليسى بود، گذراند و مرتبه اول را احراز كرد. در سال 1964 (1343 ش) تحصيلات دانشگاهىاش را در رشته مهندسى مكانيك در دانشگاه عثمانيه آغاز كرد. پس از گرفتن ليسانس، در سال 1349 ش / 1970م به آمريكا رفت و در دانشگاه ويسكانسن در رشته مديريت بازرگانى به تحصيل پرداخت و در سال 1971 اين رشته را به پايان رساند. ولى چون از نابسامانيهاى اخلاقى و زندگى مادى آمريكايى آزرده خاطر بود، در آغاز سال 1352 / ش 1973 م به هندوستان بازگشت. شادروان پدر ايشان همواره آرزوى بازگشت به ايران، سرزمين آباء و اجدادىاش داشت، ولى به اين آرزو نايل نشد و در سال 1336 ش / 1957 م در 47 سالگى به علت عارضه قلبى درگذشت.
استاد قرايى در سال 1354 ش / 1975 ازدواج كرد و وارد ايران ــ وطن مألوف نياكانش ــ شد. سالهاى آخر سلطنت محمدرضا پهلوى از لحاظ فساد و انواع نابهنجاريهاى هيئت حاكمه و اشراف، به نظرش حتى از شيوه زندگى و مسائل اجتماعى و سياسى آمريكا نابسامانتر و تحملناپذيرتر آمد. به اميد تدريس در رشته مديريت بازرگانى به دانشگاه شيراز رفت و فرهنگ حاكم بر شهر ــ زادگاه نياكانش ــ براى او دافعه داشت. پس از اندك زمانى اشتغال در شهرك صنعتى البرز قزوين، در سال 1355 به قم كوچيد و در آنجا متوطن شد و تاكنون در اين كانون پرشور علمى و مذهبى زندگى مىكند.
جناب قرايى از همان آغاز تحصيلات دانشگاهىاش، به يادگيرى زبانهاى فارسى و عربى و ژرفخوانى قرآن كريم و دين پژوهى روى آورد. مطالعه نهج البلاغه او را در اعتقادات مذهبىاش ــ تشيع اثناعشرى ــ راسختر كرد، و با جديت روزافزون به فراگيرى علوم قرآنى و حديث و ساير علوم و معارف اسلامى و تاريخ اسلام و ادبيات فارسى پرداخت.
در طليعه پيروزى انقلاب اسلامى ايران با همكارى جمعى از دوستان همفكرش ماهنامه پيام صلح را كه اولين مجله انگليسى زبان در ايران آن زمان بود، تأسيس كرد، كه بيش از 12 شماره دوام پيدا نكرد. يك چند به كارهاى فنى به عنوان مهندس نگهدارى و تعميرات در كارخانههاى قم اشتغال داشت و در زمستان 1360 به عنوان ويراستار اخبار خارجى در روزنامه تهران تايمز كه تحت نظارت سازمان تبليغات اسلامى بود، به كار پرداخت. پس از چند ماه، سمت دبير اجرايى فصلنامه التوحيد به او محوّل شد. به مدت 14 سال (1362 تا 1376) در مقام سردبيرى مجله التوحيد فعاليت كرد. اين نشريه يكى از وزينترين نشريات انگليسى زبان در جهان اسلام بود.
در اين سالها توفيق ترجمه چند متن مهم عربى و فارسى را به انگليسى پيدا كرد، كه عبارتند از:
1) بداية الحكمة (اثر شادروان علامه طباطبايى)
2) شرح چهلحديث (اثر شادروان امام خمينى)
3) سيرى در نهجالبلاغه (اثر شادروان آيت اللّه مطهرى)
4) روح مجرّد (اثر شادروان آيت اللّه طهرانى)
5) لب اللباب (اثر آيت اللّه طهرانى)
6) رساله سير و سلوك (منسوب به بحرالعلوم)
7) گزيده اصول كافى (كلينى)
8) رسالت اخلاق (اثر سيد مجتبى موسوى لارى)
9) اوصاف الاشراف (خواجه نصير طوسى)
10) تحريف در قرآن / افسانه تحريف قرآن (از حجة الاسلام رسول جعفريان)
11) عاشوراى حسينى (آيت اللّه مطهرى)
12) ترجمه فارسى كتاب A Medieval Muslim Scholar at Work نوشته اتان كلبرگ با عنوان كتابخانه ابن طاووس، با همكارى آقاى رسول جعفريان.
ايشان دهها مقاله قرآنپژوهانه را نيز از فارسى و عربى به انگليسى ترجمه كرده است. استاد قرايى محقق و قرآنپژوهى چندزبانه است (اردو، فارسى، عربى، انگليسى) و ترجمهها و نثر عادى انگليسى ايشان بدون به اصطلاح «لهجه» يا گرايش آشكار منطقهاى است. دراين باره بيشتر بحث خواهيم كرد.
پس از تأسيس مركز ترجمه قرآن در سال 1373 چندتن از قرآن پژوهان و زبانشناسان و زباندانان به عنوان همكار (چه به صورت كارمند، چه مشاور و همكار پاره وقت) به همكارى دعوت شدند. جناب قرايى يكى از با كفايتترين مشاوران مركز است. ايشان پس از پيشنهاد مركز براى اهتمام به ترجمهاى شيوا و دقيق به انگليسى از قرآن، مدتى تأمل و ترديد ورزيد، اما به گفته خودشان با آنكه تجربه ترجمه «عبارت به عبارت» قرآن را در ترجمه سورههاى كوتاه قرآنى كه در مفاتيح الجنان آمده، در كارنامه خود داشتند و اين روش را كارآمد و به اصطلاح پاسخگو يافته بودند، باز براى احتياط بيشتر، همين شيوه ترجمه دقيق عبارت به عبارت را به نحو آزمايشى در ترجمه سوره بقره هم آزموده و نتيجه را مثبت يافتند. سپس پيشنهاد مركز را با احتياط علمى كه احساس مسئوليت دينى هم بر آن، خواه و ناخواه افزوده مىشود، با اتكا به امداد و توفيق الهى و تكيه بر مهمترين يعنى معتبرترين منابع قرآنشناسى اهل تشيع و اهل تسنن و مشورت مداوم با اهل فن و اهل زبان، با اهتمامى چهار پنج ساله اين ترجمه شيوا و دقيق را به دست دادهاند.
1) سخن درباره ترجمه را با بحث درباره عنوان اين ترجمه آغاز مىكنيم:
The Quran with an English Paraphrase
ترجمه عادى اين عنوان چنين است: قرآن، با نقل به معنى به انگليسى يا با ترجمه آزاد به انـگليسى. زيرا paraphrase دو معناى مشهور دارد، يكى ترجمه آزاد /freerendering translation چنان كه در فرهنگ دو جلدى آكسفورد كه روايت كوتاهتر فرهنگ عظيم 20 جلدى آكسفورد OED است چنين جملهاى آمده:
I have avoided paraphrase in favour of quotation
(من به نفع / به قصد نقل قول [يا نقل به عين الفاظ] از نقل به معنا پرهيز كردهام).
لذا بنده به محض اين عنوان و داشتن اين سابقه در ذهن كه غربيان گاه براى بهتر فهميدن كتاب مقدس، به جاى ترجمه دقيق از آن ترجمه آزاد = نقل به معنى به دست مىدهند، چون شيوه ترجمه آزاد را با سليقه و سبك علمى استاد قرايى در تعارض مىديدم، حيران شدم. يك معناى paraphrase هم «تعبير به بيان آسانتر» است. اما با شناختى كه از سبك كار استاد قرايى داشتم و شايد پيشتر هم نمونهاى از اين ترجمه را ديده بودم، مىدانستم كه هيچ يك از اين معانى مورد نظر و برآورنده هدف ايشان نيست، بلكه حتى براى ايشان وهدف مقدسشان «نقض غرض» در بردارد. وقتى بيشتر تأمل كردم و سبك ترجمه را كه مطلقاً بىسابقه است ديدم و مقدمه و توضيح و روش كار ايشان را خواندم، به اين نتيجه رسيدم كه مراد ايشان از paraphrase معانى ياد شده نيست، بلكه معناى سومى است كه اتفاقاً با مقدارى ابهام در كتب لغت هم آمده است. پيش خود به اين نتيجه رسيدم كه مراد ايشان چنان كه تصريح كردهاند پرهيز از ترجمه كلمه به كلمه word-for-word tr. و روىآوردن به ترجمه «عبارت به عبارت» است كه در مقدمه خود از آن به phrase-for-phrase approach (رهيافت يارويكرد عبارت به عبارت) تعبير كردهاند، و در همان مقدمه، تعبير ديگرى از شيوه كار خود به دست مىدهند mirror paraphrasing كه بايد آن را «[ترجمه] عبارت به عبارت با بازتاب دقيق [يا آينهوار متن]» دانست.
حاصل آنكه براى من، مخصوصاً با ملاحظه شيوه كار ايشان در سراسر متن، اطمينان قطعى حاصل شد كه مراد ايشان از paraphrase، چنان كه تعبير phrase-for-phrase شارح و روشنگر آن است، ترجمه عبارت به عبارت است ولا غير، و شاهد فال آنكه در يك نوشته فارسى ديدم كه ايشان تعبير «ترجمه عبارت به عبارت» را به كار بردهاند. قيد «با بازتابى دقيق يا آينهوار» هم معناى مقصود ايشان را كامل، و شناخت مخاطبان را از روش و شيوه ايشان، به خوبى و درستى روشن مىسازد.
گفته شد كه اين ترجمه همراه با متن مقدس قرآن است، آن هم نه با ترجمه آيه به آيه. زيرا اغلب آيات قرآنى از چند جمله و چندين عبارت تشكيل شدهاند. لذا ابتدا يك عبارت قرآنى (غالباً 2 تا 5 ـ 6 كلمهاى) مىآورند و سپس در مقابلش ترجمه آن را. يك بختيارى هم به ايشان در اجراى اين روش مدد رسانده و آن اين است كه هر چه اجراى اين روش يا شيوه در ترجمه فارسى ناكام و ناكارآمد است و بيش از يك هزار ترجمه فارسى از يك هزاره، شاهد صدق اين قولند، و اين ناشى از تفاوت يك زبان هندو اروپايى يعنى فارسى، با يك زبان سامى، يعنى عربى است، ولى با كمال تعجب بين ساختار جمله در عربى كه ابتدا فعل را مىآورد سپس مفعول را، با ساختار جمله در انگليسى ـ و نه در فارسى ـ اين همسويى و همخوانى برقرار است. لذا با كاربست شيوه ترجمه عبارت به عبارت، ترجمه انگليسى از حيّز طبيعى نحوى جملات يا عبارات خود خارج نمىشود، و اين ابتكار، باب تازهاى در ترجمه قرآن به زبان انگليسى (و زبانهاى همساختار با آن) مىگشايد و نقطه عطفى در تاريخ ترجمه انگليسى قرآن كريم است. به مثال زير توجه فرماييد:
57 And We Shaded you with clouds,وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ
and sent down to you manna and quails:وَأَنْزَلْنَاَ عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى
Eat of good things We have provided for you,، كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ
And they did not wrong Us,وَمَا ظَلَمُونَا
but they used to wrong [only] themselves.وَلَكِن كَانوُا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (57)
متن و ترجمه آيه 57 سوره بقره را كه به شيوه عبارت به عبارت، با تقطيع بسيار طبيعى لفظى ـ معنايى انجام گرفته ملاحظه فرموديد. نكتههاى مهم اين است كه: 1) اين روش كاملاً بىسابقه و ابتكارى است؛ و هيچ يك از مترجمان نامدار ديگر كه از آنها ياد كرديم، به صرافت استفاده از اين شيوه نيفتادهاند. اين امتياز مهم، از اعتبارهاى ويژه ترجمه استاد قرايى است. 2) كاربست اين روش، نه فقط با روال و روند و ساخت و ساختار نثر و جملهنويسى (و هر جمله نويسى در هر زبانى، در اكثر قريب به اتفاق جملات متشكل از عبارات، و به اصطلاح عبارت به عبارت است، مگر جملههاى بسيط و كوتاه) عربى و انگليسى مخالفت ندارد، بلكه كمال موافقت و همخوانى را با آنها داشته و 3) ارزش آموزشى دارد و 4) ميزان دقت و امانت و انطباق هر عبارت قرآنى به سرعتِ خواندن و مقابله كردن سريع، قابل تشخيص و داورى است.
2) مترجم قرآنشناس، در اغلب صفحات پانوشتهاى توضيحى مناسب (حتى در بحث از اختلاف قرائات) يا بيان شأن نزول، يا رفع ابهام از ظاهر آيات و عبارات قرآنى و نظاير آن نگاشتهاند كه همراه با ذكر منبع / منابع است.
3) پيشگفتارى محققانه و مهم و مفيد درباره مشكلات ترجمه قرآن و بيان ريزهكاريهاى سنجيده و انديشه شده روش خود نگاشتهاند كه گزارههايى ــ و نه گزارشى سراسرى ــ از آن، نظر به تنگناى مقال و مجال خود در اين مقاله، ترجمه و نقل مىكنيم:
«... از ترجمه يك متن ادبى، انتظار مىرود كه اين چهار شرط اساسى را احراز كند يا برآورده سازد: 1) بتواند معانى متن مبنا را به شيوهاى قابل فهم، برساند؛ 2) شكل و شيوه بيانش طبيعى و آسان فهم باشد؛ 3) فحوايى از سبك و سياق متن اصلى را دربرداشته باشد؛ 4) انگيزش يا واكنشى مشابه ]با متن اصلى براى اهل آن زبان] در خواننده ترجمه پديد آورد. اما ترجمه قرآن كريم با آنكه ممكن است دو شرط از اين شرطهاى چهارگانه را به درجات مختلف، بسته به مهارت [و طبع و توان] مترجم برآورده سازد، پيداست كه در راه احراز دو شرط يا بايستگى آخر ــ حتى به تقريب ــ موانع گذرناپذير وجود دارد.
نخست اينكه در زمينه رسانايى كامل معانى متن مبنا، بر سر راه هر ترجمهاى محدوديتهاى مسلّم و مشهود قرار دارد. در اينجا اولين مشكل كه مترجم با آن مواجه مىشود، فقدان كلمات / اصطلاحاتى است كه در زبان انگليسى، از نظر معناشناختى، معادل كلمات عربى خاص باشد كه بعضى از آنها نقش كليدى در [ابلاغ] پيام قرآنى دارند، نظير تقوى، كفر، ايمان، شرك، حقّ، باطل، معروف، منكر، فتنه، غيب، سنّت، توبه، ولىّ، و ظُلم. در اين موارد، مترجم بايد به تقريب يا رسانايى تقريبى، بسنده كند، واين معادلهاى تقريبى از انتقال طيف معنايى كامل و غناى كلمات / اصطلاحات اصلى قاصرند، و در نهايت معنايى ابتر و نا درخور پيام تنزيل عرضه مىدارند. [در اينجا مترجم دانشور در پانوشت، تعداد معتنابهى از كلمات / اصطلاحات ديگر قرآنى كه همين كيفيت را دارند، به ميان آوردهاند، از جمله: امر، آيه، عزم، بغى، برائَه، بأس، بِرّ... تا تسخير، طيّب، طغيان و نظاير آنها، جمعاً 60 كلمه] و در ادامه سخن خود آوردهاند: اما درباره شرط اساسى يا بايستگى دوم كه ترجمه بايد بيانش آسانياب و طبيعى باشد بايد گفت اين مسئله عمدتاً به دريافت مترجم از ماهيت، معنى و مقصود ترجمه، و رهيافت يا رويكرد او بستگى دارد...
[در اينجا از قول يوجين نايدا صاحبنظر بزرگ و نامدار ترجمه، به ويژه ترجمه كتب مقدس، در كتاب در راه نيل به علم ترجمه، صفحات 165، 166 چنين نقل كردهاند:] ترجمه پوياى همخوان با اصل چنين تعريفى دارد: «نزديكترين معادل طبيعى به پيام زبان مبدأ»...
خواننده آگاهِ ترجمه متون ادبى از اين تقريب، يا بلكه نارسايى سرشتى سرشته در روند ترجمه باخبر است. چنين نارسايى در مورد ترجمههاى قرآن كاملاً هويداست. غايت قصوايى كه ترجمه مىتواند به آن برسد اين است كه همچون وسيلهاى براى دستيابى يا راهيافتن به خود قرآن عربى به كار آيد. ترجمههاى تحت اللفظى بين السطورى [كه به صورت زيرنوشته آيات انجام مىگيرد] در زبان فارسى و اردو فراوان است. درواقع اين رهيافت و شيوه، عملكرد غالب در ترجمههاى قرآن كه در قرن اخير به چاپ رسيده، بوده است. ترجمههاى جديدتر فارسى، گرايشى به دورشدن از اين شيوه نشان مىدهند، حال آنكه اين عملكرد هنوز در زبان اردو حاكم است. از آنجا كه اين زبانها، همانند خود عربى، از راست به چپ نوشته مىشوند، كاربرد ترجمه بين السطور ـ كه در يك سطر متن عربى و در يك سطر، به طرز يك در ميان، ترجمه آن نوشته شده ـ به صورت شيوهاى مناسب و مردمپسند از ارائه معانى متن مقدس قرآن درآمده است. اين هيئت براى خوانندگانى كه متن عربى قرآن را صرفاً به خاطر ثواب قرائت متن نمىخوانند، بلكه مشتاقند كه استفاده بيشترى از درك و دريافت معانى آن و تأمّل در آيات قرآنى ببرند، بسيار مددرسان است...
بعضى از اين ترجمههاى تحت اللفظى يا بين السطورى، به ويژه نمونههاى كهن قرآن، ترجمههاى كلمه به كلمهاند. آنها فىالواقع [نوعى] فرهنگهاى [دو زبانى] قرآنىاند به اين شرح كه معناى هر كلمه يا عبارت عربى را در زير سطر اصلى مىآورند. اينها، هر چند در مقام فرهنگ، مفيد هستند، غالباً در مفهومسازى معانى متن قرآنى، ناكارآمدند، چرا كه نثر ترجمه در نهايت، دست و پا شكسته، غير طبيعى و در بعضى مواقع سردرگم است.
ترجمه تحت اللفظى (بين السطورى) انگليسى قرآن، نظير آنچه در اردو و فارسى هست، آشكارا كم فايده است، زيرا دو زبان [ انگليسى از يك سو، و فارسى يا اردو از سوى ديگر] در دو جهت مخالف همديگر نوشته مىشوند. شيوه عبارت به عبارت كه در ترجمه حاضر به كار بسته شده، به اين قصد بوده كه بخشى از فايده ترجمههاى تحت اللفظى (بين السطورى) را به خوانندگان انگليسى زبان قرآن مجيد برساند. شيوه ترجمه عبارت به عبارت با دقت آينهوار mirror paraphrasing، رهيافت جديدى است كه در ترجمه متون مقدس اسلامى و عمدتاً قرآن و حديث، باب شده است. در اين رهيافت، متن مبنا (يا مبدأ) به صورت عبارت به عبارت پيش مىرود و ترجمه در مقابل آن عبارت به عبارت مىآيد. هر عبارت در زبان مقصد يا گيرنده، مفاد معناى هر عبارت را در متن مبنا، آينهوار بازمىتاباند و فرا مىنماياند.
اول بار كه چنين شيوهاى به ذهنم رسيد، به هيچ وجه روشن نبود كه آيا كارا و كارآمد است يا نه. به نظر مىرسيد سر انجام به سبك و سياقى غيرطبيعى و كژ ومژ درخواهد آمد. ولى چون آهسته آهسته در ترجمه پيش رفتم، مايه شگفتى بود كه ديدم اين شيوه كارايى دارد (با چند استثناى معدود، فىالمثل آيه 105 سوره بقره كه فعل يَوَدُّ در آغاز جمله مىآيد). در هرحال، نتيجه كار آنچنان كه در آغاز انتظار مىرفت، ناسنجيده و نابسامان نبود. بارى، مترجم مدام مىبايست از عهده دو مشكل برآيد: اول اهتمام به رساندن معناى كامل هر عبارت از متن مبنا (مبدأ) در عبارتى همسان و همخوان از متن مقصد؛ و دوم ربط و پيونددادن عبارتهاى متوالى، به شيوهاى كه تا آنجا كه ممكن است نثرى شيوا، روشن، مفهوم، طبيعى و از نظر سبك و سياق پذيرفتنى پديد آورد.
فايدهمندى چنين شيوهاى براى خوانندهاى كه مىخواهد متن عربى را با اتكا به ترجمه هر عبارت و آيه دريابد، آشكار است. آنچه براى پيگيرى معناى متن عربى قرآن نياز دارد، دانشى ابتدايى از زبان عربى است؛ يعنى دانشى اجمالى از واژگان و صرف [و نحو] عربى. حاصل آنكه، خوانندهاى كه عجالتاً چنين دانش اجمالى از عربى داشته باشد، چندان مشكلى در پيگيرى و درك متن عربى به كمك ترجمهاى كه در اينجا عرضه شده نخواهد داشت. پس از چند دور قرائت، اميد است كه خواننده خود بتواند متن عربى را بدون نياز به مراجعه به ترجمه پى بگيرد. روش و رهيافتى كه در اين ترجمه از آن پيروى شده، از اين قرار است:
1) از آنجا كه هدف اصلى و اعلاى من تهيه ترجمهاى بود كه راهيابى مستقيم به متن عربى قرآن را ممكن سازد، كوشيدهام حتىالمقدور بين عبارتها و شبه جملههاى متن مبدأ و مقصد، معادل رسمى / متعارف بياورم، ولى به هنگام ضرورت از جرح و تعديل لازم براى خوشخوانى ومفهوميّت، روشن و طبيعى بودن بيان ترديد نورزيدهام، البته تا آنجا كه محدوديت كار بست روش «ترجمه عبارت به عبارت دقيق» اجازه مىداده است. اين جرح و تعديلها [در ترجمه] انواع گوناگون دارد و شرح همه آنها در اينجا ممكن نيست. عمده آنها عبارتند از: تغييرات دستور زبانى، نظير تغيير زمانهاى افعال، وجه فعل، اشخاص و ضمائر و اعداد؛ آوردن اسم به جاى فعل و بالعكس؛ همچنين حذفها و افزودههاى ناگزير، و آشكار ساختن آنچه در متن مبدأ، به ابهام و اشاره آمده است. گهگاه اين تغييرات شامل تعديل اصطلاحات (تعبيرات اصطلاحى) و نيز نحوى مىگردد. خوانندگان بايد از وجود چنين تغييرات، هنگامى كه متن عربى را با ترجمه مقابله و همخوانى مىكنند، آگاه باشند. [گفتنى است كه مترجم دانشور براى هر يك از اين تغييرات، نمونهاى در پانوشت آوردهاند].
2) اين ترجمه بر وفق آنچه در ميان تفسيرهاى مفسران محتملالصدقتر بوده، انجام گرفته است. گاه نظرگاههاى تفسيرى بديل را كه مهم و معنىدار به نظر مىرسيده، در پانوشت ياد كردهام. در سراسر اين ترجمه استنادهاى مفصل به تفسيرهاى كهن و مقبول (كلاسيك) قرآن نموده يا به آنها ارجاع دادهام، نظير تفسير طبرى، فخررازى، زمخشرى، و سيوطى در ميان آثار اهل سنت و تفسير الميزان علامه طباطبايى، مجمع البيان طبرسى و تفسير برهان [سيد هاشم] بحرانى در ميان آثار شيعه. بعضى از آثار ديگر كه مورد مشورت و مراجعه بوده، در كتابنامه آخر همين پيشگفتار ياد شده است. به احاديث تفسيرى ائمه اهل بيت عليهم السلام نظر به اهميت بىهمتايى كه در تأويل قرآن دارند، توجه مخصوص داشتهام...
3) توجه به اصطلاحات (تعبيرات اصطلاحى) قرآنى، بخش مهمى از خط مشى به كار بسته در اين ترجمه است. [مترجم دانشور، اين تعبيرات اصطلاحى را به سه دسته تقسيم كرده و گفتهاند كه ترجمه تحت اللفظى ـ و نه استعارى و اصطلاحى ـ بعضى از آنها كه معادل انگليسى ندارد، براى انگليسىزبانان مىتواند مفهوم باشد. سپس براى هرگونه مثالهاى متعددى زدهاند]...
4) ترجمه بر مبناى روايت حفص از قرائت عاصم كه رايجترين و مردم پسندترين قرائات قرآن كريم در سراسر جهان اسلام است انجام گرفته است.
5) موارد حذف و ايجاز در قرآن ــ كه در زمينه فرهنگى انگليسى عبارت است از «حذف كلمه يا عبارتى كه از نظر تركيب نحوى كامل، وجودش ضرورت دارد، اما براى فهم و دريافت معنى ضرورى نيست» ــ غالباً فراتر از اين توصيفات است و همواره چندان آشكار نيست. به اين موارد [كه در ترجمه تكميل شده] در پانوشتها اشاره شده است.
6) در بعضى موارد، ارجاعات متقابل، در ذيل آيات ذكر شده، ولى يك فهرست موضوعى نسبتاً مفصل، متشكل از نامها و اصطلاحات [ و واژگان و مفاهيم كليدى] در بخش پيوستها آمدهاست...»
مترجم كاردان در پايان پيشگفتار، از «مركز ترجمه قرآن مجيد به زبانهاى خارجى» و مدير آن حجة الاسلام استاد محمد نقدى، براى واگذارى چنين ترجمهاى به ايشان و حسن اعتماد و تشويق و همه گونه حمايتها، تشكر كرده است. همچنين از همياريها و همكاريهاى استاد دكتر محمد لِگنهاوزن (ايرانشناس، اسلامشناس و قرآنپژوه مسلمان شده آمريكايى كه استاد مدعو در پژوهشكده حكمت و فلسفه اسلامى در تهران و اغلب دانشگاهها و دانشكدهها و نهادهاى علمى شهر مقدس قم است ـ صميمانه سپاسگزارى كردهاند، كه با شكيبايى و دقت نظر ذاتى خود اصلاحات مفيدى براى بهسازى ترجمه به عمل آورده، و پيشنهادهايش در تدوين خط مشى ويژه اين ترجمه بسى كارساز بوده است. همچنين از جناب شجاع على ميرزا كه سراسر دستنوشته ترجمه را خوانده و پيشنهادهايى براى اصلاحاتى كردهاند كه مآلاً به صحت و سلامت [لفظى ـ معنوى ]متن نهايى مدد رسانده است، تشكر خود را اعلام داشته، و از خوانندگان محترم درخواست كردهاند كه تذكرها و نقد و نظرهاى خود را به نشانى ناشر ومترجم ارسال نمايند. همچنين از كوششگران ديگر به نيكى ياد كرده و ثواب اين ترجمه را به روح مكرم خواهر شهيد خود اهدا كردهاند. در اين پيشگفتار ياد و سپاسى از استاد حامد الگار كه نقد و نظرى كوتاه و درعين حال مهم بر اين ترجمه نوشتهاند كه در دو لب برگردان لفاف روى جلد چاپ شده به ميان نيامده و به احتمال قريب به يقين، اين امر ناشى از اين بوده كه دكتر الگار ترجمه را در هيئت چاپ شده كامل، ملاحظه كردهاند.
در اينجا مناسب است اظهارنظرهاى استاد دكتر محمد لگنهاوزن و پروفسور حامد الگار را ترجمه و نقل كنيم:
«اين ترجمهاى شگرف است. هم دقيق است، هم شيوا. مترجم در اين كار به تعادل مطلوبى دست يافته است. اين ترجمه نسبت به ترجمههاى موجود، از پيشرفت واقعى برخوردار است.»، (دكتر محمد لِگنهازون).
«آنچه علىقلى قرايى در ترجمهاش كه آگاهانه «قرآن با ترجمه عبارت به عبارت انگليسى» ناميده، به ثمر رسانده است، احياى هنر ترجمه به عنوان مددكار درك و دريافت متن اصلى است، كه ماهرانه با نيازهاى قرآنپژوهان انگليسىزبان (يا انگليسىخوان) انطباق داده شدهاست. اين ترجمه، هم از نظر شيوه آرايش [صفحه] و هم برگردان تعبيرات اصطلاحى، با متن اصلى همارا و هماهنگ است. مترجم همواره به نهايت درجه از نزديكى با متن عربى، همراه با روشنى و شيوايى بيان نايل شده است. همين است كه به اساسىترين وجه ترجمه را با متن اصلى همساز گردانده است.
قرايى هرچند ترجمهاش را به صورت ترجمه عبارت به عبارت معانى قرآنى منظور مىدارد ــ كه وسيلهاى است براى راهيابى و دستيابى به متن اصلى ــ بايد به تأكيد گفت كه ترجمه او، حتى اگر ارجاعات متقابل منظم به نص عربى، مورد نظرِ خواننده نباشد، در كمال خوشخوانى است. در نتيجه هر قرآن پژوهى، حتى اگر قصد نداشته باشد كه از آن به عنوان پلى به متن متعالى اصلى عربى استفاده كند، مىبايست كه نگاهى به ترجمه او بيندازد و لذت و فايده ببرد.
زبانى كه قرايى برگزيده [و پيش گرفته]، روشن، پاكيزه و پيراسته، سرراست، متين، و به يكسان به دور از كهنگرايى (آركائيسم) و نوگرايى (مدرنيسم) است كه [دو گرايش اخير] به [كار ]ساير مترجمان قرآن آسيب رسانده است.
اين امر... همواره بر عهده مترجم بوده كه تفسير را تابع وظيفه اصلى ترجمه بگرداند؛ نه آنكه هرگونه رأى و نظر شخصى را كه خود داشته باشد بر متن تحميل كند. و تا آنجا كه توانسته براى [پى بردن به] فراتر از متن، به منابع [معتبر] مراجعه كرده تا اصحّ اقوال را برگزيند و آنها را بشناسد و بشناساند. قرايى در هر سه اين زمينهها موفق بوده است.
قرايى در آغاز ترجمه عبارت به عبارتش از معانى قرآنى، پيشگفتارى آورده است كه در آن نه فقط از روش ترجمهاى كه در پيش گرفته سخن گفته، بلكه، مهمتر از آن از انگيزه كلى و وجودىاى كه بايد انسان را به مطالعه قرآن وادارد، يعنى: نياز آغازين به شناخت منشأ خود، طبيعت، قصد و غايت هستى و سرنوشت و سرانجام [آفرينش] گفت و گو كرده است. مسئله ساده و روشن است. در واقع، تحسين و ارجگذارى جدى و عميق به پيام قرآنى، به كل كوششهاى موفق قرايى روح و جان بخشيده است. ما مطالعه ترجمه او را به همه كسانى كه تعلق خاطر [و پرواى] جدى به قرآن كريم دارند، صميمانه توصيه مىكنيم.»، (پروفسور حامد الگار).
1) «ترجمه فرانسوى قرآن كريم» نوشته شادروان دكتر جواد حديدى، در دانشنامه قرآن و قرآنپژوهى، به كوشش بهاء الدين خرمشاهى، 2 جلد (تهران انتشارات دوستان [و] ناهيد).
2. مشخصات اين اثر كه به زبان انگليسى است از اين قرار است:
World Bibliography of Translations of the Meanings of the Holy Quran: 1515- 1980. Istanbul, Organization of Islamic Conference, Research Center for Islamic, History, Art and Culture, 1986. XCIX+880+34pp.
اين اثر به سرپرستى پروفسور دكتر اكملالدين احسان اوغلو تدوين و منتشر شده است.
گفتنى است كه دوست دانشمند كتاب شناس و فهرستنگار كوشا جناب آقاى محمد آصف فكرت اين اثر را ترجمه و نگارش به فارسى كردهاند با اين مشخصات:
كتابشناسى جهانى ترجمهها وتفسيرهاى چاپى قرآن مجيد به شصت و پنج زبان (1515 - 1980).
فراهمآورده عصمت بينارق ـ خالد ارن. ترجمه و نگارش محمد آصف فكرت، مشهد، آستان قدس رضوى، بنياد پژوهشهاى اسلامى، 1373، 359 ص.
3. آن پنج شرط عبارتند از: 1) انتشار در محدوده زمانى يك قرن اخير 2) همراه با تفسير يا در «دل» تفسير نبودن ترجمه 3) كامل بودن 4) تحت اللفظى نبودن. تحت اللفظى بودن مشخصه بيش از يك هزار ترجمه در بيش از يكهزار سال است، و چنان كه عرض شد، و در شمارههاى پيشين ترجمان وحى معرفى شده، كتابشناسى جامعى از آنها در دست تدوين، و سپس انتشار عنقريب از سوى «مركز ترجمه قرآن به زبانهاى خارجى» است. 5) منظوم نبودن آنها.
4. دانشنامه قرآن و قرآنپژوهى. نام برده در پىنوشت شماره 1، ذيل مقاله «ترجمه انگليسى قرآن» نوشته دكتر ابوالقاسم رادفر، ج 1، ص 525 ـ 531.
5. ر. ك: مقاله «مصحف مدينه»، در دانشنامه قرآن و قرآنپژوهى، پيشگفته.
6. ر. ك: «ترجمهاى جديد از قرآن مجيد به انگليسى» نوشته بهاء الدين خرمشاهى، در نشر دانش، سال 7، ش 2، بهمن و اسفند 1365. تجديد چاپ شده در قرآنپژوهى، هفتاد بحث و تحقيق قرآنى، نوشته ب. خرمشاهى، چاپ سوم (تهران، ناهيد، 1377).
7. داراى دو صفحه عنوان و نظم آن مانند خود قرآن از راست به چپ. القرآن الكريم و ترجمة معانيه و تفسيره الى اللغة الانكليزية تنقيح و اعداد: الرئاسة العامّة لادارات البحوث العلمية والافتاء والدعوة والارشاد، المدينة، مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، 1410 H.
عنوان به انگليسى The Holy Quran, English Translation of The Meanings and Commentary.
8. با اين مشخصات:
The Holy Quran, translated by S. V Mir Ahmad Ali. With notes from Ayatullah... Pooya Yazdi. New York, Tahrike Tarsile Quran, 1988.
با مقدمهاى در 173 ص، شامل قرآنپژوهى و شناخت قرآن از نظرگاه شيعه اماميه اثناعشريه، با بحثى بسيار محققانه در رد تهمت تحريف و آوردن آرا و فتاوى بزرگان و اعلام شيعه؛ از جمله كليشه عين دستخط آيت اللّه محمد هادى حسينى ميلانى، و آيت اللّه سيد محمود حسينى شاهرودى، و آيت اللّه سيد محسن حكيم، و آيت اللّه سيد ابوالقاسم موسوى خويى.
9. با اين مشخصات كتابشناختى:
The Quran. Translated by M. H. Shakir.القرآن الحكيم
New York , Tahrike Tarsile Quranبدون تاريخ
استاد دكتر مهدى گلشنى، فيزيكدان برجسته كه داراى آثار قرآن پژوهى و دين پژوهى متعدد است، با همكارى يكى از فضلاى قرآن شناس، به تهذيب و اصلاح عميق اين ترجمه اهتمام كردهاند، كه چند جزء از آن از سوى سازمان تبليغات اسلامى انتشار يافته، و هنوز به اتمام نرسيده است. نيز از سوى انتشارات انصاريان به چند صورت تجديد چاپ شده است.
10. نخست نقد قرآن شناس و مترجم دقيق النظر قرآن كريم به فارسى، دوست دانشمندم جناب استاد مسعود انصارى با عنوان «نقدى بر ترجمه خانم دكتر صفارزاده از قرآن مجيد» در ترجمان وحى، سال ششم، شماره 11. دوم نقد و نظر به قلم نگارنده اين سطور كه براى كتاب بررسى توصيفى و انتقادى ترجمههاى امروزين فارسى قرآن كريم نوشته شده و تا زمان نگارش اين مقاله چاپ نشده. اميد مىرود ان شاءاللّه در سال آينده (1383) از سوى مركز ترجمه قرآن مجيد منتشر شود.
11. معرفى كوتاهى از اين ترجمه در ترجمان وحى، شماره 8 آمده است. سپس در شماره دهم همين نشريه دوست فرزانه قرآن پژوه جناب آقاى مرتضى كريمىنيا، گفتوگويى با استاد دكتر فضل اللّه نيكآيين، انجام دادهاند كه روشنگر است، اما هنوز از نقد ونظر علمى ـتحقيقى و فنى بر اين ترجمه (كه به احتمال زياد بايد نوشته شده باشد) خبر ندارم.
12. «كتابشناسى گزيده ترجمههاى انگليسى قرآن كريم» نوشته ا. ر. قدوايى، ترجمه على حقى، در مجله مترجم، شماره ويژه مباحث ترجمه قرآن، سال سوم، شماره دهم، تابستان 1372، مشهد، ص 205 ـ 218.